نسخه آرشیو شده
نسخه ایرانی سکولاریسم

نسخۀ ایرانی سکولاریسم
از میان متن

  • در پی پاسخ به این سوال که آیا صرف جدا شدن نهاد دین از نهاد دولت می‌تواند مردم را از مواهب دموکراسی بهره‌مند کند و این که آیا «نسخه سکولاریسم» چاره دردهای جامعه ایران است به سراغ برخی از روشنفکران و نویسندگان ایرانی رفتیم
مردمک
یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۰:۵۴ | کد خبر: 58804

این پرونده پاسخ به برخی سوال‌هاست از جمله این که آیا صرف جدا شدن نهاد دین از نهاد دولت می‌تواند مردم را از مواهب دموکراسی بهره‌مند کند؟

بحث جدایی دین از سیاست مقولۀ چندان جدیدی در حاکمیت جامعۀ ایرانی نیست. از زمان انقلاب مشروطه بین روحانیت و سیاست‌مداران ایرانی بر سر این مسئله اختلاف‌نظر وجود داشته است.

اما اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، عده‌ای در این نظر راسخ کرده است که آنچه «دیکتاتوری» و «استبداد» نامیده می‌شود محصول حکومت دین در ایران است و برای گریز از حکومت غیر دموکرات چاره‌ای جز جدا کردن دین از دولت نیست.

اما در پی پاسخ به این سوال که آیا صرف جدا شدن نهاد دین از نهاد دولت می‌تواند مردم را از مواهب دموکراسی بهره‌مند کند و این که آیا «نسخه سکولاریسم» چاره دردهای جامعه ایران است به سراغ برخی از روشنفکران و نویسندگان ایرانی رفتیم. در مجموعه گفتگویی که لیدا حسینی نژاد با برخی از صاحب نظران مطالعات سیلسی و استادان دانشگاه انجام داده، از آنها درباره ارتباط دموکراسی و دین پرسیده است و این که آیا سکولاریزم رهایی بخش است؟

رامین جهانبگلو ، استاد فلسفه سیاسی گفته است که شاید بد نباشد نگاهی هم به تجربیات کشورهای آسیایی دیگر مانند هند داشته باشیم و تجربه‌ای که آن‌ها با سکولاریسم خود داشته‌اند، با تمام کمی و کاستی‌ها و گرفتاری‌هایی که داشته‌اند. 

آزاده کیان  استاد جامعه شناسی در پاریس گفته است که سکولاریسم با دموکراسی مترادف نیست. یک نظام می‌تواند سکولار باشد، اما دموکراتیک نباشد.

عبدی کلانتری نویسنده و صاحب نظر سیاسی گفته است که اگر تأکید‌مان را منحصراً روی صفت «دینی» بگذاریم، ممکن است این‌گونه برداشت شود که مبارزه با استبداد باید خصلت «غیر‌دینی» داشته باشد و این مبارزه تنها توسط افراد غیر‌دینی و سکولار می‌تواند صورت بگیرد و مؤثر شود. اما این نتیجه‌گیری درست نیست

غلامعباس توسلی، جامعه شناس، گفته است که حتی در درون یک حکومت مذهبی هم ممکن است مثلاً مادی‌گرایی بیشتر از معنویت رایج شود. البته این‌ها مسائلی نیست که به دین مربوط شود، بلکه در حاشیه دین قرار می‌گیرد.

فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان، گفته است که اگر سکولاریسم به این معنا است که دین از حکومت جدا شود و تصمیمات در عرصه‌ سیاسی، دموکراتیک و زمینی باشد، این به گمان من یکی از راه‌ها و ابزارهای رسیدن به آرمان‌هایی است که از آن صحبت کردم، ولی همه‌ آن نیست.

در کنار این نظرات، در چند مقاله به بررسی موضوع سکولاریسم این موضوع را بیشتر بررسی کرده‌ایم.

از جمله یاسر میردامادی پژوهشگر دین، به این سوال پرداخته است که آیا اسلام دموکراتیک ممکن است؟ مهدی خلجی در یک مقاله با عنوان «خواب جزمی روحانیت و شوک سکولاریسم» به موضوع نسبت روحانیت و سکولاریسم پرداخته و نوشته است که روحانیت هر چقدر کوشید از هجوم سکولاریسم و پیش‌روی آن جلوگیری کند، هم خود دنیوی‌تر شد هم جامعه‌ ایران از جهانِ قدیم، که تار و پودش را دین می‌ساخت، بیشتر فاصله گرفت. همچنین در مقاله دیگری با عنوان «جاودانگی را فراموش کن» او به موضوع تن و سکولاریسم پرداخته است. 

محمدرضا نیکفر نویسنده و  صاحب نظر در فلسفه سیاسی در گفتگو با مردمک سکولاریسم را معنا می‌کند. او می‌گوید: سکولار صفت یک دوران است. در عصر سکولار، جهان جهان می‌شود، این گرایش قوی می‌شود که جهان را با خودش توضیح دهیم. پدیده‌ها این-جهانی می‌شوند یعنی برای توضیح آنها دیگر به پدیده‌هایی در آن سوی جهان رجوع نمی‌شود. آن-جهان از میان نمی‌رود، ولی میان آن با جهان ما فرق گذاشته می‌شود.

نیره توحیدی، استاد مطالعات جنسیت نیز در گفتگو با مردمک از مسئله سکولاریسم و زنان می‌گوید: به جای این هویت‌سازی‌هایی که بعضی از دوستان فمینیست می‌تراشند که آیا جنبش زنان هویت مذهبی دارد یا سکولار، باید بگوییم، آیا کنشگران ما بنیادگرا هستند یا سکولار، نباید بگوییم آیا مذهبی هستند یا سکولار

امید نیک‌فرجام  نویسنده و مترجم، در مقاله‌ای که عنوانش هست «پیدا کردن لوله‌کش، سخت‌تر از یافتن خدا»، به ادبیات سکولار می‌پردازد. او می‌نویسد: ادبیات مدرن و به‌ویژه رمان به عنوان دموکراتیک‌ترین شکل ادبی داستان آدم‌ها را می‌گوید، حیات خود را مدیون شخصیت‌هایی شبیه این آدم‌ها است، شخصیت‌هایی که ممکن است مذهبی باشند و ممکن است لامذهب و حتی ضددین.

آخر سر فکر کردیم شاید دلتان بخواهد در این مورد بیشتر بخوانید برای همین در منظومه سکولاریسم به مرور اصطلاحاتی پرداخته‌ایم که در ارتباط با این مفهوم قرار گرفته‌اند. و در یک مطلب دیگر پنج کتاب مهمی که در موضوع سکولاریسم منتشر شده است معرفی کرده‌ایم. 

حاصل این کار مجموعه‌ای است با عنوان «نسخه ایرانی سکولاریسم» که همه در سایت مردمک قابل دسترسی است و هم نسخه پرینت آن را می‌توان دریافت کرد. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

فرهاد

آقا یا خانم تفرقه، شما از کجا فهمیدید که مصر به اندازه ی ما مارکسیست ندارد؟ شما اصلا کوچکترین اطلاعی از تاریخ سیاسی معاصر مصر دارید؟ آیا مثلا می دانید که چگونه و به دست چه کسانی حکومت پادشاهی در این کشور سرنگون شد؟ می دانید ده ها سال روابط این کشور با بلوک شرق چگونه بود؟ می دانید در حال حاضر و قبل از سرنگونی مبارک، سندیکاهای صنفی، احزاب و سازمان های سیاسی در مصر چقدر قدرت دارند؟
شما نشسته اید و ناراحتید که چرا ما نمی توانیم مثل مصری ها به قول معروف لنگش کنیم! بله، البته اگر ما هم بجای خامنه ای مبارک داشتیم، آمریکا گوشش را می گرفت و از کرسی ریاست می آوردش پایین، درست همان طور که با شاه کرد، چون نوکر بود و یک افسر آمریکایی آمد، بدون این که حتی پیش شاه برود، رفت پیش قره باغی و فردوست و برنامه ی انتقال قدرت از حکومت میلیتاریستی-ناسیونالیستی به حکومت میلیتاریستی-مذهبی را ردیف کرد. چرا؟ چون آمریکا در ایران آن زمان و در مصر امروز نمی خواست و نمی خواهد که جنبش مردم عمیق شود، دستگاه هایی که سال ها روی آنها کار کرده از هم بپاشند و نفوذش را در آنها از دست بدهد.
آقا جان، موضوعبه این سادگی ها که شما خیال می کنید نیست، دلتان را به تونس تونس، مانتونستیم و این اراجیف خوش نکنید و از تخطئه ی روشنفکران دست بردارید. همه ی این هایی که الان در زندان های رژیم هستند، تاریک فکرند؟ یا مثل شما کاسه ی صبرشان لبریز شد بود؟
وقتی می خواهید بنویسید، کمی بیشتر فکرکنید و ضمنا واقع بین باشید.

فرهاد | ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۰:۱۵
alanmirs

هیچ حکومتی دمکراتیک نیست مگر
حکومت قانون
افراد جامعه و دولت باید از قانون اطاعت نموده در مقابل آن تسلیم شوند و اقدام خود سرانه یک فرد و یا یک گروه مردود است

  بدین معنی که حاکمیت قانون روندی است جهت تلاش برای حمایت حقوق شهروندان از استفاده خودسرانه و سوء استفاده دولت از قدرت

حاکمیت قانون اصل حقوقی است که بیان میکند هیچ فردی در مقابل قانون مصونیت نداشته و هیچ کس توسط دولت مجازات نمیشود مگر از قانون تخطی نموده باشد

alanmirs | ۰۲ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۰
tafragheh

تا ما اسیر این فیلسوفان و متفکرین و روشنفکران هستیم که افکارشان تحت تاثیر مارکسیست های ۱۰۰ سال پیش است و بحث های مرغ اول بود یا تخم مرغ وضعیت ما همین است . آخوند یا شاه یا رجوی یا بشر اسد یا کاسترو .
یکی ان بالا مینشیند و بح جای همه فکر میکند و تصمیم میگیرد بقیه در فشار و بد بختی و فقر فقط بله قربان میگویند .
مصری ها در ۱۸ روز زدند و بردند چون این همه روشنفکر مارکسیست ندارند . عمل کردند . نه آتش زدند ، نه شیشه شکستند ، نه ترور کردند ، نه حمله کردند به پاسگاه و کلانتری ، نه در رسانه ها علیه رهبران شان اراجیف سر هم کردند .
رهبر نداشتند ، تشکیلات فراگیر نداشتند . ابزارشان اینترنت بود و تظاهرات آرام .
تحت تاثیر حملات و کشتار و قساوت دولت قرار نگرفتند .
جهان دید چگونه صبورانه و آرام تظاهرات میکنند . جهان دید که خطر تسلط یک گروهک در آنجا نیست . جهان دید اینها دموکراسی میخواهند ، دنبال نابود کردن اسرائیل یا تو دهن امریکا زدن نیستند . همه آنجا بودند از مذهبی ، تا سکولار تا مسیحی تا مسلمان تا اخوان المسلمین .

tafragheh | ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۱:۳۹
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی