گروهی از روانشناسان هشدار میدهند که اگر شاد بودن یک هدف بشود، ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد و اوضاع برای کسانی که برای دستیابی به آن تلاش زیادی میکنند، در نهایت حتی بدتر شود.
برخی از روانشناسان میگویند نباید فکر کرد شادی همواره چیز خوبی است بلکه حتی دنبال کردن آن میتواند احساس بدی در افراد ایجاد کند.
در مقاله جدیدی که در مجله «دیدگاههای علوم روانشناختی» منتشر شده سه روانشناس به بررسی مقوله شادی پرداختهاند و میگویند شادی نباید به عنوان یک امر عموما خوب نگریسته شود و مواردی را در این زمینه برمیشمرند.
به نظر میرسد همه انسانها میخواهند شاد باشند و به دنبال بدست آوردن آن هستند اما روانشناسان با بررسی پژوهشهای پیشین براین باورند که حتی شادی میتواند جنبههای بدی داشته باشد.
به باور آنها درجات مختلف شادی و میزان تناسب آن به یک اندازه خوب نیست و حتی به دنبال شادی بودن میتواند احساس بدتری در افراد ایجاد کند.
نتیجه معکوس شادی به عنوان هدف
جون گرابر از دانشگاه یل در آمریکا که به همراه دو همکارش آیرس ماس و مایا تامیر به بررسی این موضوع پرداختهاند مینویسند افرادی که میخواهند شادتر باشند میتوانند با مطالعه کتابهایی در این مورد راه شادبودن را بیابند. اما شاد بودن در زندگی به عنوان یک هدف ممکن است نتیجه معکوس ببار آورد به طوری که اوضاع برای کسانی که برای دستیابی به آن تلاش زیادی میکنند در نهایت حتی بدتر شود.
شیوههایی که معمولا برای شادبودن توصیه میشود ضرورتا شیوههای بدی نیستند. مثلا گفته میشود میتوان هر روز سعی کرد به چیزهایی فکر کرد که فرد به خاطر آنها خوشحال است یا قدر آنها را میداند یا موقعیتهایی را برای شادشدن ترتیب داد.
اما به گفته سرپرست این بررسی وقتی فرد با انتظار یا انگیزه شادی اقدام به کاری میکند ممکن است ناامید شود و شادی اولیه او هم کاهش یابد.
در این رابطه مطالعه ماس و همکارانش نشان میدهد افرادی که پیش از تماشای یک فیلم شاد مقالهای را مطالعه کردهاند که در باره ارزش شادی اغراق کرده است در مقایسه با افرادی که مقالهای بدون اشاره با شادی خواندهاند احساس بدتری دارند. این امر احتمالا به خاطر آن است که این افراد احتمالا از اینکه پس از تماشای فیلم احساس شادتری ندارند، ناامید شدهاند.
به عبارت دیگر نرسیدن به شادی قابل انتظار و احساس شکست حاصل از آن ممکن است حتی احساس بدتری هم در آنها ایجاد کند.
گاهی شادی خیلی زیاد مشکلآفرین است
از طرف دیگر احساس شادی بیش از حد هم میتواند مشکلی باشد. مثلا نتایج یک مطالعه که روی کودکانی در دهه ۱۹۲۰ تا سن بالا انجام شده بود نشان میدهد افرادی که در سنین پایینتر مرده بودند از سوی معلمانشان دارای احساس شادی زیاد درجه بندی شده بودند.
پژوهشگران میگویند این امر احتمالا به خاطر آن بوده که فرد کمتر مراقب خود بوده، بیشتر خطر کرده و احتمالا شیوههای ناسالمتر بیشتری در زندگی داشته است.
محققان دیگر نیز یافتهاند افرادی که شادی خیلی زیاد احساس میکنند احتمالا خلاقیت کمتری دارند و گرایش به خطرکردن در آنها بیشتر است. مثلا افرادی که دچار بیماری روانی مانیا هستند مانند حالتی که در بیماری دوقطبی دیده میشود، دارای هیجانات مثبت خیلی زیاد هستند که میتواند منجر به خطرکردنهای زیاد مانند سرعت بالای رانندگی، مصرف مواد مخدر یا خرج کردن کل پسانداز از سوی آنها شود.
در بیماری دوقطبی، خلق فرد از حالت شادی زیاد به غمگینی زیاد در نوسان است. قرارداشتن فرد در اوج شادی نیز بیماری مانیا لقب گرفته است.
گرابرمیگوید حتی شدت زیاد شادی برای افرادی که دچار بیماری روانی هم نیستند میتواند بد باشد.
ناسالم بودن شادی غیرمتناسب و کمبودن هیجانات منفی
مشکل دیگر، احساس شادی در موقعیتی نامناسب است. مثلا فردی که با دیدن گریه دیگری به خاطر فقدان یک عزیز یا آسیب دوستی در حادثه رانندگی احساس شادی میکند به نظر سالم نمیرسد. این احساس شادی نامناسب در افراد دچار مانیا نیز رخ میدهد.
شادی همچنین میتواند به معنای آن باشد که هیجانات منفی در فرد کم است، درحالی که هیجانهای منفی مانند ترس، احساس گناه یا حتی خشم در زندگی طبیعی وجود دارند و حتی مقدار مناسب آن برای سازگاری انسان مفید هم هستند. مثلا ترس میتواند فرد را از خطرکردنهای غیرضروری بازدارد، احساس گناه میتواند به افراد کمک کند تا رفتار خوبی با دیگران داشته باشند و احساس خشم میتواند در زمان مناسب فرد را برای دفاع آماده سازد.
در واقع دانشمندان روانشناس کشف کردهاند عواملی مانند موفقیت و یا مشهور شدن، شادی را در انسان افزایش نمیدهند بلکه به گفته سرپرست مطالعه حاضر داشتن روابط اجتماعی معنادار منجر به شادی بیشتر میشود.
به این ترتیب میتوان گفت بهترین راه برای افزایش شادی این است که نگرانی در باره شادبودن را کنار بگذاریم و به جای آن انرژی خود را صرف پرورش روابط اجتماعی با دیگران کنیم. به این ترتیب به قول نویسندگان به شادی دست خواهیم یافت.