حسین ستوده کارشناس رسانه میگوید فقدان آموزش و مسئله عدم دسترسی به ایرانیان داخل کشور از نکاتی است که باعث محدودیت طرح «یک روز از زندگی ایرانیان» میشود.
طرح «یک روز از زندگی ایرانیان» را میتوان نخستین فعالیت «بنیاد ایران ندا» دانست که از چندی پیش تحت عنوان تلویزیون ماهواره ای ایران ندا و همزمان با راه اندازی شبکه تلویزیونی رسا اعلام موجودیت کرده است. بنیادی متشکل از برخی افراد هنرمند، روزنامهنگار، متفکران اجتماعی و فعالان سیاسی که در صدد ارائه طرح نوینی در بازار رسانه های تلویزیونی فارسی زبان هستند و موجودیت خود را در نیاز جامعه ایرانی به رسانهای متفاوت با دیدگاهی لائیک در پی انتخابات نهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن تعریف میکنند.
بنیاد ایران ندا که محوریت فعالیت خود را به عنوان یک موسسه مدنی در زمینه فعالیتهای رسانهای قرار داده است، طرح یک روز از زندگی ایرانیان را بر مبنای آزمون قابلیت جامعه مخاطب برای مشارکت در یک فعالیت مدنی و رسانهای به بوته آزمایش گذاشته است. طرحی که از همان ابتدا موافقان و منتقدانی را با خود همراه کرده است. چه آنان که در کمال خوشبینی آن را بازتاب رواداری جامعه نوین ایرانی دانسته و چه آنان که آن را در جهت فعالیتهای مخرب دشمنان جمهوری اسلامی به شمار میآورند.
رسانهای برای ما
در سال دوهزار وسه میلادی «شاین بومن» و «کریس ویلیامز» در مقاله تحقیقی «رسانه ما» آینده بازار رسانه را وابسته به درصد مشارکت مخاطب دانسته و برای نخستین بار ایده «شهروند خبرنگار» را به عنوان عامل مهمی در شکل گیری محتوای موسسات خبری محسوب کردند. باید در نظر داشت که چنین ایدهای علاوه بر تکیه بر امکانات نوین رسانه ای، برآمده از شرایط سیاسی و اجتماعی طی شده در آغاز قرن بیستم در جامعه آمریکا بوده است. شرایطی که عامل «مردم بر علیه سیاست» ایجاد حرکت اجتماعی موسوم به هیپیها را باعث شد و نیاز به حضور فعال و نظارت مردمی بر کار سیاستمداران را مطرح کرد.
مهمترین مبنای استدلالات بومن و ویلیامز در نوع دسترسی جامعه به ابزارهائی از قبیل اینترنت و امکانات ثبت و ارائه گزارشهای فردی بود که میتوانست به راحتی قابلیت مشارکت مخاطب را ایجاد کند تا همه شهروندان جامعه بتوانند با ثبت و گزارش وقایع پیرامون خود، مواد لازم در تولید خبر و گزارش توسط افراد حرفه ای را فراهم آورند. شرایط جامعه مخاطب برای چنین مشارکتی از همان ابتدا توسط کارشناسان و تحلیل گران امور رسانه مورد بحث و نظر قرار گرفت به گونهای که در سالهای بعد تفاوتهای آشکاری در نحوه و نتیجه مشارکت شهروندان جوامع مختلف در رسانهها آشکار شد.
امروزه با توجه به فراگیری و سهولت کاربری ابزارهای ثبت و گزارش یک واقعه، مهمترین بخش از طرح شهروند خبرنگار به انگیزه و نیاز یک جامعه در ثبت و گزارش ما وقع اطراف خود برمیگردد. گزارشهائی که به هر دلیلی میتواند از دید اصحاب رسانه مخفی مانده باشد و ارزش واقعی آن شناخته نشده باشد.
طی سالهای اخیر تاثیر گزارشهای ارسالی توسط شهروندان از کشورهائی که رسانههای رسمی امکان حضور را نداشته اند باعث شد تا شبکههای خبری نیز بخش ویژه ای را برای تامین تصاویر و گزارش توسط مخاطبین ایجاد نمایند.
رسانه اکنون
اقدام «ال گور» در راه اندازی شبکه تلویزونی «کارنت تی وی» که بر مبنای تولیدات مخاطبین طراحی شده نمونهای اجرائی از ایده شهروند خبرنگار محسوب میشود که با توجه به منطقه جغرافیائی تحت پوشش این طرح در آمریکای شمالی و بریتانیا، تولیدات این شبکه عموما بر محور تجربیات فردی از زندگی شخصی و یا اجتماعی است و به عنوان رسانهای در حمایت از تولیدات مستقل و نیمه حرفهای شناخته میشود و به همین دلیل تنها گروه خاصی از مخاطبین را تحت پوشش قرار داده است. میتوان اذعان کرد که «کارنت تی وی» نزدیک ترین مدل رسانهای به آن چیزی باشد که در ذهن طراحان بنیاد ایران ندا میتوانسته شکل گرفته باشد. رسانهای مدنی بر اساس مشارکت مخاطب در تولید.
شاید بتوان گفت که نهادینهترین نحوه مشارکت و تعاون اجتماعی در ایران ریشه در زندگی روستائی ایرانیان داشته است که با وقوع دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی و تعییر ساختار جوامع روستائی به فراموشی سپرده شده است.
آنچه امروزه به عنوان مشارکت مدنی یا مشارکت سیاسی جامعه ایرانی شناخته میشود نیز ریشه در نیازهای مذهبی و سیاسی حکومت ایران دارد تا جائی که عموما آنچه به عنوان مشارکت مطرح میشود تنها اعلام نظر موافق شهروندان و همراهی در جهت سیاست های دولتی است.
محدودیتها و نقطه ضعفها
نحوه مشارکت موجود در زندگی اجتماعی ایرانیان در حال حاضر بیشتر بر موضوعات جمعی استوار است تا موضوعات شخصی، به همین دلیل طرح یک روز از زندگی ایرانیان با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی حاکم در ایران دچار چالشهائی خواهد بود که در تناقض با ایده اولیه بنیاد ایران ندا قرار خواهد گرفت اما چه بسا چنین شرایطی خود باعث ایجاد روشهای نوین و جایگزین در نحوه مشارکت مدنی افراد قرار گیرد.
حوادث مرتبط با انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران باعث شد تا تصاویر و گزارشهای خبری و تصویری مرتبط با اعتراضات مدنی و جنبش سبز که در غیبت رسانههای رسمی توسط مردم تهیه و پخش میشد از ارزش خاصی برخودار شوند و همچنان که بومن و ویلیامز ذکر کرده بودند مهمترین بخش از شکل گیری محتوای موسسات خبری بر اساس چنان گزارشهائی قرار گرفت. هر چند دولت ایران چنین عملی را در حیطه فعالیتهای مخرب و بر ضد نظام اسلامی محسوب کرده و آمران و عاملین چنین رویکردی را مستوجب پیگیرد قضائی و مجازات میداند.
از دیگر چالشهای موجود محدودیتهای عرفی و اخلاقی حاکم در جامعه ایرانی برای به تصویر کشیدن زندگی خصوصی افراد است که هر گونه اقدام به ارائه و نمایش چنان تصاویری میتواند به عنوان یک عمل ضد اخلاقی طرح شده و عملا پروژه یک روز از زندگی ایرانیان را به سطح گزارشهای صوری و خیابانی سوق دهد. گزارشهائی که به تقلید از سیمای جمهوری اسلامی و توسط مخاطبین محدودی تولید خواهد شد.
شاید بتوان گفت که مهمترین نقطه ضعف طرح یک روز از زندگی ایرانیان عدم آگاهی و آموزش مخاطب برای ارائه تولیدات تصویری است. نگاهی گذرا به فعالیت های مشابه از جمله «کارنت تی وی» نشان میدهد که بخش آموزش و آگاهی از اهمیت خاصی در پروژههای مبتنی بر مشارکت مدنی برخودار است که چنین نقصانی در پروژه بنیاد ایران ندا باعث سردرگمی و عدم مشارکت مخاطبین خواهد شد.
در حال حاضر دعوت به مشارکت در این طرح تنها از طریق وب سایت ایران ندا و شبکههای اجتماعی از قبیل فیس بوک انجام میگیرد که خود باعث محدودیت مخاطبین طرح به خصوص در داخل ایران است و عدم پوشش گسترده چنین فراخوانی بعنوان زنگ خطری در نحوه مدیریت و توان اجرائی بنیاد ایران ندا محسوب میشود.
نیک آهنگ در روز نامه زرد اش که به سبک چلنگر به جای پرداختن به مسائل اصلی کشور و جهان دنبال کلاه مسیح علینژاد ، اجاره خانه گنجی ، ..... است به ما توضیح میدهد که چگونه مجبور شده مثل ج ا سانسور کند یکی دو تا کامنت که توسط اشخاص واقعی نوشته میشود و موافق نظر وب سایت نیست . همان جا توضیح میدهد هواداران اصل نگران نباشند و به لجن پراکنی علیه لیبرال دموکراسی و امریکا و غرب گرایی و ملی گرایی و .... ادامه دهند . فقط علیه کسانی که جریانهای روس محور را فاش میکنند سانسور برقرار شده .\n\nبهانه ای بچه گانه برای سانسور دگر اندیشان و منتقدین . حالا هر چی اونجا مینویسید مسلم است کار خودتونه . یعنی اون کسانی را که میخواهین بکوبین راحت میکوبین . مقالات شما از کامنت ها در توهین و لجن پراکنی علیه لیبرال ها و ملیون و اصلاح طلبان غیر روسی و سلطنت طلبان و مشروطه خواهان و هر کس روس محور نیست لومپنیست تر است . آنها هم که عضو هستند مثل ( همسر روشنفکر ترین زن مملکت ، sor ، آرش ، peerooz ، kia ، ata ، بلی بلی گوش ، ardvan ، .....) که بدترین لجن پراکنی ها را میکنند . اینکه با سایت های دیگر ! مشورت کردید مانی ان این است که همه تون عضو فراماسونری هاستین . چطور مدعی بودی که کار تو رسانه هم شهری است ؟ چی شد ؟ لابد با فواد تابان ( ریس ستاد فراماسونری روسی ) و My gooya ( فیلتر کننده ip address دگر اندیشان ) و ادیب زاده ( هوادار سابق کاسترو و حاج خانم قرقیزی و هوادار جدید اتحاد فدایی - مجاهد ) مشورت کردی ؟ \nسانسور در دیکتاتوری ها همیشه همینجوری آغاز میشه . خود وب سایت فحاشی میکنه ، بعد نظر مخالف را به بهانه توهین سانسور میکنه ، بعد فیلتر میزاره ، بعد میگه log on کنید ،بعد میگه سال تولدتونو بزارین و و نام آدرس تا ما بدیم به ساواما . \nالبته ان ۵۰ نفر ارتش نو سکولار ها مجازند حمله و توهین کنند . اخبار نگران کننده فراماسونری هم سانسور میشه . مثل این خبر که کشتار کاتین توسط استالین تایید شد ( در دومای روسیه ) . هیچ وب سایت فراماسونری این خبر را ننوشت. اما قبل تر هزاران مقاله در این وب ست های روسی در مورد دروغ بودن این ادعا چاپ شده بود . اخبار یک میلیون بیکار در کوبا و فرستادن دگر باشا ن و هم جنس گرایان به اردوگاه کار اجباری در کوبا که توسط کاسترو تایید شد در هیچ رسانه روس محور چاپ نشد . حمله ارتش با تانک سوسیال دموکرات ها ی برزیل (کعبه آمال سوسیال دموکرات ها و نو سکولار ها ) به زاغه نشینان در هیچ وب سایت روسی نیامد . چون یاد آور حمله به حلبی اباد ها بود اگر چه دولت برزیل ان را زیر پوشش مبارزه با مواد مخدر ! کرد . خیلی جالبه که مبارزه با مواد مخدر همیشه با حمله به معتادین و زاغه نشینان هست. اما کارتل ها که شیک و کراوات زده در همه جا حتا دولت هستند مورد حمله تانک ها واقع نمیشوند . البته برزیل این کار را برای خوش رقصی در برابر سرمایه داری بین المللی و بر گذاری بازیها ی جهانی سر آنجا انجام میدهد . فقط تصور کنید ترکیه یا کره جنوبی این کار را میکرد .
این ۳۰۰۰ نفر هم از اون ادعاهای مسخره است . خودت میگی پسر رفسنجانی مقدار زیادی user id خریده تا در قسمت کامنت ها حمله کنه به کسانی که با خط پدرش مخالف باشند . اضافه کن به اینها فدایی ها ، توده ایها ، مجاهدین ، بچه مرشد های نوری الا ، کمونیست کارگری ، توفان ، ....... هر کدام آنها طبق دستور تشکیلاتی چندین user id میتوانند بخرند یا subscribe کنند مجانی و بیان اینجا هی کامنت بگزارن یا رای منفی و مثبت بدن. تازه ثابت شده که اکثر این کامنت ها را خود گردانندگان وب سایت میگذارند چون همیشه علیه جریانهای خاصی است که خود وب سایت با ان جریانها تسویه حساب میکند . اما تا کسی مچ گرداننده وب سایت را میگیرد یا خلاف نظر وب سایت یا گروه مورد علاقه او مطلبی میگذا رد با سانسور و تهدید و بلوک کردن مواجه میشود به بهانه توهین ! پس ممکن است فقط همان ۵۰ نفر ارتش فراماسونری روسی ( نو سکولار ها ) بیننده و کامنت گذار وب سایت تو باشند .