نسخه آرشیو شده

چهار زندانی سیاسی به مرخصی آمدند
بهزاد نبوی، فیض‌الله عرب‌سرخی، عبدالله رمضان‌زاده و محسن میردامادی به مرخصی آمده‌اند
از میان متن

  • سختگیری بر مرخصی زندانیان سیاسی، از زمانی شدت گرفت که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان آبان ماه سال گذشته از مسئولان قضایی درخواست کرد که به زندانیان سیاسی مرخصی ندهند
مردمک
شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۹ | کد خبر: 64461

وب‌سایت کلمه گزارش کرده است که چهار زندانی سیاسی زندان اوین، شب گذشته ۲۸ مردادماه به مرخصی آمدند.

بهزاد نبوی، فیض‌الله عرب‌سرخی، محسن میردامادی و عبدالله رمضان‌زاده که پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ دستگیر شده بودند، برای چند روز به مرخصی آمدند.

این افراد دو سال پیش توسط سپاه دستگیر شدند و در بند دو الف زندان اوین زیر نظر این نهاد نگهداری می‌شوند.

سایت خبری کلمه، متعلق به مخالفان دولت ایران و نزدیک به میرحسین موسوی، کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات دهم ریاست‌جمهوری خبر داده که از بین این چهار نفر، بهزاد نبوی و عبدالله رمضان‌زاده همچنان در بند دوالف نگهداری می‌شوند.

این چهار نفر در شرایطی به مرخصی آمده‌اند که سه روز پیش شماری از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین، در نامه‌ای خطاب به عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران از نقض قوانین و حقوق از دست رفته زندانیان سیاسی شکایت کردند.

به گفته آن‌ها اعطای مرخصی و ملاقات حضوری کاملاً سلیقه‌ای و به صورت گزینشی در دفتر دادستانی انجام می‌شود و برای بخشی از زندانیان سیاسی نیز این قوانین کاملا متفاوت اجرا می‌شود. این در حالی است که طبق مقررات زندان، دادستان حقی برای دخالت در حق مرخصی زندانیان ندارد.

بسیاری از روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و هنرمندانی که به دنبال اعتراض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران دستگیر شده‌اند در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شوند.

سختگیری بر مرخصی زندانیان سیاسی، از زمانی شدت گرفت که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان آبان ماه سال گذشته از مسئولان قضایی درخواست کرد که به زندانیان سیاسی مرخصی ندهند.

احمد جنتی به مرخصي‌های ارائه شده به برخی از زندانيان حوادث پس از انتخابات اشاره كرد و گفت:  «بدون جهت به زندانيان مرخصی داده می‌شود كه مشاهده شده برخي از آنها از مرز خارج شده‌اند و نبايد تصور شود با گرفتن يک وثيقه صد ميليونی اين افراد به زندان بازمی‌گردند، چرا كه تجربه اين كار وجود داشته است.»

دبير شورای نگهبان گفته بود که برخی از اين افراد كه به آن‌ها مرخصی داده شده است و فرار نكرده‌اند با يكديگر جلسه می‌گذارند و برنامه‌ريزی می‌كنند كه بايد اين موضوع جدی گرفته شود و به اين زندانيان مرخصي داده نشود چرا كه مرخصی دادن به اين زندانيان همچون مرخصی دادن به سارق است.»

به دنباال این سخنان، عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران اسفندماه گذشته و در آستانه نوروز گفت تنها آن دسته از زندانیان سیاسی می‌توانند از مرخصی نوروزی بهره‌مند شوند که «در مسیر اصلاح گام‌ برداشته باشند».

دادستان تهران تاکید کرد که «مرخصی به زندانيان امنيتی از الگوی ديگری بهره می‌گيرد و بايد با يک هدفمندی انجام شود و نمی‌تواند به گستردگی اعطای مرخصی به زندانيان ساير جرايم باشد.»

در عین حال هنوز برخی زندانیان سیاسی نتوانسته‌اند از مرخصی استفاده کنند. 

عیسی سحر خیز، مسعود باستانی، مجید توکلی، مجید دری، ضیا نبوی، شبنم مددزاده، فرزاد مددزاده، عماد بهاور، محمد داوری، سعید متین‌پور، حشمت الله طبرزدی، عدنان حسن‌پور، محمد صدیق کبودوند، حسن اسدی زیدآبادی، کیوان صمیمی، محمدرضا مقیسه، احسان مهرابی، جمال عاملی، بهمن احمدی امویی، عبدالله مومنی، بهروز جاوید تهرانی، ابراهیم مددی، سیامک رحمانی، فاطمه رهنما و حامد روحی‌نژاد از جمله زندانیان سیاسی هستند که نتوانسته‌اند از مرخصی استفاده کنند و یا اینکه برای مدتی طولانی از این حق محروم مانده‌اند.

احمد زیدآبادی نیز که از ۲۴ خرداد ۸۸ در زندان به‌سر می‌برد، هفته قبل اجازه یافت که پس از دو سال به مرخصی ۴۸ ساعته بیاید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

naghsheh rah

از اول هم معلوم بود که اتفاق بالاخره می افتد ( سقوط اسد و قذافی ). در دیپلماسی جدید قرن ۲۱ همه کشورها با فراموش کردن الزامات جنگ سرد ، سیاست خارجی خود را بازبینی کردند و تمام اتحاد های موقتی منطقه ای و جهانی دگر گون شد . روزگاری که جهان دوقطبی و شوروی یک سر و امریکا سر دیگر ان بود مدتهاست پایان یافته . امروز حتا روسیه و چین ویتنام و بزودی کوبا هم سیاست خارجی خود را بر اساس پرهیز از درگیری با امریکا و منافع غرب و جایگزین کردن همکاری اقتصادی و باز کردن درها به روی سرمایه داری غرب و ارتباط مستقیم با امریکا ، تنظیم نموده اند .
اما در ایران هنوز روی اسب مرده فلسطین و سوریه و چپ ورشکسته آمریکای جنوبی و حمایت های پر هزینه و بی نتیجه ( یکی به نعل و سه تا به میخ ) روسیه حساب احمقانه باز کرده اند .
واقعا چرا ؟
مگر نه اینکه ج ا نگران نظام خویش و امنیت خویش است ؟
آیا آنها که د رتهران قدرت را در دست دارند سرانجام این بازی شکست خورده را نمیبینند ؟
آیا هیچ شکی باقی مانده است که پس ازصدام و  مبارک و بن علی ، اسد و قذافی در آستانه فلاش توالت تاریخ هستند ؟
آیا سوریه و چین توانستند کاری برای آنها بکنند ؟
آیا پس از شکست اسد و قذافی ، حزب الله کله پا نخواهد شد ؟
آیا عراق به آسانی به سوی امریکا نخواهد رفت و دوستی با ج ا را فراموش نخواهد کرد ؟
آیا طالبان در حال بازگشتن به قدرت در افغانستان نیست منتهی اینبار شبیه  پاکستان و در مسیر امریکا ؟
واقعا آنهایی که در تهران نشسته اند روی چی حساب باز کرده اند ؟
هیچ جوابی به پرسشهای فوق نمیتوان داد الا اینکه تهران در دامی افتاده که گریز از ان ممکن نیست .
این دام از شهریور ۱۳۲۰ گسترده شد و قدم به قدم تا به امروز در دو رژیم شاه و شیخ ادامه داشته . این دام روسی توسط عوامل شوروی ( حزب توده و بعد ها بقیه مارکسیست لنینیست ها ) چیده شد و با دقت کامل توسط عوامل ک گ ب مرحله به مرحله پیاده گردید

naghsheh rah | ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۵
naghshehrah

۱)نفوز عمیق فرهنگی در تمام ارکان سیاسی ، فرهنگی ، ادبی ، رسانه ای ، کانون ها ، انجمن های صنفی ، ......و آلوده کردن ان به این توهم که امریکا دشمن مردم ایران است و شوروی دوست آنها .
۲)نفوز عمیق در دولت های شاه و جمهوری اسلامی از طریق نقابداران و توابان ( جعفریان ، باهری ، انصاری ، نیک خواه ، اکبر اعتماد ، ....در رژیم شاه ) ، عبد الله شهبازی ، خوئینی ها ، بهزاد نبوی ، .... در رژیم ج ا . پیشبرد همان نظر و تنظیم حرکت های سیاسی به سوی تشکیل یک نظام تک حزبی و کوبیدن لیبرال ها ، ملیون ،غرب گراها ، ..... ایجاد تحرکات ضد آمریکایی ، ایجاد زمینه ذهنی ضد غربی و ضد لیبرالی برای توسعه حرکت های چپ مثل اشغال سفارت امریکا ، ایجاد بلواهای منطقه ای قومی در جهت تجزیه ایران ، تبلیغات علیه کشورهای دموکراتیک غربی ( ترکیه ، کره جنوبی ، ژاپن ، ....) تبلیغ مثبت برای چپ و چپ روی و دیکتاتوری های ورشکسته روسی ( کوبا ، چه گوارا ، کاسترو ، بلاروس ، .....)
۳)دور نگه داشتن  ایران از امریکا و غرب با بمباران تبلیغاتی و بزرگ کردن خطر امریکا برای ایران و حمله های سادیستی به لیبرال ها ، ملیون ، سلطنت طلبان و هر کس و هر گروهی که خیال نزدیک کردن سیاست خارجی ایران به امریکا را داشته باشد ، تا جایی که کسی در داخل رژیم هم نتواند این مسیر بدون بازگشت را تغییر دهد . حتا اگر این فرد احمدی نژاد ارزشی باشد که تندترین شعارها را  ضد اسرائیل و غرب داده باشد و مورد حمایت صد در صد رهبری نظام باشد . خاتمی و کروبی و موسوی و رفسنجانی که هیچ .
به همین دلیل امروز هیچ کس جرات ندارد اسم رابطه با امریکا را بیاورد حتا شخص خامنه ای !
رطب خورده منع رطب چون کند ؟
جمهوری اسلامی امروز فقط یک راه برای پایان دادن به این سرنوشت محتوم دارد تا خودش را از شر این مارکسیست های روسی که حالا تا مغز استخوان نیروهای امنیتی و باورهای کاذب آنها چاه عمیق زده اند ، خلاص کند .
خامنه ای باید پیش از آنکه دیر شود زنجیر احمدی را شل کند و به پوزه علی لاریجانی و توکلی و عماد افروغ و با هنر و .... که عوامل حزب توده در باند دغل باز رفسنجانی هستند بکوبد . روحانیت را در مقابل سپاه تحریک کند و برای رهایی از شر اینها همزمان به خاتمی و اصلاح طلبان چند امتیاز بدهد تا در حالیکه اصلاح طلبان و ا صو ل گرایان در حال پاره کردن هم هستند ، احمدی کار رابطه با امریکا را تمام کند .
در غیر اینصورت ج ا به دامن روسیه سقوط خواهد کرد و اگر امریکا و غرب بخواهد مانع این سقوط شود کشور وارد جنگهای سکتاریستی و قومی و مذهبی خواهد شد که آینده اش از عراق بسیار بدتر خواهد بود . چون در عراق هیچ کدام از سه نیرو روسی نیستند . و عراق هم مرز روسیه نیست . و در عراق کمونیست کس خل مثل ایران فراوان نیست .
کاری است به غایت دشوار .
اما اپوزیسیون غیر روسی میتواند با پشتوانه ملت و تمایل ایرانیان به برقراری رابطه با امریکا و تشکیل یک نظام نزدیک به غرب به جای نشستن در سایه و یا بازیچه و تسلیم این مارکسیست های روسی شدن با باز کردن دمل چرکین فعالیت های خائنانه چپ در ایران و روایت صحیح تاریخ میدان بحث و مانور سیاسی را تحت کنترل گرفته ، نقش روس ها را زیر سوال برده و به دخالت براندازانه آنها در کشور صریحا اعتراض و به آمریکایی ها در مورد باج دادن به روس ها و آلوده به توهمات پراکنده شده  از جانب عوامل آنها هشدار و آگاهی دهند .

naghshehrah | ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۲
naghsheh rah

اپوزیسیون باید شجانه با کسانی که امروز واژه لیبرال را با نئو لیبرال عوض کرده و به جای دیکتاتوری پرولتاریا از نئو سکولاریسم ( همان حکومت های فاسد  قذافی  و اسد و صدام و کاسترو ) دم میزنند اما در حقیقت منظورشان همان حکومت های مارکسیستی روسی است برخورد انتقادی کرده و با این توهم پراکنی که امریکا دشمن ایرانیان و روسیه دوست آنها است و یا دموکراسی واقعی در غرب نیست اما در کوبا و بلاروس هست بدون تعرف برخورد کنند و عوامل اینها را که مزدوران روسیه هستند افشا کنند .
باید این امتیاز انحصاری به چپ ها و کوبا و روسیه و مارکسیستها از آنها گرفته شود . وقتی قرار است موسوی به دست داشتن در قتل های  ۶۷ اعتراف کند چرا فدائیان و توده ایها نباید به قتل های حزبی اعتراف کنند ؟ چرا چه گوارا نباید به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شود ؟ این مصونیت سیاسی کانون نویسندگان روسی و فدائیان و توده ایها از کجا می اید ؟ اگر مجاهدین محکوم هستند به تروریست بودن فدائیان ژاندارم کش هم باید محکوم شوند .
باید عصر پایان مخاصمه بین ایران و امریکا اعلام شود .
در غیر این صورت ما با سر به جهنم روسی سقوط خواهیم کرد . در وقوع ان تردید نکنید .

naghsheh rah | ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۱
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی