شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی در نامهای به کمیسیون امنیت ملی مجلس خواستار فرستادن هیئتی از نمایندگان به زندانها و تهیه «گزارشی واقعی» از وضعیت زندانیان سیاسی شدند.
در این نامه که متن آن امروز، ۱۲ تیرماه در وبسایتهای نزدیک به مخالفان دولت منتشر شده، آمده است که انتظار دارند این گزارش پیش از سفر گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران تهیه شود و در هیئت بازرسی آن نمایندگانی از فراکسیون اصلاحطلبان نیز حضور داشته باشند.
آنها از نمایندگان کمیسیون امنیت ملی خواستهاند که از وضعیت زندانیان کشور بهویژه در زندانهای اوین، رجایی شهر، قزل قلعه و از بندهای عمومی و سلولهای انفرادی و قرنطینه زندان و سایر محلهای غیر رسمی که زندانیان سیاسی به صورت ایزوله نگهداری میشوند، گزارشی واقعی تهیه و به نمایندگان مجلس ارائه کنند.
همچنین این خانوادهها از اعضای این کمیسیون خواستهاند که درباره «محرومیت زندانیان سیاسی از امکانات درمانی و آموزشی و نیز قطع ارتباط زندانیان سیاسی که خانوادههایشان در خارج از تهران زندگی میکنند از طریق محدود کردن تماس تلفنی و نیز ندادن مرخصی و ملاقات حضوری» از قوه قضائیه توضیح بخواهند.
آنها در نامه خود به شرایط «غیراستاندارد و فشارهای روحی» حاکم بر زندانیان سیاسی اشاره کرده و نوشتهاند که «در مظلومیت آنان همین بس که برخی راهیافتگان به مجلس، وجودشان را به عنوان زندانی سیاسی انکار میکنند و با پاک کردن صورت مسئله قصد از بین بردن واقعیتهای موجود را دارند.»
در این نامه همچنین به مرگ هاله سحابی و هدی صابر و اعتصاب غذای ۱۲ زندان سیاسی بند ۳۵۰ اوین و شش زندانی ندان رجاییشهر کرج در اعتراض به مرگ این دو فعال ملیمذهبی اشاره شده است.
خانواده زندانیان سیاسی همچنین نوشتهاند که بارها از مقامات قضایی و نمایندگان مجلس خواستهاند که با آنها ملاقات کنند، اما هنوز پاسخی دریافت نکردهاند.
این نامه به کمیسیون حقوقی و قضایی، کمیسیون اصل ۹۰ و کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه رونوشت شده است.
۱۲ تن از زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ اوین و شش تن در زندان رجاییشهر کرج در اعتراض به وضعیت خود و مرگ هدی صابر که در نتیجه عدم رسیدگی مسئولان زندان درگذشت، دست به اعتصاب غذا زدند.
آنها پس از گذشت ۹ روز با درخواست خانوادهها و گروههای سیاسی و مدنی اعتصاب غذای خود شکستند و در بیانیهای اعلام کردند که رفتار مسئولان در این مدت و احضار آنها به مراجع قضایی، نشانه روشنی از «بیمسئولیتی، عدم پاسخگویی و البته ناکارآمدی و ضعف دستگاه قضایی کشور» است.
فشار بر زندانیان سیاسی از جمله موارد نقض حقوق بشر در ایران است که شورای حقوق بشر سازمان ملل، بر اساس طرح دولت آمریکا و با تعیین احمد شهید، وزیر امور خارجه سابق مالدیو به عنوان گزارشگر ویژه، قصد دارد به بررسی آن بپردازد.
اما مقامهای جمهوری اسلامی همواره انتقادهای دولتها و سازمانهای غربی درباره وضع رعایت حقوق بشر در ایران را به سیاسیبودن متهم کردهاند و گفتهاند که این انتقادها، ابزاری سیاسی برای محکومکردن کشورهایی است که با این دولتهای غربی مشکل دارند.
سوال غلط اندازی که از سوی دیکتاتورها و هواداران دیکتاتوری و مخالفین دموکراسی ( یک نفر یک رای ) مطرح میشود این است :
آیا اکثریت اشتباه نمیکند ؟
بلافاصله پس از ان یکی دو نمونه از نتایج یک تصمیم اکثریت را مطرح میکنند و بعد زیرکانه آنرا تعمیم میدهند به تمام موارد و نهایتا کودکانه نتیجه میگیرند اقلیت زور گو ( البته فقط اقلیت خودی ) اصلا اشتباه نمیکند و آنرا تعمیم میدهند به همه موارد خودی !
اینها هرگز مشخص نمیکنند که آیا نتایج حاصله بعدی ، در اثر تصمیم اکثریت بوده یا یک اقلیتی با حقه بازی و تحریف و تو طئه و قلب واقعیت و زور گویی و زور چپا نی ، از تصمیم درست اکثریت، به نفع دیکتاتوری یک اقلیت استفاده کرده و در حقیقت انقلاب را دزدیده و بر امواج خروشان خواست قانونی مردم موج سواری کرده .
اینها حتا از لحاظ آماری هم مقایسه نمیکنند که چند بار در تاریخ اکثریت اشتباه کرده و چندین هزار بار اقلیت های مختلف .
اما به دلیل اینکه هیچ چیزی صد در صد و مطلق نیست ، اجازه دهید قبول کنیم که اکثریت هم ممکن است اشتباه کند .
چه باید کرد ؟
میگویند اگر مردم فرهنگ بالایی داشته باشند ، اگر سانسور نباشد ، اگر آزادی باشد ، اگر دگر اندیشان بتوانند آزادانه صحبت و فعالیت کنند ، اگر نظارت استصوابی نباشد ، اگر خاتمی نباشد و سیاسی کاری نکند، اگر ....... آنوقت مردم به دموکراسی میرسند و همه چیز باحال میشود !!!
از کرامات شیخ ما این است که شیره خورد و گفت شیرین است !
آقا دموکراسی یک پروسه است ، تمرینی است ، هم سیاسی کاری خاتمی لازم است ، هم نامه های نگهدار به خامنه ای ، هم انتقاد های گزنده گنجی ، هم خط میانه بهنود ، هم استقلال طلبی بنی صدر ، هم دموکرات بودن شاهزاده ، هم لابی گری هوشنگ امیر احمدی ، هم شرکت کردن برخی از مردم در انتخابات و هم تحریم کردن برخی دیگر ، هم سعی کردن در تعمیق شکاف در حاکمیت توتالیتر ، هم به خیابان آمدن ، هم فعالیت زنان و دانشجویان و معلمان و کارگران و کسبه و .... ، هم پی گیریهای شیرین عبادی برای جلب نظر جهانیان به حقوق بشر در ایران ، هم ایستادگی موسوی و کروبی ، هم زندا نیهای دراز مدت زید آبادی و توکلی و باقی و .......، هم تند روی واحدی ، هم دیپلماسی ارجمند ، هم کشته شدن هاله و هدی و سهراب و ندا ، ......... هم حمله های سادیستی فراماسونری مارکسیستهای روسی ، هم بازیهای احمدی - خامنه ای ، .......
در این پروسه است که مردم ایران آبدیده میشوند ، به آگاهی های لازم برای زندگی در یک فضای دموکراتیک دست می یابند ، قوه تشخیص جمعی آنها بالا میرود ، فرق بین ادعا و عملکرد را میتوانند در افراد و گروه های مختلف ببینند و آنوقت اگر تصمیمی گرفتند به درست بودن و پایدار بودن ان تصمیم نزدیکتر خواهند بود . آنوقت یک اقلیت با ادعای قلابی و با ماسک نمیتواند خودش را به انها تحمیل کند . وگرنه جابه جایی حکومت ها و افراد آزادی و دموکراسی نمی آورد .
من دوباره مجبورم تکرار کنم که دیکتاتوری مذهبی با توجه به تمام شرایط و مسائل پیش آمده در کشور زمینه ای ندارد . دیکتاتوری شاهنشاهی هم قبلا زمینه باخته . آنچه مردم ایران هنوز تجربه نکرده و دام خطر ناکی بر سر راه آنهاست ، ریس جمهوری مادام العمر سوسیالیستی است .
اگر از اشتباه اکثریت میترسید باید نور بر این تاریک خانه مارکسیستی روسی بیندازید که تا کنون در سایه و به نفع دیکتاتوری و استعمار خارجی زیر نقاب سلطنت و حکومت اسلامی فعال بوده .
آیا اگر امروز در اثر اقدامات اقلیت هایی مثل شما ، همین رجوی که شما همه دشمن او هستید حاکم شود و یک قذافی و پولپوت دیگری بسازد آنوقت ۳۰ سال دیگر ما باید بگوییم سبزها اشتباه کردند ، معلوم بود آلترناتیو نیست ، رجوی می اید ؟
آیا در آنروز عده ای باید بگویند نگهدار و خاتمی و بهنود و .... یک چیزی سرشان میشد که میگفتند باید اصلاح کرد ؟ باید وارد حاکمیت شد و آنرا تغییر داد ؟