نسخه آرشیو شده
ویژه یک سالگی مردمک

سرنخ‌ها در انفجاری که حکومت ایران را لرزاند
موشک سجیل ساخت ایران، عکس از مهر
از میان متن

  • مقامات سپاه در اطلاع رسانی خود ضربه‌ای را انکار می‌کنند که با رفتار خود وجود آن را پذیرفته‌اند
علی اصغر رمضانپور
شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۷ | کد خبر: 66682

علی اصغر رمضان‌پور، تحلیلگر مسائل ایران می‌گوید ایران می‌کوشد انفجار در پایگاه سپاه را یک حادثه نشان بدهد اما از سوی دیگر اسرائیل را تهدید به اقدام تلافی‌جویانه می‌کند و این تردید برانگیز است.

ساعت ۱۲ و ۵۰ دقیقه روز شنبه ۲۱ آبان، انفجاری مهیب چنان دو استان تهران و البرز را لرزاند که بسیاری گمان کردند زلزله‌ای رخ داده است. در کرج که شهر نزدیک‌تر بود در محله عظیمیه حتی شیشه پنجره‌ها شکست. دود انفجار آنچنان بالا رفت که از ۲۵ کیلومتری هم می‌شد آن را دید. دودی که به آسمان رفت، فرجام یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های نظامی و تبلییغاتی جمهوری اسلامی را نشان می‌داد.

برنامه بزرگ موشکی ایران از سال‌های آخر جنگ با عراق شروع شد و طی ۲۰ سال با صرف میلیارد‌ها دلار به مهم‌ترین ابزار قدرت نظامی ایران تبدیل شد. قدرتی که به عنوان مکمل برنامه هسته‌ای ایران شناخته می‌شود. با این اوصاف گزاف نیست اگر انفجار روز شنبه را مهم‌ترین ضربه نظامی بدانیم که جمهوری اسلامی از پس از پایان جنگ با عراق با آن روبرو بوده است.
در این ضربه نه تنها ده‌ها نفر از سازمان دهندگان و برنامه ریزان برنامه موشکی ایران کشته شدند بلکه مهم‌ترین پایگاه تحقیقات و نگهداری سلاح‌های موشکی ایران ویران شد.

مقامات سپاه پاسداران چند ساعت سکوت کردند تا اینکه ناگزیر شدند در ساعت ۱۸ و سی دقیقه به وقت تهران از طریق حضور در تلویزیون دولتی ایران بگویند که انفجاری که رخ داده ناشی از انفجار در هنگام جابجایی مهمات بوده است. این در حالی بود که حداقل از دو ساعت پیش از آن مردم ایران در فیس بوک به هم خبر می‌دادند که انفجار در یک مرکز نظامی سپاه در نزدیکی کرج رخ داده است.

تا پیش از آنکه سپاه سرنخ دادن اطلاعات رسمی را به دست بگیرد در رسانه‌های ایران اطلاعاتی منتشر شد که پشت سر هم تکذیب می‌شد. از انفجار جایگاه فروش گاز تا انفجار یک کارخانه. اما دو اتفاق خبری دیگر هم رخ داده است که شاید به ما کمک کند تا آنچه را در این ۵ روز رخ داده است از منظر ساختار‌های اطلاع رسانی تحلیل کنیم.

اول اینکه توضیحات رسمی سپاه پاسداران بسیار خام و آشکارا سرهم بندی شده به نظر می‌رسد. ادعای انفجار در هنگام جابجا کردن مهمات را تنها یک ذهن غیر نظامی می‌تواند خلق کرده باشد. هر سربازی رفته‌ای در ایران می‌داند که مهمات نظامی و سلاح در هنگام جابجایی باید در حالت غیر فعال قرار داشته باشد. چاشنی یا خرج‌های انفجاری این مهمات و تسلیحات تنها در هنگام استفاده عملیاتی به بدنه تخریب‌گر متصل می‌شود. همچنین این ادعای جابجایی با اینکه فرمانده عالیرتبه برنامه موشکی ایران در محل حضور داشته نمی‌خواند. در شرح فعالیت این فرمانده گفته شده است که او در حال کار کردن بر روی طرح‌های تحقیقاتی برای توسعه برنامه موشکی ایران بوده است.

همانطور که شواهد بعدی نشان می‌دهد پایگاهی که منفجر شده است یک مرکز تولید سلاح‌های موشکی بوده است. شاید بهترین شاهد بر این ادعا اطلاعاتی باشد که در سخنان حسن فیروز آبادی رئیس ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی وجود دارد. آقای فیروز آبادی در هنگام سخن راندن در شرح بی‌اهمیت بودن این ضربه نظامی گفته است تولید «محصول تحقیقاتی» که باید در این مرکز تولید می‌شده است تنها «دو هفته» به عقب افتاده است. به این ترتیب آقای فیروز آبادی روشن کرده است که انفجار نه ناشی از جابجایی مهمات بلکه انفجار در یک مرکز تحقیقاتی بوده است.

این توضیحات سپاه آن‌گاه از نظر نظامی بی‌پایه‌تر به نظر می‌رسد که به یاد آوریم که متخصصان نظامی به راحتی می‌توانند حتی بدون دسترسی به اطلاعات ماهواره‌ای تخمین بزنند که به چه میزان انرژی انفجاری در این پایگاه ازاد شده است. به این ترتیب احتمالا تنها مردم ایران هستند که نمی‌دانند در کرج چه چیزی منفجر شده است وگرنه متخصصان نظامی آمریکا و اسرائیل به راحتی می‌توانند تشخیص دهند که چه رخ داده است.

دومین نکته‌ای که اطلاعات منتشر شده را با تردید رویر می‌کند تفاوت میان ارزیابی داده شده از حادثه با واکنش‌های مقامات نظامی و امنیتی به این حادثه است. اسماعیل کوثری نایب رئیس کمیسیون امنیت مجلس اسرائیل را تهدید کرده است که «تاوان بلوف‌های سیاسی» خود را خواهد داد. بآقای کوثری اسرائیل را تهدید کرده و گفته است «به طور قطع نیروهای نظامی ایران به ویژه سپاه و بسیج پس از فرمان ولی امر مسلمین چنان پاسخی به یاوه‌گویی‌های رژیم اشغالگر قدس خواهند داد که حتی تصور تعرض به کشورمان را هم به مغز خود راه ندهند.»

در اینجا شاهد تناقض عجیبی هستیم. از یک سو برای اولین بار حکومت ایران که هر اتفاقی را به دشمنان خارجی نسبت می‌دهد این بار از ابتدا اصرار دارد که بگوید که نشانه هیچ دخالت خارجی در این حادثه وجود ندارد. اما از سوی دیگر اسرائیل را تهدید می‌کند.
این تهدید حتی در زبان مسعود جزایری معاون تبلیغاتی ستاد فرماندهی کل قوا به شکل صریح تری بیان شده است. اقای جزایری گفته است «رژیم صهیونیستی بترسد از روزی که صدای انفجار مهیبی در سرزمین‌های اشغالی بگوش برسد.» این تهدید‌ها نشان می‌دهد که از نظر مقامات سپاه ایران اهمیت این ضربه تا چه حد بوده است. تا جایی که باید مستقیما به اسرائیل گفت که منتظر اقدام تلافی جویانه ایران باشد.

چنانکه دیده می‌شود مقامات سپاه در اطلاع رسانی خود ضربه‌ای را انکار می‌کنند که با رفتار خود وجود آن را پذیرفته‌اند. تجربه خبر رسانی در موارد مشابه در ایران نشان داده است که مردم به تدریج از موضوع سر در می‌آوردند و اطلاعات منتشر شده در خارج از کشور دیر یا زود به دست مردمی که در ایران زندگی می‌کنند می‌رسد. اگر چنین است نظام اطلاع رسانی حکومت چرا دست به سانسور اطلاعات می‌زند. آیا این تلاشی بی‌حاصل نیست؟

نظام سانسور در ایران سیستم پیچیده‌ای است که تنها به دنبال این نیست که در چنین حادثه‌هایی اطلاعات درست منتشر نشود. نظام سانسور می‌خواهد تا این اطلاعات بازگو نشود. به این معنا که در رسانه‌ها و گفتار افراد به زبان نیاید حتی اگر هم گوینده و هم شنونده بدانند که اصل ماجرا چیست.

اگر برای توصیف یک حادثه به جای کلمات درست از کلمات جانشین با معنای ساختگی استفاده کنیم عملا راه اندیشیدن به آن حادثه را بسته‌ایم. بنا بر این اگر در افکار عمومی ایران اجازه سخن گفتن از این حادثه را ندهیم اجازه اندیشیدن به این جادثه را هم نداده‌ایم. این هدفی است که دستگاه اطلاع رسانی دولتی و سخنگویان سپاه دنبال می‌کنند.

از دید سپاه بیش از اینکه دانستن یا ندانستن مردم مهم باشد اهمیت در آن نهفته است که اجازه شکل گرفتن تحلیل درست از حادثه انفجار پایگاه موشکی ملارد کرج داده نشود. نباید پرسش‌هایی از این دست مطرح شود که آیا این حادثه نشانه‌ای از ضریب بالای آسیب پذیری نظامی ایران نیست؟ اگر به یاد آوریم که سال گذشته هم یک پایگاه موشکی دیگر سپاه در خرم آباد منفجر شده است به این فکر نخواهیم افتاد که نکند نابودی مهم‌ترین برگ برنده نظامی حکومت ایران پیش از  آغاز رسمی جنگ آغاز شده است؟

برای جدی گرفتن پرسش‌هایی از این دست لازم نیست حتما فرضیه حمله اسرائیل را بپذیریم حتی اگر بپذیریم که این رخداد تصادفی رخ داده است آنگاه این پرسش مهم‌تر پیش می‌آید که چه تضمین‌هایی برای تکرار نشدن آن وجود دارد؟

می‌بینیم که ن‍ظام سانسور در اطلاع رسانی این حادثه اول آن را تکذیب کرده است. بعد از طریق اجازه ندادن به شکل گیری تحلیل درست و پنهان کردن ابعاد ماجرا آن را به فراموشی بسپارد. اما به نظر می‌رسد ابعاد تردیدی که این حادثه در بنیاد‌های تبلیغات نظامی سپاه افکنده است بیش از آن است که به فراموشی سپرده شود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

رامین فرازمند

با سلام و آرزوی سعادت و سلامت. من نویسنده ای هستم با بیش از ده کتاب (رمان و داستان کوتاه ) که شماری از آنها به چاپ های بعدی هم رسیدند. فکر می کنم آقای رمضان پور هم مثل آقی مهاجرانی نام اصلی مرا شنیده اند . چه بسا چیزهایی از من خوانده باشند. تمایل دارم با همین نام مستعار با آن نشر همکاری کنم. خواهشمند است در صورت موافقت ایمیل تان را برای من ارسال کنید. من ابتدا  یک رمان و یک مجموعه داستان به صورت پی - دی - اف می فرستم ، اگر آنها را تایید کردید، فایل های وورد آنها را می فرستم . شرایظ را هم برای من درج کنید. با اخترام و محبت - رامین فرازمند .

رامین فرازمند | ۰۱ آذر ۱۳۹۰ - ۰۶:۱۵
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی