نسخه آرشیو شده

در باره احساسات خود حرف بزنید
از میان متن

  • به روشنی احساسات خود را بیان کنید. بسیاری از اوقات لحن کلام، کلمات، حالات چهره و بدن و رفتارهای غیرکلامی افراد، گویای احساسات منفی درونی آن‌هاست که بیان نشده‌اند. عدم بیان آشکار احساسات موجب تمسخر، طعنه‌، ابراز خشم‌های ناگهانی و شدید، عصیان، انکار و یا حتی تسلیم شدن می‌شود
مردمک
پنج‌شنبه ۰۲ مهر ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۷ | کد خبر: 44510

یاد گرفتن ابراز احساسات با کلام مناسب به شناخت بیشتر ما از خود منجر می‌شود، قدمی به سوی رشد و پختگی بیشتر شخصی است و ضمنا راه گفت‌وگو را باز می کند.

یادگرفتن ابراز احساسات با کلام مناسب یکی از مهمترین کلید‌های ارتباط سالم است. حرف زدن فرد درباره احساساتش به این معناست که او بتواند به دیگران بگوید که درباره اتفاقی که افتاده چه احساسی دارد بدون اینکه به قضاوت درباره آن بپردازد، به دیگری اتهام بزند، سرزنش کند و یا با لحن تمسخر، طعنه و کنایه حرف بزند.

توانایی حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با دیگران مهارتی است که همه انسان‌ها دارا هستند. اما توانایی خوب حرف زدن و ارتباط سالم، مناسب و موثر داشتن با دیگران مهارتی است که باید آموخته شود.

منظور از ارتباط مناسب و موثر یعنی فرد بتواند در برابر دیگران به گونه ای واکنش نشان دهد که به درک بیشتر آن‌ها و حل مسایل منجر شود و نه به رنجش، کدورت یا دشمنی بیشتر.

بیان غیرمستقیم احساسات ویژگی ارتباط بد است

ویژگی یک ارتباط بد، این است که فرد به جای آن‌که افکار واحساسات خود را آشکارا بیان کند، آن‌ها را غیرمستقیم نشان ‌دهد. نوجوانی از مادرش عصبانی است اما به او نمی گوید و به‌جای آن در را محکم به هم می‌کوبد. در حالی‌که می‌تواند به او بگوید که «من عصبانی شدم وقتی شما چند بار درباره امتحاناتم از من سوال کردید. این‌گونه مواقع احساس بی‌کفایتی می‌کنم و نمی‌توانم درست درس بخوانم.»

مردی ازهمسرش دلخور است و به‌جای آن‌‌که علت دلخوری خود را بگوید، جواب سوال او را نمی‌دهد و بی‌اعتنایی می‌کند. در‌حالی که می‌تواند به آسانی بگوید «من احساس بدی داشتم وقتی تو با آن لحن درباره من جلوی مهمان‌ها حرف زدی. احساس حقارت کردم.»

فردی ازدوستش که دیر سرقرار حاضر شده خشمگین و ناامید است، اما وقتی در کنار یکدیگرند فقط اخم می‌کند و رفتار سرد نشان می‌دهد. در حالی‌که می‌تواند بگوید «من عصبانیم از این‌که دیر سر قرار آمدی. احساس می‌کنم حق من ضایع شده...»

مادری از فرزندش ناراحت است و وقتی فرزند علت را از او می‌پرسد، انکار می‌کند ولی تمام حالات چهره و بدن او نشان ‌دهنده ناراحتی درونی اوست. در حالی‌که می‌تواند بگوید «من ناراحت شدم وقتی تو وارد خانه شدی و به من سلام نکردی و به اتاقت رفتی. احساس کردم مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌ام.»

در تمام موارد بالا، وقتی فرد احساسات خود را بیان می‌کند، مسئولیت آن‌ها را خود برعهده می‌گیرد.

بیان احساسات به دیگران به شناخت بیشتر ما از خود، و ضعف‌هایمان نیز منجر می‌شود و قدمی به سوی رشد و پختگی بیشتر شخصی است. ضمناً راه را باز می‌کند تا طرف مقابل به توضیح یا ابراز احساسات خود بپردازد. به عبارت دیگر راه گفتگو باز می‌شود.

احساساتی مانند خشم، ترس، غم، ناراحتی، حقارت، شرم و مانند آن احساسات منفی انسانی هستند که وجود دارند و باید ابراز شوند. بیان این احساسات به درک بهتر دیگران کمک می‌کند و نیز زمینه را آماده می‌سازد که بتوانیم درباره آن‌ها حرف بزنیم و نهایتاً روابطمان را بهبود بخشیم.

هرگز فراموش نکنید که طرف مقابل ما در بیشتر موارد، افراد نزدیک به ما هستند، مادر، پدر، همسر، فرزند، دوست، یا همکار. همه آن‌ها ما را دوست دارند و نمی‌خواهند باعث رنج بیشتر ما شوند. گاهی ابراز ساده یک احساس به فرد نزدیک زندگی‌مان باعث پیشگیری از بسیاری از سوء‌تفاهم‌ها و رنجش‌های بعدی می‌شود.

خوب حرف زدن و بیان احساسات می‌تواند با تمرین بیشتربه صورت عادت، درارتباط روزمره درآید. نکاتی در این زمینه حائز اهمیت است که توجه به آن‌ها ضروری است:

پرهیز ازبیان جملاتی که با «تو» آغاز می شود

«تو باعث شدی که ما دیر برسیم» ‌«تو اشتباه کردی» «تو همه کارها را به من می‌سپری»
از تمام جملات بالا بوی سرزنش، اتهام، حق‌به‌جانب بودن و تقصیر را به گردن دیگری انداختن به مشام می‌رسد. استفاده از این جملات نه تنها به اصلاح رابطه بین افراد منجر نمی‌شود بلکه موجب تیره‌شدن آن نیز می‌گردد.

پرهیز از کاربرد «باید و نباید» یا «همیشه و هرگز» در گفتگو

در این جملات «باید این کار را بکنی» «نباید این‌جوری حرف میزدی» «همیشه زود عصبانی می‌شی» «هرگز ندیدم درست رفتارکنی» نوعی مطلق اندیشی، خشم یا سرزنش وجود دارد که کنار آمدن، گفتگو و مصالحه را دشوار می‌سازد. در حالی‌که اگر بگویید «بهتره این کار را بکنی» «دوست نداشتم این‌جوری از تو بشنوم» «گاهی خیلی عصبانی می‌شی» یا «فکر می‌کنم گاهی رفتارت درست نیست» جملات، ساده‌تر و سبک‌تر هستند، نوعی نسبی‌اندیشی در آن‌ها وجود دارد و نیز راه را برای گفتگو و صلح باز می‌کنند.

برچسب نزنید

آن‌قدرکه برچسب زدن به دیگران صدمه می‌زند، ابراز احساسات منفی صدمه نمی‌زند. به جای آن‌که به دیگری بگویید: «تنبل و بی عرضه» «بی‌کفایت» «حق ناشناس»‌ «زشت و بی‌قواره» می‌توانید از این جملات استفاده کنید: «تنبلی نکن» «دوست ندارم نتونی کارت را درست انجام دهی» «خوبه قدر چیز‌هایی که داریم  روبدونیم» «فکر می‌کنم این لباس یا آرایش به تو نمی‌آید».
ما با برچسب زدن، در واقع شخصیت فرد را زیر سوال می‌بریم و بد قلمداد می‌کنیم و مانع پیشرفت رابطه سالم می‌شویم.

از طرف دیگر برچسب زدن، غیرواقع‌بینانه است، چرا که شما نمی‌توانید فردی را پیدا کنید که کاملاً و درهمه موارد تنبلی کند، بی‌کفایت باشد، حق‌ناشناسی کند یا زشت باشد. تمام این ویژگی‌ها نسبی هستند و در همه ما کم‌وبیش وجود دارند. با برچسب زدن، به افراد این برداشت را می‌دهیم که ویژگی آن‌ها، همیشگی وغیرقابل تغییر است و این امر موجب دلسردی و خشم و حتی ترس آن‌ها می‌شود.

در پایان لازم است تکرارشود که به روشنی احساسات خود را بیان کنید. بسیاری از اوقات لحن کلام، کلمات، حالات چهره و بدن و رفتارهای غیرکلامی افراد، گویای احساسات منفی درونی آن‌هاست که بیان نشده‌اند. عدم بیان آشکار احساسات موجب تمسخر، طعنه‌، ابراز خشم‌های ناگهانی و شدید، عصیان، انکار و یا حتی تسلیم شدن می‌شود.

عدم بیان آشکار احساسات نه تنها به رشد شخصی ما لطمه می‌زند و امکان شکوفایی و رشد به دیگری نمی‌دهد بلکه نهایتاً به روابط بین فردی آسیب می‌رساند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

گلی

این همان چیزی است که من به شدت بهش اعتقاد دارم و انجام میدم البته گاهی هم نتونستم !
بیان احساسات دور از قضاوت و سرزنش و اتهام چیزی هست که ما باید از کودکی یادبگیریم.
نویسنده کاملا درست میگه . وقتی احساست رو بیان کنی دیگه در روابط مشکلی پیش نمی یاد، دلخوری نیست. پشت سر حرف زدن هم دیگه بی معنی نمیشه.
البته به نظر من بیان احساسات جنبه فرهنگی داره که باید از کودکی در آدم جابیفته و من در فرهنگ ایرانی کم تر بیان احساسات دیدم.

گلی | ۰۳ مهر ۱۳۸۸ - ۰۰:۱۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی