نسخه آرشیو شده

کشمکش برای ایرانی نو
راه‌پیمایی سکوت در جریان اعتراض‌های مردمی در دهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری ایران/ عکس از مهر
از میان متن

  • جنبش سبز در دولت شکاف ایجاد کرده، در جدال روشنفکری درباره آینده ایران برنده شده و بخش بزرگی از مردم هم به این جنبش جذب شده‌اند؛ اما تضمینی وجود ندارد که سبزها جای دیکتاتورهای دینی را نگیرند.
نیویورک تایمز، ری تکیه
شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶:۰۰ | کد خبر: 59155

روزنامه نیویورک تایمز در یادداشتی به قلم ری تکیه، به تحلیل وضعیت جنبش سبز در ایران پرداخته و آینده ایران را در معرض یک کشمکش و بی‌ثباتی می‌بیند.

ری تکیه، یکی از اعضای بلند‌پایه شورای روابط خارجی که یک موسسه غیرانتفاعی، ناشر و اتاق فکر در آمریکاست، چندی پیش در یادداشتی که در نیویورک‌تایمز با عنوان «کشمکش برای ایرانی نو» منتشر شد، به تحلیل قابلیت‌ها و دستاوردهای جنبش سبز پرداخت. آنچه می‌خوانید برگرفته از یادداشت این عضو بلند پایه شورای روابط خارجی است.

جمهوری اسلامی ایران، اینک تمام توجه خود را به عرض‌اندام هسته‌ای معطوف کرده است. اما در زیر نور خیره‌ کننده دیدارهای بی‌نتیجه سران و ادعاهای پرسر و صدای توانایی‌های اقتصادی، یک پرسش اساسی باقی می‌ماند و آن این که ثبات حکومت روحانی ایران چقدر است؟

به باور بیشتر مسئولان در واشنگتن، جنبش سبز مخالف خاطره‌ای رنگ‌باخته است؛ موج اعتراضی علیه تقلب انتخاباتی که از سوی حکومت اسلامی ایران تا حد فرسودگی،‌ اگر نگوییم در حد خاموشی کامل، سرکوب شده است. چنین گرایش‌هایی نمی‌تواند با این پرسش اساسی روبه‌رو شود که چگونه امکان موفقیت یک جنبش مخالف، در کشوری که ثابت شده سیاست‌هایش بسیار دوپهلو است ارزیابی می‌شود.

جمهوری اسلامی، نمونه یک کشور دیکتاتوری نیست، اما یک ساختار محکم ایدئولوژیک دارد. چنین حکومت‌هایی نیاز به توضیح دارند. آن‌ها باید سرکوب و ماجراجویی‌های مداخله‌گرانه خود را توجیه کنند. مسئولان دولت دینی می‌توانند درگیر اعمالی شنیع شوند، اما آن‌ها چنین می‌کنند تا دلیلی تاریخی فراهم کنند و به یک ایده‌آل معین متعالی برسند. در چنین دولتی، ماموران با لباس رسمی، پلیس با لباس شخصی و نیز سپاه پاسداران همگی نیاز به پوشش ایدئولوژیک غلوآمیز، برای توجیه بی‌رحمی‌های خودشان به خودشان دارند.

پیروزی ظریف و ویرانگر جنبش سبز باید دولت را تهی می‌کرد و به طرفداران آن نشان می‌داد که آن‌ها از یک عقیده الهی دفاع نمی‌کنند بلکه مردان نامرد و بی‌رحمی هستند که به هر قیمتی معتاد به قدرت شده‌اند. به گفته آیت‌الله حسین منتظری، روحانی اصلاح‌طلب، در سرکوب پس از انتخابات ماه ژوئن سال ۲۰۰۹، جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسید که یا باید اسلامی می‌شد یا جمهوری.

کرین برینتون، در مطالعه زایشی انقلاب‌ها می‌گوید که طبقه حاکم زمانی به قدرت تمام دست می‌یابد که «اعضای زیاد و با نفوذی از این طبقه شروع به این باور کنند که آن‌ها ناعادلانه قدرت را قبضه کرده‌اند (و) باورهایی که آن‌ها را به قدرت رسانده‌اند احمقانه هستند.»

از زمان انتخابات ساختگی ایران، جریانی مداوم از افراد نخبه حکومت، شروع به ترک میراث انقلابی خود کرده‌اند و خود را از دولتی جدا می‌کنند که زمانی از آن دفاع می‌کردند. اولین نسل افراد انقلابی که در ایجاد جمهوری دست داشتند، (یعنی) رئیس‌جمهورهای سابق، اعضای پارلمان و شیرمردان حکومتی سابق، باورهای برادران نظامی خود را رها کرده‌اند.

رهبری به تحلیل رفته جمهوری اسلامی، روز به روز خود را در وضعیتی مانند سران اتحاد جماهیر شوروی سابق می‌یابد، که قدرتش را بر وحشتی به ظاهر موثر بنا نهاده که احتمالا می‌تواند غیرقابل اعتماد بودن و بی‌ثبات بودن آن را ثابت کند.

در کنار کاستی‌های افراد نخبه حکومتی، جمهوری اسلامی در حال روبه‌رو شدن با مقاومت عمومی است. هدف اصلی هر دیکتاتوری این است که در دستگاه سرکوب خود، جامعه خویش را تجزیه کند و افراد را، تنها و جدامانده، به بند بکشد. اما سبزها ثابت کردند که در قرن بیست‌ویکم، تکنولوژی اجازه چنین خودنمایی‌های مستبدانه‌ای را نمی‌دهد. شبکه‌های رسانه‌ای اجتماعی، گروه‌هایی را تغذیه کرده‌اند که با روبناهای ملاها مقابله می‌کنند و اعمال اعتراضی را برمی‌انگیزند.

ایران، سرزمین وقفه‌های کاری، تظاهرات دانشجویی و یادبودهای پراکنده وقایع سمبلیک است. تداوم دگراندیشی تاثیر ویرانگر بر حکومتی گذاشته است که خود را با بحران مشروعیت روبه‌رو می‌بیند. مشروعیتی که این حکومت نمی‌تواند آن را چاره کند و با  نافرمانی‌هایی روبه‌رو شده که توانایی خاموش کردن آنها را ندارد.

دستاوردهای جنبش سبز شگفت‌آور است؛ ‌(این جنبش) در دولت شکاف ایجاد کرده، در جدال روشنفکری درباره بر آینده ایران برنده شده و بخش بزرگی از مردم را به خود جلب کرده است. اما باید تاکید کرد که هیج تضمینی وجود ندارد که سبزها جای دیکتاتورهای خداسالار را نگیرند.

اگرچه جمهوری اسلامی، بی‌وقفه اما با ناراحتی به سوی زباله‌دان تاریخ در حرکت است، اما آینده ایران هنوز هم در معرض مبارزه و کشمکش قراردارد. ایران در مرحله پس از جمهوری اسلامی ممکن است در دوره‌ای از خشونت و حتی تجزیه‌گرایی قومی طولانی گرفتار شود. یک دیکتاتوری جدید می‌تواند سربرآورد و قدرت خود را به جای ایده اسلام‌گرایی بر میهن‌پرستی افراطی ایرانی قرار دهد. مجموعه تصمیم‌هایی که آمریکا و متحدان این کشور امروز می‌گیرند به تعیین نماهای قدرت در ایران فردا کمک خواهد کرد.

این به معنای آن نیست که به دولت آمریکا پیشنهاد شود که مذاکره با ایران را متوقف کند. رونالد ریگان به امضای معاهده کنترل تسلیحات با شوروی سابق ادامه می‌داد در حالی‌که اطمینان داشت که این حکومت روبه زوال است.

پیگیری اهداف امنیتی مهم مانع نشد تا او از جنبش همبستگی لهستان یا گروه‌های مخالف در سایر کشورهای اروپای شرقی حمایت نکند. نکته مهم این است که معمای ایران به الزام تهران برای بازگرداندن اورانیوم ذخیره‌ شده‌اش محدود نمی‌شود. گزینه‌های ما همان‌قدر که براساس ارزش‌هایمان هستند، در خدمت منافع ما نیز هست. آمریکا در درازمدت هیچ‌گاه به واسطه ایستادن در کنار کسانی که به آینده بهتر امیدوار بوده‌اند به بیراهه نرفته است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

hasoud dar khodnevis

مزدور دیکتاتوری پرست  روسی و دیکتاتور مزدور آمریکایی  برای هم عزاداری میکنند !
zed ( نیک آهنگ ) ناخود آگاه ماهیت توده ای خودش را در اینجا با دفاع از حسنی مبارک آشکار کرده !
او معتقد است که مبارک ( لابد انسان وارسته و ازادیخوهی بوده از نظر لمپن های توده ای خودنویس ) توست امریاک رفته !
این توده ای های سنگر گرفته پشت بختیار ( ملی گرای فرصت طلب مورد حمایت سفیر انگلیس ) که همواره برای پنهان کردن نقش خائنانه خود در آوردن و تثبیت این رژیم استالینیستی فقاهتی خط امامی ضد امپریالیسم روسی انگشت اتهام به سوی کارتر و امریکا در گوادلوپ ( جایی که شوروی هم بود ) دراز میکنند فکر میکنند میتوانند نقش خائنانه خودشان و منافع کلان روس ها و توطیه ک گ ب در اشغال سفارت و ایجاد بلوا در کردستان ، گنبد و دانشگاهها و خوزستان را از صحنه تاریخ پاک کنند !
آقا اگر کار امریکا بود شما چرا خشتک خودتان را پاره میکردید در دفاع از ان ؟
آقا اگر کار امریکا بود شوم چرا امیر انتظام را جاسوس امریکا میدانستید که با قانون اساسی فقاهتی آنها و مجلس ک گ ب فرموده خبرگان مخالف بود ؟
آقا اگر کار امریکا بود چرا روسها خزر را بردند و نفت و گاز شمال را ؟
آقا اگر کار امریکا بود چرا اعراب رادیکال سود ان را بردند در لبنان و غزه و سوریه ؟
آقا اگر کار امریکا بود چرا اسلامیست های رادیکال ضد آمریکایی همه جا انتحار میکنند و کشتار علیه غرب ؟
حالا مبارک که بیش از ۳۰۰ نفر را همین چند روز پیش کشت و با ماشین از روی مردم رد شد قهرمان دوم شماست بعد از عز الدین حسینی آخوند ساواکی ، کمونیست ، مزدور صدام ؟
کاملا مشخص بود که شما مزدوران نقابدار روسی با لاخره طاقت نمی آورید و بر میگردید به حمایت از مبارک . چون مزدوران مارکسیست آنجا نیستند .
اما ملوانا ن نیروی دریایی  و ۲۶ درصد کودتا در روسیه و کشتار آزادیخواهان و لیبرال ها را در آنجا انقلاب میخوانید .
اما کودتای روسی در افغانستان ماقبل تاریخ را انقالب پرولتاریا میدانید !!!!
اما دیکتاتوری فاسد کوبا با یک میلیون بیکار و هزاران فاحشه و نبود اینترنت و ماهواره و مظاهر تمدن جدید را حکومت عدالت میدانید !

hasoud dar khodnevis | ۲۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۳
afarin bar in amrikayy chiz fahm

من پیش بینی کرده بودم که شما مزدوران ابتدا برای کوبیدن کروبی و موسوی برای مصر و انقلاب ان دلسوزی میکنید اما بعد که قضیه جدی شد و آنها به سوی دموکراسی لیبرال رفتند بر میگردید (با همان شعار مسخره که امریکا انقلاب را ربود )مدعی نسل جوان و انقلاب مدرن اینترنتی مصری میشوید .  از نظر شخصی نیک آهنگ حسود است . کسی را بالاتر از خودش نمیتواند ببیند مثلا مسیح علینژاد ، بالاترین ، جامی ، وایل غنیم ،  و دیگران .  از نظر سیاسی چون ؛
اولا تئوری مسخره شما مبنی بر لزوم بکار گیری  چریک بازی و هفت تیر کشی و شکستن و کشتن و ترور ، ... به عنوان پایه های اصلی انقلاب با این انقلاب  مصر مالیده .
ثانیا شما از هر حرکت لیبرال دموکراسی وحشت دارید. چون میدانید آنها گام به گام موفق میشوند مثل هند ، ترکیه ، کره جنوبی ، اندونزی ، مصر ، .... چون ثابت میکند  مارکسیسم افیون انقلابیون است .
ثا لثا از اینکه در زیر مجموعه امریکا دموکراسی و پیشرفت ایجاد شود وحشت دارید . چون تئوری مارکسیستی لنینیستی شما را به توالت عمومی تاریخ میفرستد .
لطفا بیهوده به نواقص اشاره نکنید ، هیچ چیزی در این جهان کامل نیست ، اگر هم هر نقصی را میخواهید به نقد بکشید نمونه مارکسیستی  روسی ان را هم در کنارش بیاورید .
کوبا پس از ۵۰ سال دیکتاتوری فردی هنوز یک دیناسور که به زحمت میتواند حرف بزند آنها را به فقر و فحشای میلیونی کشانده و آنها در غار زندگی میکنند . هیچ اثری از مدرنیته ا نجا نیست .
قرقیز در فقر و قوم کشی دست و پا میزند و نقابداران ۳ چهره ان را اداره میکنند مثل شما .
کره شمالی در ماقبل تاریخ با موشک هوا کنی و باج گیری دزدان دریایی ادای پیشرفت در می آورند ۵ میلیون گرسنه دارند . سل فون در آنجا مثل فیلمهای فیوچریستیک یک ابزار غیر قبل فهم است برای مردم .

 

afarin bar in amrikayy chiz fahm | ۲۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۲
IRANIANNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNN

یک مشت کمونیست تروریست مادر جنده اجنبی و یک مشت مسلمان تروریست مادرقحبه بیگانه ریخته اند توی مملکت زندگی همه رو خراب کرده اند. تازه به هم اید ئولوژی ضد امپریالیستی هم یاد میدهند و به هم خط میدهند و بعضی وقتها با هم ائتلاف میکنند و سازمان مشترک تشکیل میدهند.نه زبان بحث حالیشونه ، نه زبان دموکراسی . کس مادر محمد و مارکس ، کون لق خمینی و کاسترو و کیم جونگ ایل . گمشید برید عربستان و کره شمالی و کوبا. یا اگه کونشو دارید برید مستقیما با آمریکا مبارزه مثلا ضد امپریالیستی بکنید که خواهر و مادرتون رو مستقیما بگاد. میخواهید حکومت جهانی اسلامی یا حکومت جهانی کمونیستی درست کنید، خیر سرتون برید یه جای دیگه درست کنید. از این به بعد تا وقتی اینجا باشید و دهنتون رو باز کنید فحش خواهر و مادر میخورید. یک نفرتون به اندازه هزار نفر سرو صدا میکنه . میخواهید زندگی ما رو خراب کنید ما هم تو اید ئولوژی کیری و دین کیری تون می شاشیم. ریدیم تو اسلام و کمونیسم تروریست

IRANIANNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNN | ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۰:۳۷
ازاد

یک راه برای آینده ایران است و آن ظهور قدرت نظامی است که نه خامنه ای را قبول دارد و نه احمدی نژاد را و نیز نه دل خوشی از امثال موسوی و کروبی و نه تمایلی به تماس با علمای قم خواهد داشت و این گروه در حال شکل گیری است و به علت محدودیتهائیکه در طول 32 سال برایران روا شده گروه مذبور با دستگیری و محاکمه سران رژیم جای پای خود را برای شروع یک حکومت به سبک مشرف پاکستان شروع خواهد کرد تا گذر حداقل 5 ساله سپری شود.

ازاد | ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۰:۳۶
آیدین

ترجمه پر از اشتباهات فاحش است. مثلا” جمله زیر کاملا” غلطه:  “کرین برینتون، در مطالعه زایشی انقلاب‌ها می‌گوید که طبقه حاکم زمانی به قدرت تمام دست می‌یابد که”

In his seminal study of revolutions, Crane Brinton observed that a ruling class becomes imperiled when

ترجمه نزدیک به متن اصلی اینه: “کرین برینتون، در مطالعه ایده پردازانه اش از  انقلاب‌ها می‌گوید طبقه حاکم زمانی متزلزل می شود که”

لینک مطلب: http://www.nytimes.com/2010/12/28/opinion/28iht-edtakeyh28.html?_r=1

آیدین | ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۱:۲۷
i

بخش اول مقاله منطقی بنظر میرسد ولی بخش دوم، تحلیل نویسنده از جنبش سبز، بهم ریخته است.

یکی از مسائل نامشخص در مورد جنبش سبز، بعلت خفقان حاکم، عدم درک صحیح از موقعیت مردمی آن است.(همین عدم درک صحیح از جنبش باعث شده است که امامان قرمز به اطلاعات داخلی خود مشکوک باشند) اینکه مردم تا چه اندازه آن را نماینده خود می دانند.آیا این جنبش همانند انقلاب اسلامی بیشتر عصیانگر است تا واقعگرای قرن 21 که بتواند بعد از بدست گرفتن حکومت، کشور را از ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی،... و از دو دیکتاتوری نجات و هدایت نماید؟

فعلا ملت ایران دارد گذار “از یک دیکتاتور سکولار به دیکتاتور تشیع” را پشت سر میگذارد. دریکی از پست هایم از فیلسوف اسپانیائی-امریکائی George Santayana نوشتم که گفت:

Those who cannot remember the past are condemned to repeat it

حالا با توجه به دو دیکتاتوری تجربه شده و در حال تجربه، اگر از ملت سئوال شود که چه میخواهد، جواب معقولی برایش ندارد اما گمان میرود که بداند که چه نمیخواهد.

اینکه با توجه به مشکلات موجود کشور که واقعا از
گستردگی و پیچیده های وافری برخوردار است، از جنبش سبز پرسیده شود که چه میخواهد، آدم احساس دارد که امامان سبز قصد برگردان آب ریخته شده را دارند. (آیا این امامان سبز همانند سرخ از معیوبیت مغزی رنج میبرند؟)

حالا باید به توانائی جنبش سبز با شک و تردید معقول و نه بیمارگونه نگاه کرد، گذشته از آن که این امامان معصومیت های خودشان را از دست داده و مورد اعتماد اکثر مردم نمیتوانند باشند.

i | ۱۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۶
fsdw

عزیزم، لینک مطلب خارجی رو بگذارید. اسم آدمها رو هم بگذارید به لاتین. دهنم سرویس شد تا مقاله اصلی رو پیدا کنم. یه کم حرفه ای برخورد کنین.

fsdw | ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۰:۲۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی