اسکار جایزهای صنعتی است و به وجوه صنعتی سینما بیشتر توجه دارد تا جنبههای هنری آن. به همین دلیل اصلا جای تعجب نیست که فیلمهای کوچک و مستقل هنری تقریبا دراسکار جایی ندارند.
هر سال در مراسم اسکار همه توجهها معطوف فیلمهای عظیم و پر خرج صنعتی است که با ستارههای بزرگ و هزینه و تجهیزات تولید عظیم ساخته شدهاند.
به همین دلیل انتخاب فیلم مستقل و غیرمتعارف صندوق جراحت (یا به قول برخی دوستان «مهلکه») ساخته کاترین بیگلو در اسکار ۲۰۱۰، تا حد زیادی غافلگیرکننده بود در حالی که فیلم عظیمی مثل «آواتار» را به عنوان رقیب در مقابل خود داشت. اگرچه در این میان، پیشینه حرفهای خانم بیگلو(همسر سابق آقای جیمز کامرون ) و سابقه طولانی او در سینمای صنعتی هالیوود را نمیبایست نادیده گرفت.
بنابراین انتخاب «سخنرانی پادشاه» به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۱۱ در مراسم اسکار امسال، کاملا قابل پیشبینی بود. فیلمی که پیش از این برگزیده چندین اتحادیه و انجمن سینمایی از جمله انجمن کارگردانان، انجمن بازیگران و انجمن منتقدان فیلم نیویورک و همچنین برنده برخی جوایز مهم سینمایی مثل بفتا و گلدن گلوب شده بود و نمیتوانست مورد بیتوجهی و بیمهری برگزارکنندگان اسکار قرار گیرد.
«سخنرانی پادشاه»، فیلمی متفاوت در ژانر منحصرا بریتانیایی «پی.ری.اد» دراماست که عموما ژانری کسالتآور درباره زندگیها، عشقها و خیانتهای شاهان و اشرافزادههای بریتانیایی است، اما به خاطر متفاوت بودنش، نه تنها برای آمریکاییها (که هرگز در طول تاریخشان شاه نداشتهاند) بلکه حتی برای مخالفان نظامهای سلطنتی نیز جذاب است چرا که داستان پادشاهی است که به خاطر لکنت زبان، قادر نیست در برابر ملتش سخن بگوید و از این بابت احساس شرم و حقارت میکند.
«سخنرانی پادشاه» که نامزد ۱۲ جایزه اسکار بود، توانست با به دست آوردن چهار جایزه مهم از جمله جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (تام هوپر)، بهترین بازیگر مرد (کالین فرث) و بهترین فیلمنامه ارژینال (دیوید سیدلر)، رقبای سخت و مهمی چون «شبکه اجتماعی» دیوید فینچر، «قوی سیاه» دارن آرونوفسکی، «مبارز» دیوید او راسل و «بیباک» (True Grit) برادران کوئن را ناکام باقی گذارد.
دیوید فینچر، کارگردان «شبکه اجتماعی»، علیرغم فیلمهای خوبی که ساخته (کارگردان مورد علاقه من نیست)، تا کنون موفق به دریافت اسکار نشده است. او شب گذشته نیز در کمال ناباوری بسیاری از شرکت کنندگان در مراسم اسکار و ستایشگران فیلمش، شکست خورد و مایوسانه به تماشای تام هوپر، کارگردان «سخنرانی پادشاه» نشست که اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
با این حال سهم فیلم «شبکه اجتماعی» از جوایز اسکار امسال، سه جایزه نسبتا مهم از جمله جایزه بهترین موسیقی فیلم (ترنت رزنر)، بهترین تدوین(کرک باکستر) و بهترین فیلمنامه اقتباسی برای ارون سورکین، بود.
فیلمنامهنویسی که همه مهارتهایش را در شخصیتپردازی و دیالوگنویسی به کار گرفت تا از دل ماجرای واقعی خالق فیسبوک (شبکه ای با ۵۰۰ میلیون عضو)، یعنی مارک زوکربرگ (نابغه ۲۶ ساله جاهطلب و مغروری که به دوستانش خیانت میکند)، درام دادگاهی پرهیجانی بیافریند که با «همشهری کین» اورسون ولز مقایسه شود اگرچه، مارک زوکربرگ علیرغم برخی شباهتهایش به شخصیت چارلز فاستر کین، نه تنها رمز و راز و پیچیدگیهای این شخصیت جاودانی عالم سینما را ندارد بلکه جسی آیزنبرگ، بازیگر نقش او نیز فاقد کاریزما و جذابیت سینمایی اورسون ولز است.
برای همین «همشهری کین» توانست در تاریخ سینما ماندگار شود و هنوز بعد از گذشت ۷۰ سال در صدر بهترین فیلمهای تمام عمر منتقدان سینما بیاید اما بعید است «شبکه اجتماعی» بتواند به چنان جایگاهی در تاریخ سینمای جهان دست پیدا کند.
فیلم «سرآغاز»، تریلر علمی تخیلی جاهطلبانه کریستوفر نولن نیز که به عنوان محصول ۱۰ سال مکاشفه فلسفی ذهن او به تماشاگران سینما معرفی شد، با همه سروصدایی که برانگیخت و انتظارهایی که میرفت، نتوانست جز چند جایزه تکنیکی از جمله جایزه بهترین فیلمبرداری، هیچ کدام از جوایز مهم اسکار امسال را به خود اختصاص دهد.
اما ناتالی پورتمن، یقینا شایسته دریافت اسکار بهترین بازیگر زن بود. بازیگری که به خوبی از پس اجرای نقش دشوار بالرینی زیبا، ظریف و شکننده که هیولایی را در درون خود میپروراند، برآمد و پیچیدگیهای این شخصیت چندلایه را به ما شناساند.
او رقبای سرشناسی چون نیکول کیدمن (برای بازی در فیلم لانه خرگوش) و انت بنینگ (برای بازی در بچهها روبه راهاند) را ناکام گذاشت اگرچه به راحتی میتوانست این جایزه را به جنیفر لارنس، بازیگر جوان و نوظهور فیلم مستقل و جمع و جور «استخوان زمستان» (دوستان بی.بی.سی زمستان استخوانسوز را برای Winter’s Bone پیشنهاد کردند که گرچه ترکیب قشنگی است اما دقیق نیست) ساخته دبرا گرنیک بسپارد.
فیلمی رئالیستی و بسیار تلخ درباره آدمهای حاشیهنشین جامعه آمریکا که هالیوود نیز عموما آنها را نادیده گرفته و در حاشیه قرار داده یا حداکثر به شکل آدمهایی روان پریش، خطرناک و هیل بیلی در فیلمهای ژانر هارر (وحشتناک) تصویر کرده است.
اما در میان برندگان جوایز شب بزرگ سینما، دو نفر به اعتقاد من شایستهتر از همه بودند که به حق خود رسیدند: کریستین بیل و ملیسا لئو، بازیگران فیلم «مبارز»، هر دو جایزه اسکار بهترین بازیگران نقش مکمل مرد و زن را به دست آوردند.
ملیسا لئو، بازیگری که قبلا برای بازی در فیلم مستقل و تکان دهنده «رودخانه یخ زده» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن شده بود اما نتوانست آن را دریافت کند، امسال به خاطر بازی در نقش مادری زجر کشیده از طبقه کارگر آمریکا که صاحب هشت فرزند است و در تمام طول فیلم، غم پسران بوکسور و کله شقاش را میخورد، توانست این جایزه را از آن خود کند.
بازیگری که گلاب آدینه را در «زیر پوست شهر»، «مهمان مامان» و «دندان مار» برایم تداعی کرد.
کریستین بیل نیز در نقش پسر بزرگ ملیسا لئو در فیلم «مبارز»، بازی حیرت انگیزی کرده است. در نقش شخصیتی که روزگاری بوکسور موفقی بوده اما حالا کارش به مصرف مواد مخدر صنعتی و کرک کشیده است. بازی او نیز در بیشتر صحنهها برای من یادآور بازی بهروز وثوقی در فیلم فراموش نشدنی «گوزن»ها و بهرام رادان در «سنتوری» بود.
او همانند بازیگران متدِ اکتورز استودیو، آن چنان با این نقش یکی شده بود که نمیشد باور کرد او همان آدم فیلمهای «شوالیه تاریکی» و «بتمن» است.
اما تاسف بزرگ من، بابت فیلم درخشان «مبارز» ساخته دیوید.او. راسل است که سهم آن از اسکار، تنها جوایز بازیگران نقش مکمل آن بود. درامی ورزشی و رئالیستی به سبک «گاو خشمگین» مارتین اسکورسیزی، با ریتمی آرام، شخصیتپردازی عالی، فیلمنامهای محکم، کارگردانی سنجیده و دقیق (با پرهیز آگاهانه از همه هیجانهای ژانر ورزشی- بوکس) و بازیهای درخشان از مارک والبرک، کریستین بیل، ملیسا لئو و ایمی آدامز. فیلمی که بیشتر از آنکه درباره مبارزه و قهرمانی در رینگ بوکس باشد، درباره مبارزه برای بقا در میدان زندگی است.
اما جایزه بهترین فیلم خارجی نصیب فیلم دانمارکی «در یک جهان بهتر» ساخته سوزان بیر شد، فیلمی که با مسائل پرتنش جهان امروز، اختلافات خانوادگی در یک جامعه مدرن، تنهایی فرزندان و مهاجران اجتماعی سرو کار دارد. یک درام قدرتمند اجتماعی و خانوادگی درباره دانمارک امروز که به جامعهای آرام شهرت دارد. این فیلم جایزه بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب را هم به دست آورده بود.
و سرانجام یک تاسف دیگر به خاطر نادیده گرفتن بازی فوقالعاده جف بریجز در نقش مارشال یک چشم، روستر کاگ برن در فیلم وسترن زیبای برادران کوئن، «بیباک». اگرچه هالیوود و اسکار پس از سالها بیتوجهی، سرانجام سال گذشته به جف بریجز توجه کرده و به خاطر بازی درخشان او در «قلب دیوانه» جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را به او داده بود.