کریم سجادپور، پژوهشگر موسسه کارنگی برای صلح بینالمللی، و هومان مجد، نویسنده و روزنامهنگار درمورد تاثیر تحولات اخیر کشورهای عربی بر اعتراضهای ایران و جنبش سخن اظهارنظر کردهاند.
فرید زکریا، تحلیلگر سرشناس تلویزیون سی. ان. ان در مصاحبهای که با کریم سجادپور و هومان مجد داشت، گفت: صحنههایی که مجلس ایران هفته گذشته شاهد آن بود، بیسابقه بود. نمایندگان علیه رهبران مخالفان دولت و رئیس جمهور پیشین شعار «مرگ بر موسوی، کروبی و خاتمی» سردادند. این شعارهای نمایندگان، واکنش آنها به دور جدید تظاهرات ضددولتی در تهران بود.
آقای زکریا از کریم سجادپور پرسید که با توجه به تحولات اخیر ایران، آیا ایران میتواند مصر دیگری باشد و اینکه به نظر او «انقلاب سبز» ایران که در سال ۲۰۰۹ به ثمر نرسید، در کجا قرار گرفته است.
کریم سجادپور گفت: یک جمله قدیمی درمورد تحلیلگران و حکومتهای دیکتاتوری هست. ما میگوییم مادامی که این حکومتها قدرت دارند سقوط آنها بعید بهنظر میرسد اما زمانی که سقوط کردند، آن وقت میگوییم که سقوطشان دور از انتظار نبود. به نظر من جمهوری اسلامی ایران نیز در چنین شرایطی قرار گرفته است. درحال حاضر حکومت ایران در آستانه سقوط نیست اما درعین حال در درازمدت ثبات و پایداری ندارد.
هومان مجد، نیز در پاسخ به اینکه تحولات یکی دو هفته گذشته در ایران را چگونه ارزیابی میکند، گفت: ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم که در آینده چه اتفاقی در ایران خواهد افتاد. اما آنچه که باید امروز در مورد ایران به یاد آورد این است که نظام ایران از حمایت بسیار قابل توجهی برخوردار است و محمود احمدینژاد، رئیسجمهور نیز مشمول این حمایت میشود.
اما کریم سجادپور معتقد است که حکومت ایران از «حمایت گسترده» برخوردار نیست و توضیح میدهد: اگر حکومت از چنین حمایتی برخوردار بود به روزنامهنگاران اجازه میداد که به ایران بروند و گزارش تهیه کنند و اجازه میداد مردم آزادانه تجمع کنند. اما به نظر او حکومت ایران از «حمایت عمیق» برخوردار است یعنی اینکه افرادی دارد که به راحتی آدم میکشند و پتانسیل کشته شدن برای حکومت را دارند.
آقای سجادپور میگوید: اینجاست که یک تفاوت مشخص را میان جمهوری اسلامی و حکومت حسنی مبارک میبینیم و آن این است که نفس حمایتی که هر دو از آن برخوردار هستند نسبتا مشابه است اما ایرانیان تمایل بیشتری برای کشته شدن دارند زیرا این خیلی آسانتر است که مردم را وادار کنیم به خاطر اسلام، افراد دیگر را بکشند تا آنکه برای حفظ حکومت مبارک آدم بکشند.
او تاکید دارد: من فکر نمیکنم که مردم در ایران یک روز صبح از خواب بیدار شوند و به دموکراسی، حقوق بشر و داشتن یک نظام سکولار فکر کنند. اما آنها میتوانند به اقتصاد فکر کنند. نسل جوانتر به فرصتهای کاری فکر میکنند و نسل قدیمیتر به آبروی اقتصادی فکر میکنند و اگر جمهوری اسلامی، به مردم آزادی اجتماعی و آزادیهای سیاسی نمیداد اما وضع اقتصادی بهتری برای آنها فراهم میکرد، آنگاه میتوانستیم بگوییم که حکومت از «حمایت گسترده»ای برخوردار است. اما زمانی که یک حکومت مردم خود را از آزادی اجتماعی و آزادیهای سیاسی محروم کند و در مدیریت امور اقتصادی عملکرد بسیار بدی داشته باشد چطور میتوان گفت که از حمایت گسترده برخوردار است.
فرید زکریا از هومان مجد پرسید اگرچه احمدینژاد تلاش کرد از قیام مردم مصر بهرهبرداری کند و آن را یک نوع «بیداری اسلامی» نشان دهد اما او باید از قیام مردم مصر برآشفته شده باشد. آیا چنین است؟
هومان مجد درمورد واکنش احمدینژاد نسبت به تحولات مصر گفت: من فکر نمیکنم که احمدینژاد و آیتاللههای ایران از قیام مردم مصر برآشفته شده باشند زیرا متوجه شدهاند که هر آنچه که در مصر اتفاق بیفتد در دراز مدت به نفع ایران تمام خواهد شد و به نفع آمریکا نخواهد بود حتی اگر یک حکومت مردمسالار در مصر روی کار بیاید همانند آنچه که در ترکیه اتفاق افتاد، بازهم به نفع ایران تمام خواهد شد. ایران و مصر به مدت سه دهه روابط دیپلماتیک با یکدیگر نداشتند و عملا دشمن هم بودند و اگر خواست و اراده مردم مصر در رهبری این کشور منعکس شود بازهم به نفع ایران خواهد بود اگرچه شاید این منفعت فراگیر نباشد و محدود باشد اما بازهم ایران از آن بهره خواهد گرفت و این درمورد تونس، بحرین و یمن هم مصداق دارد.
آقای مجد در پاسخ به این پرسش که در این صورت آیا حکومتهای دموکراتیک عربی طرفداری بیشتری از ایران خواهند داشت، تاکید کرد: عملا تمام این حکومتها به استثنای سوریه مخالف ایران بودهاند و ما این مخالفت را در اسناد منتشر شده در ویکیلیکس هم دیدهایم. رهبران این کشورها عمیقا نگران رخدادها و تظاهرات در تهران و دیگر شهرهای ایران یا حتی جنبش نیستند.
هومان مجد تصریح کرد: یک وضعیت دشوار برای رهبران جنبش سبز ایران پیش آمده است. آنها اعلام کردند که قرار است این تظاهرات (۲۵ بهمن) برای اعلام حمایت از مردم مصر و مردم تونس باشد اما این تظاهرات همانگونه که حکومت گفته بود به یک تظاهرات ضد حکومت تبدیل شد.
فرید زکریا از هومان مجد پرسید که اگر ازنظر او جمهوری اسلامی از حمایت اکثریت برخوردار است چرا به اقلیت اجازه تظاهرات نمیدهد و او در پاسخ گفت: دولتمردان ایران بر این باور هستند که زمانی که امنیت ملی کشور از ناحیه اسرائیل و آمریکا هدف تهدید قرار گرفته است مردم کشور باید با یکدیگر متحد باشند.
کریم سجادپور نیز در پاسخ به فرید زکریا درمورد جنگ کنونی در خاورمیانه گفت: در ۳۰ سال گذشته یک دیدگاه غالب در خاورمیانه حاکم بوده و آن این است که حکومت دینی ایران الهامبخش مردم عرب بوده است. اما حالا ناگهانی وضعیت عوض شده است یعنی اینکه دموکراسی کشورهای عربی الهامبخش مردم ایران شده است.
آقای سجادپور درعین حال تاکید کرد: در سفر به کشورهای عربی زمانی که به مردم میگویم من یک ایرانی هستم، آنها از احمدینژاد تعریف و تمجید میکنند و منظور من این است که اعلام حمایت مردم کشورهای عربی از ایران مانند اعلام حمایت مردم کشورهای آمریکای لاتین از فدیل کاسترو، رئیسجمهور پیشین کوبا در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و اعلام حمایت روشنفکران اروپایی از اتحاد جماهیر شوروی پیشین در سالهای ۱۹۵۰ است. ایران مانند یک نظام سیاسی است که مردم کشورهای عربی از دور آن را تحسین میکنند اما نمیخواهند که خودشان چنین حکومتی داشته باشند.
(فرید زکریا از هومان مجد پرسید که اگر ازنظر او جمهوری اسلامی از حمایت اکثریت برخوردار است چرا به اقلیت اجازه تظاهرات نمیدهد و او در پاسخ گفت: دولتمردان ایران بر این باور هستند که زمانی که امنیت ملی کشور از ناحیه اسرائیل و آمریکا هدف تهدید قرار گرفته است مردم کشور باید با یکدیگر متحد باشند.)
براندازی سخت یعنی جنگ با ایران باعث قدرتگیری مجدد افرطیون و اصولگرایان میشه. پس آمریکا یا اسرائل ۱۰۰ سال دیگه این کار رو نخواهند کرد. این ادعا که مملکت در خطره فقط یک بهانه بیشتر نیست که ۳۲ ســـــــــــــــاله داره تکرار میشه.
در مورد براندازی نرم هم که فقط میتونم بگم دولتی که در خانه خودش بعد از ۳۲ سال حکومت مطلق و با این همه پول و امکانات نتونه جلوی براندازی رو بگیره یا واقعا مردم ناراضی داره و خبری از بیگانگان نیست و داره باز زبانم لال دروغ میگه و یا اینقـــــــــــــــدر بیارضه هست که لیاقتش همونه اصلا کشوری مثل آندورا براندازیش بکنه. چرا مردم در امریکا اروپا استرالیا و یا همون اسرائل میتونند تظاهرات بکنند و کسی با گلوله داغ یا کهریزک جوابشون رو نمیده و امنیت کشورشون هم حتی با خرجهای میلیارد دلاری ج.ا. برای حزبالله و تروریستهای دیگه به خطر نمیافته؟
جمع کنید این بثاتتون رو دزدهای قاتل
۱- چون هنوز خطر مرگ از طریق گلوله و اعدام، مخصوصا در شهرستانها، همانطور که در ماهای گذشته ثابت شده بزرگتر از خطر مرگ از گرسنگی هست. هرکس میتواند شاکی سرخت ولی آرام باشد حالا یا به خاطر جوندوستی یا زنوبچه دوستی. در ضمن در شهرهای کوچک دستگاه مرکزی سرکوب خیلی راحتتر و مفیدتر کار میکنند.
۲- برگد به ۱
۳- شما تعداد معترضان رو الکترونیکی نسبت به شعاراشون میشمارید؟ اون ۳ میلیون بخاطر غافلگیر شدن حکومت تبدیل به تظاهرات و قابل تخمین شد. بعد از ان حکومت خودشو جر داد تا تجمعی شکل نگیره و در این مورد تا حدودی موفق بوده. به نظر من تعداد مخالفین که حاظر به ریسک مردن هستند حتی رشت هم کرده. شعارها هم که خودتون گفتید فرق کرده یعنی خواستهها.
۴-به هر حال حکومت هم بیکار نمیشینه و به هر دری میزنه. حالا اینها تا چه حد پشت آقا ایستادند و فقط شعار نمیدند، قضاوت با خدا.
۵- دولت مجوز بده، ما حتی از حق همون حشرات نام برده هم همایت میکنیم. توحین به مردم بدبخت لیبی که سهله
۶-سرمایه داری نه مدیریت امام زمانی که خود دکتر بارها گفته او کارهای نیست و آقا امام زمان مدیریت همه پروژهها رو داره. میگویند هر گردی گردو نیست.
۷-کدام کانون و کدام انجمن توی ایران مستقل هست که اونها باشند. حالا به هر گونهای میخواد ریششون گرو باشه.
۸- برگد به ۶. در ضمن اگر منظورت از <اقتصاد نئو لیبرالیستی> کشورهایی مثل روسیه هست که قربون همون اقتصاد امام زمونی خودمون.
این کریم سجاد پور با اینکه جوان است چقدر پخته و عالی تحلیل میکند . بیخود نیست جغله هایی مثل نیک آهنگ و تابان و فرخ و کشتگر و فسیل هایی مثل ادیب زاده و دولت آبادی و عمویی و آشوری و میلانی وشهبازی و ریس دانا و .... اینهمه پرت و پلا سر هم میکنند دست آخر نمیتوانند ۴ تا مطلب ساده زیر را بدون تناقض تشریح کنند :
۱) چرا در کردستان ، ترکمن صحرا ، مسجد سلیمان ،اهواز ، رشت ، بندر پهلوی ، آذربایجان ، مازندران ، گنبد ، بلوچستان که باید اقوام مورد حمایت شما بیش از فارسها از این رژیم ناراضی و با ان درگیر باشند خبری نیست ؟
۲)چرا طبقه کارگر و زحمتکش و روستائیان که باید در اثر سیاست های نئو لیبرالیستی بدون یارانه احمدی بیشترین حامیان موسوی کوپونیستی را تشکیل دهند کاملا بر عکس است ؟
۳)چرا مردم که با شعار رای من کو ۳ میلیون آمدند با شعار ساقط کردن رژیم به ده هزار نفر رسیدند ؟
۴)چرا اصول گرایانی که جذب آنها برای موسوی از از دست دادن طبقه متوسط و لیبرالها و سلطنت طلبان بسیار حیاتی تر بود امروز شعار اعدام و مجازات او را میدهند ؟
۵)چرا احمدی که به مخالفینش خس و خاشاک گفت مورد غذاب همه شما ها قرار گرفت اما امروز قذافی به مخالفینش سوسک گفت و از اوباش خود خواست خانه به خانه دنبال آنها بروند و آنها را بکشند چنین سکوت کرده اید ؟
۶)اگر سرمایه داری موجب بیکاری است در کوبا چگونه یک میلیون بیکار به وجود آمده ( منهای فاحشه های جوان ) انهم پس از ۵۰ سال حکومت مطلقه ؟
۷)کانون نویسندگان ایران که برای اعراب در فلسطین بیانیه آتشین میدهد چرا در مقابل این همه سرکوب جوانان و کشتار آنها در مملکت ، در مصر ، در لیبی ، ..... ساکت است ؟
۸)چرا همه کمونیست های سابق به جز کره شمالی دارند راه سرمایه داری و اقتصاد نئو لیبرالیستی را میروند اما برای ما حرام است ؟