نسخه آرشیو شده
اینفوگرافی: طول حاکمیت زمام داران کشورهای عربی

«رهبر انقلاب» علیه انقلاب
عکس از AP Photo
از میان متن

  • تحقیر غیر وفاداران به حکومت پدیده‌ای مشترک میان همهٔ دیکتاتورهای منطقه است؛ از خس و خاشاک خواندن آن‌ها تا معرفی آن‌ها به عنوان عوامل دشمن.
مجید محمدی، جامعه‌شناس
جمعه ۰۴ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۷:۴۶ | کد خبر: 64584

مجید محمدی، جامعه‌شناس، به بررسی رفتار دیکتاتور لیبی، معمر قذافی، که خود با انقلاب به قدرت رسیده بود، و عوامل سقوط وی می‌پردازد.

از طنزهای روزگار ما آن دسته از «رهبران انقلاب» (بر آمده از کودتا یا انتخاب شده توسط عوامل موثر در قدرت)‌اند که خود انقلاب‌ها و جنبش‌های مردمی را سرکوب می‌کنند. همین جاست که انقلاب و رهبری آن در این کشور‌ها به تعبیری مضحک تبدیل می‌شود. وقتی سرکوبگر‌ترین دیکتاتورهای زمان ما، مانند معمر قذافی، در ادبیات رسمی «رهبر انقلاب» نامیده می‌شوند چه کسی انقلابی و چه کسی ضد انقلاب است؟

دیکتاتورهای ضد امپریالیسم

معمر قذافی در اولین ساعات سقوط بخش‌هایی از طرابلس دو پیام رادیویی/تلویزیونی برای مردم لیبی تحت عنوان «رهبر انقلاب» (قائد الثوره) صادر کرد که این پیام‌ها از تلویزیون انگلیسی الجزیره نیز پخش شد.

این پیام‌های رهبری، که خود را غیر پاسخگو و فراقانون تلقی می‌کرد، عصاره‌ای بود از ناسزاهایی که دیکتاتورهای منطقه بیش از پنج دهه علیه استعمار غرب و امپریالیسم و با تمسک به اسلام برای باقی ماندن در قدرت و بسیج هواداران خود بیان کرده‌اند.

قذافی این سخنان را هنگامی از رادیو و تلویزیون دولتی لیبی علیه انقلابیون پخش می‌کرد که گارد ریاست جمهوری وی تسلیم شده بود، مردم طرابلس بر روی عکس‌های وی در خیابان‌ها به هوا می‌جهیدند و از خوشحالی فریاد می‌زدند، و خبر دستگیری یا تسلیم فرزندان وی، سیف الاسلام، محمد و سعدی، یک به یک توسط مخالفان منتشر می‌شد. (البته محمد بعدا از دست انقلابیون گریخت و سیف الاسلام با حضور خود در برابر خبرنگاران این موضوع را تکذیب کرد).

رجزخوانی در بیابان تهی

قذافی پیام‌های خود را در حالی صادر می‌کرد که بر خلاف ادعاهای قبلی‌اش مبنی بر جنگیدن تا آخرین قطرهٔ خون و ماندن در پایتخت، جایی در طرابلس مخفی شده یا طرابلس را ترک کرده و احتمالا در جایی میان بیابان در مرز با الجزایر یا چاد یا جنوب لیبی طرفداران خود را به خونریزی بیشتر تشویق می‌کرد.

همچنین این احتمال وجود داشت که وی در پی کسب پناهندگی از زیمبابوه یا آنگولا بوده است. قذافی که در این دو سخنرانی کوتاه (بر خلاف سخنرانی‌های بسیار طولانی گذشته) نا‌امید و مایوس به نظر می‌رسید، آخرین تلاش‌هایش را جهت ایجاد شکاف در کشور و خونریزی بیشتر به خرج می‌داد.

موش‌ها و آدم‌ها

رهبر انقلاب سابق لیبی، مردمی را که به سمت طرابلس حرکت می‌کردند تا رژیم وی را سرنگون کنند بار دیگر سگ و موش صحرایی نامید. تحقیر غیر وفاداران به حکومت پدیده‌ای مشترک میان همهٔ دیکتاتورهای منطقه است؛ از خس و خاشاک خواندن آن‌ها تا معرفی آن‌ها به عنوان عوامل دشمن. این تحقیر تا هنگامی کار می‌کند که مردم به قدرت خویش پی نبرده باشند. به محض احساس قدرت، این گونه سخنان علیه دیکتاتور‌ها کار می‌کند.

بازگشت برده داری

قذافی برای بسیج نیروهای قبلا همراه خود به تاکتیک ترس متمسک می‌شد. اینکه در صورت سقوط حکومت وی، نیروهای امپریالیستی مردم لیبی را به دوران برده داری باز خواهند گرداند و نفت این کشور را از آن خویش خواهند ساخت.

مبارزهٔ تخیلی با امپریالیسم که حدود صد سال است به آچار دیکتاتور‌ها برای دستکاری اذهان توده‌ها تبدیل شده است، خود را در ایدئولوژی‌های باقی مانده از عصر کمونیسم (کاستروئیسم کوبا و استالینیسم کرهٔ شمالی، کتاب سبز قذافی، اسلامگرایی در ایران و سوریه) تداوم بخشیده، اما آخرین دژ‌های خود را نیز دارد از دست می‌دهد. نفس این ایدئولوژی‌ها با سقوط قذافی و قیام عمومی در سوریه به شماره افتاده است.

از رهبری انقلاب تا استخدام مزدور خارجی

«رهبر» انقلاب لیبی آن چنان از مردم خود فاصله گرفته بود که در ‌‌نهایت جنگجویان آفریقایی را برای محافظت از رژیم خود به استخدام در آورده بود. حتی کسانی که از دولت وی حقوق می‌گرفتند از وی و رژیمش روی‌گردان شده بودند. درست شش ماه پس از آنکه معمر قذافی معترضان لیبیایی را مورد خطاب قرار داد که آن‌ها را مثل موش صحرایی خواهد کشت، بخش‌هایی از طرابلس سقوط کرد.

از کف دادن دوستان

تنها رهبری که تا پایان حکومت قذافی آشکارا در کنارش ایستاد هوگو چاوز بود که کینه و دشمنی با دول غربی چشمان وی را بر جنایات دوستش کور کرده بود.

کمک‌های چند میلیارد دلاری قذافی به کشورهای آفریقایی چندان نتوانست در دوران بحران به کمک وی بیاید. اگر نبود ماجرای مفقود شدن موسی صدر، دولت ایران نیز، احتمالا، تا آخرین لحظه با قذافی‌ ضد امپریالیست می‌ماند همانطور که با شور و اشتیاق از جنایات بشار اسد در سوریه حمایت می‌کنند.

کارزار موفق مخالفان در دو جبهه

در نهایت آنکه حکومتی چهل و دو ساله که تا شش ماه پیش ابدی به نظر می‌آمد و در شش ماه گذشته بار‌ها شهرهای اشغال شده توسط مخالفان را پس گرفته بود در حال سقوط است به سه دلیل:

۱) تشکیل شورای ملی انتقال قدرت توسط نیروهای جدا شده از حکومت و مخالفان که در ادارهٔ جنگ تا حد زیادی موفق بود: اعضای این شورا با اعلام عدم شرکت در انتخابات آینده خود را از رقابت‌های حزبی و جناحی دور نگاه داشتند تا بتوانند نیروهای مخالف را در پشت سر خود متحد سازند.

۲) همکاری تنگاتنگ این شورا با جامعهٔ بین‌المللی و مذاکرهٔ مستقیم با سران کشورهای غربی از آغاز، که موجب به رسمیت شناخته شدن این شورا توسط بسیاری از کشور‌ها شده است.

۳) موفقیت مخالفان در گرفتن مصوبهٔ شورای امنیت علیه حکومت قذافی که راه حمایت ناتو از مخالفان، برقراری منطقهٔ پرواز ممنوع و از کار انداختن ماشین سرکوب حکومت را باز کرد و در ‌‌نهایت به رجوع مسئله به دادگاه جنایی بین‌المللی انجامید که حکم بازداشت معمر و سیف‌الاسلام قذافی را صادر کرد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی