گمانهزنیهای تازه از وجود یک مخزن غنی از ذخایر نفت و گاز در دریای خزر خبر میدهند. کارشناسان نفتی و سیاستمداران از این کشف هیجانزدهاند و در مقابل کارشناسان محیط زیست و دوستداران خزر درباره بقا و حیات این بزرگترین دریاچه جهان نگراناند.
آلودگیهای نفتی یکی از مهمترین دلایل آلودگی دریای خزر است و جان آبزیان و حیات کل دریاچه را تهدید میکند. کارشناسان، مرگ ۹۰ درصد از یک میلیون فک دریای خزر، کاهش چشمگیر تعداد ماهیهای منحصر به فرد خاویاری و انقراض سه گونه ماهی شامل فیل ماهی، شیب و تاسماهی روسی را ناشی از آلودگیهای نفتی میدانند.
رئیس پژوهشکده دریای خزر اردیبهشت امسال از ورود سالانه ۱۲۲ هزار و ۳۵۰ تن آلودگی نفتی به دریای خزر خبر داد و وضعیت دریای خزر را بحرانی خواند.
رضا پورغلام گفت که ۱۶ نمونه از مشتقاتی که در دریای خزر دفع میشود، سرطانزا است و نفتکشها، مبادی خروجی و ورودی نفت و چاههای اکتشاف و استخراجی که از تکنولوژی پیشرفته استفاده نمیکنند، مهمترین منابع آلودگی به شمار میروند.
از سوی دیگر آلودگیهای میکروبی ناشی از ورود فاضلابهای شهری، کشاورزی و صنعتی به دریا در کنار نابودی بیرویه و سریع جنگلهای هیرکانی شمال ایران و صید بیرویه و فراقانونی، فرآیند آلودگی را سرعت بخشیده و کار را به جایی رسانده که مسئولان آیندهای نگرانکننده را برای این دریاچه پیشبینی کنند.
آذر ماه امسال عفت شریعتیکوهبنانی، عضو فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس، از عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص دریای خزر انتقاد کرد و گفت که بیتوجهی به کنترل ورود آبهای آلوده به دریای خزر وضعیتی نامطلوب برای آن ایجاد کرده که اگر همینطور ادامه یابد به نابودی کامل خزر و آبزیان آن منجر خواهد شد.
همه به دنبال مقصر اصلی
دریای خزر پیش از تقسیم شوروی سابق میان ایران و این کشور مشترک بود و هر کدام از دو کشور حق بهره برداری نیمی از منابع آن را در اختیار داشتند.
پس از تقسیم بزرگترین کشور جهان به کشورهای کوچکتر، چهار کشور روسیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان در حاشیه شمالی دریای خزر شکل گرفت. اکنون ایران و دیگر کشورهای حاشیه خزر میکوشند دیگری را عامل اصلی آلودگی معرفی کنند تا اتهام کمتری متوجه خودشان باشد.
هرچند آماری که از سوی مسئولان ایرانی ارائه میشود، مشابهتی با یکدیگر ندارد اما بر اساس این اظهار نظرها سهم ایران در آلودگی دریای خزر از ۱۲ درصد تجاوز نمیکند.
آقای پورغلام در گفتوگو با خبرگزاری فارس سهم ایران در آلودگی دریای خزر را پنج درصد خوانده و گفته بود که ۹۵ درصد آلودگی از کشورهای واقع در شمال و شمال غربی یعنی روسیه، قزاقستان و جمهوری آذربایجان است.
عبدالرضا کرباسی، معاون محیط زیست دریایی سازمان محیط زیست هم گفته بود که ایران به دلیل جمعیت زیاد ساحلنشین نسبت به دیگر کشورهای حاشیه خزر سهم قابل توجهی در آلودگی میکروبی دریا دارد.
آقای کرباسی در گفتوگو با خبرآنلاین گفته بود که ایران منشاء ۱۲ درصد آلودگیها است و ۷۵ درصد آلودگی از سوی روسیه به دریای خزر میریزد.
این در حالی است که کشورهای حاشیه خزر همواره ایران را عامل اصلی آلودگی معرفی کردهاند.
بهروز دهزاد، متخصص منابع آب و استاد دانشگاه شهید بهشتی ارائه آمار درباره سهم کشورهای حاشیه خزر درباره میزان آلودگی را فاقد اعتبار میداند و در گفتوگو با مردمک میگوید: اظهار نظر قطعی در این باره به پژوهشهای دقیق میدانی و اندازهگیری میزان واقعی آلودگی به لحاظ کیفی و کمی در حوزههای مختلف نیاز دارد و من طی پنجاه سالی که وضعیت دریای خزر را دنبال میکنم، نشنیدهام که پژوهشی در این زمینه انجام شده باشد.
جهت جریان آب این دریاچه از شمال غرب به جنوب شرق است. به همین دلیل جریان و ژرفای زیاد آب در کرانههای ایران که باعث کندی حرکت جریان میشود، به تجمع انواع آلودگیهای این دریاچه در سواحل ایران میانجامد و آلودگی در سواحل ایران بیش از کرانههای دیگر کشورها است.
او تاکید میکند که حتی اگر ایران هیچ سهمی در ایجاد آلودگی نداشته باشد باید بیش از دیگر کشورها برای پاکسازی و نجات خزر تلاش کند زیرا گرمترین بخش دریای خزر همجوار با ایران است و به همین دلیل چرخه حیات در این منطقه سریعتر و پربارتر است و آلودگیها بیشترین تاثیر را بر بخش جنوبی دریای خزر دارند.
ابهام در رژیم حقوقی دریای خزر به ضرر محیط زیست
ایران و چهار کشور دیگر پیرامون خزر تا کنون ۲۹ بار گرد هم آمدند و تلاش کردند رژیم حقوقی دریای خزر را سر و سامان دهند. این رژیم حقوقی قرار است راه حلی در خصوص اختلافها در سهم هر کشور از منابع خزر و نحوه بهره برداری از آنها، الگویی برای دریانوردی و کشتیرانی، ماهیگیری و حفاظت از منابع بیولوژیک خزر و همینطور مبارزه با آلودگیهای زیست محیطی آن ارائه دهاد.
بیست و نهمین اجلاس تیر ماه امسال برگزار شد و مانند همه نشستهای پیش از آن بینتیجه پایان یافت. در حال حاضرایران و دیگر کشورها بر اساس معاهدات ۱۹۲۰ و ۱۹۴۱ میان ایران و شوروی سابق از خزر بهره برداری میکنند و سهم ایران ۵۰ درصد دریای خزر است.
بزرگترین اختلاف هم بر سر سهمخواهی کشورها است. پیشنهاد ایران بهره بردای مساوی همه کشورها است و سهمی ۲۰ درصدی میخواهد اما چهار کشور دیگر این را نمیپذیرند و میخواهند حق ۱۲ درصدی را به ایران تحمیل کنند.
این اختلاف نظر طولانی مدت به هرج و مرج در برداشت از منابع خزر انجامیده و کار را به جایی رسانده که بسیاری از کارشناسان جبران خسارت را غیرممکن یا بسیار سخت میدانند.
آقای دهزاد نجات خزر را در گروی این توافق بر سر رژیم حقوقی تازه میداند و میگوید: تنها راه نجات، تعیین رژیم حقوقیای است که کشورها در چارچوب آن حقوق خود را بشناسند و به مسئولیتهایشان پایبند باشند.
به عقیده او تیم مذاکره کننده ایران طی بیست سال اخیر تخصص حقوقی کافی برای به سرانجام رسیدن گفتوگوها و دفاع از حقوق ایران را نداشته و چهار کشور دیگر با اتکا به روابط دوستانه در این زمینه با کارشکنی در خصوص تعیین رژیم حقوقی زمان میخرند، به شیوهای خسارت بار از منابع خزر بهره برداری میکنند و به شرایط نامساعد خزر دامن میزنند.
خطر انقراض آبزیان خزر
بهار امسال اعلام شد که ۹۰ درصد از یک میلیون فک دریای خزر نابود شده و حتی قرار گرفتن در فهرست گونههای در خطر هم نتوانسته روند شکار و مرگ و میر آنها را متوقف کند.
نهادهای حامی محیط زیست به مرگ جمعی بیش از ۲۰۰ فک دریای خزر در سواحل قزاقستان اعتراض کردند و در نهایت اعلام شد که عامل اصلی این مرگ و میر مانند مرگ جمعی بیش از ۱۰ هزار فک در این منطقه مسمومیت با آلایندههای نفتی است.
از سوی دیگر کارشناسان میگویند که آلودگیها سبب شده نسل ۴۰۰ موجود زنده خزر در معرض خطر انقراض قرار بگیرد. وجود فلزات مسموم بر بدن، جگر، طحال و گوشت ماهیان خزر تایید شده و سهل انگاری در استفاده از تکنولوژی نوین برای اکتشاف نفت و حفر چاه و همچنین تخلیه مواد نفتی کشتیها و نفت کشها عامل اصلی آلودگی ماهیان و دیگر آبزیان خزر است.
آقای دهزاد صید بیرویه را هم به مسایل بالا اضافه میکند و هشدار میدهد که خطر انقراض گونههای بسیاری از آبزیان خزر را تهدید میکند و تلاش ایران برای حفاظت از آنها تا کنون ثمر بخش نبوده است.
او که آمار بیماران سرطانی در دو بیمارستان اما خمینی و طالقانی را به اجمال بررسی کرده میگوید که از میان بیماران سرطانی بستری شده در این دو بیمارستان بیش از ۵۰ درصد به شهرهای حاشیه خزر به ویژه شهرهای استان مازندران تعلق دارند.
آقای دهزاد میگوید: پزشکان تائید میکنند که منشاء ابتلای اهالی شهرهای حاشیه خزر به سرطان آلودگی آب و خاک به ویژه آلودگیهای نفتی است اما این فرضیه برای اثبات به تحقیق گسترده نیاز دارد.
او وجود آلودگیهای رادیو اکتیو در خزر را هم دور از انتظار نمیداند زیرا نیروگاه اتمی کشور قزاقستان در مجاورت دریای خزر تاسیس شده و اکنون فعال است.
حیات خزر وابسته به زندگی جنگلها
وضعیت جنگلهای هیرکانی در شمال ایران که تنها بازماندگان از دوران سوم زمینشناسی به شمار میروند بهتر از دریای خزر نیست. پیشبینیها نشان میدهد اگر وضع تخریب جنگلها به همین منوال ادامه یابد تا دو دهه دیگر چیزی از جنگلهای سرسبز شمال ایران باقی نخواهد ماند.
حیات دریای خزر و این جنگلها به هم وابسته است و اختلال در هر کدام روند تعامل طبیعی میان آن دو را مختل میکند و تهدیدی برای چرخه زیستی به شمار میآید.
آقای دهزاد میگوید که کاهش وسعت جنگلها با میزان تبخیر آب از سطح خزر رابطه عکس دارد و نابودی جنگلها به تبخیر بیشتر آب از سطح خزر میانجامد. باران حاصل از این تبخیر نصیب کشورهای شرق دریا به خصوص قزاقستان و چین میشود و علاوه بر این بارانهای سیل آسایی در شهرهای شمالی ایران را سبب خواهد شد که پیش از این سابقه نداشته است.
از سوی دیگر قطع درختان در این سالها سبب فرسایش خاک شده و قابلیت طبیعی برای جلوگیری از جریان سیلابها را از میان برده است.
به عقیده این کارشناس محیط زیست، جاری شدن سیل در نکا و جنگلهای گلستان که تخریبهای جبران ناپذیری را موجب شد، از جمله نشانههای تغییر اقلیم در این منطقه است که از غارت جنگلها منشاء میگیرد.
اکنون بیست سال از آخرین پژوهش گسترده یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) درباره دریای خزر و هشدارهای جدی درباره سلامت و حیات این دریاچه می گذرد. همان زمان پنج کشور مامور شدند پنج برنامه را به طور همزمان پیش ببرند اما هیچ یک به نتیجهای عملی در این زمینه نرسیدهاند و حال خزر هر روز بدتر میشود.