گزارشها و اخبار رسیده از عراق و افغانستان نشان میدهد که سازمان القاعده بعد از یک دوره تحمل ضربات سهمگین، باردیگر خود را در این دو کشور همسایه ایران بازسازی کرده و در حال تبدیل شدن به بازیگری اساسی در معادلات سیاسی و امنیتی این کشورهاست.
از این رو ایران با نگرانی به موضوع تلاش القاعده برای بازسازی سازمان و نیروهای خود در عراق و افغانستان نگاه میکند.
بهطور کلی جمهوری اسلامی ایران تاکنون سیاست سکوت توام با شک و تردید را در قبال سازمان القاعده در پیش گرفته است.
هرچند برخی رسانهها ادعا میکنند که ایران تا به حال در مواردی از این سازمان حمایت کرده و رهبران آن از جمله پسر اسامه بن لادن را در خاک خود پناه داده است، اما رگههای سلفی و به شدت ضد شیعه در این سازمان و برخی اقدامات افراد منتسب به آن در عراق (در دوران زرقاوی) و در افغانستان (در دوران حکومت طالبان و قتل عام شیعان در مزار شریف) علامت سوالی در برابر چنین ادعاهایی است.
البته در رهبری سازمان القاعده چند جریان ایدئولوژیک و فکری حضور دارد که همه آنها لزوما با تفکرات سلفی- تکفیری همسان نبوده و حتی از ائتلاف و همکاری با جریانات شیعه و غیر عرب سخن به میان آوردهاند.
از جمله دکتر ایمن الظواهری مرد شماره دو القاعده، از رهبرانی است که در این سازمان از لزوم نزدیکی به جریانات غیر سنی و غیر عرب برای پیشبرد جهاد سخن به میان آورده است.
وی در سالهای گذشته طی چند سخنرانی و بیانیه، سعی در تئوریزه کردن این موضوع کرد و اعلام داشت که القاعده وظیفه خود میداند که از ستمدیدگان عرب، فارس، کرد و افغان به طور برابر حمایت کرده و با حرکتهای شیعی متحد شود.
با وجود این، پس از آن که ایران و آمریکا اعلام کردند که بر سر امنیت عراق و ترتیبات داخلی این کشور وارد مذاکره خواهند شد، ایمن الظواهری به جمهوری اسلامی حمله کرد و به طور ضمنی تهران را تهدید کرد که در صورت همکاری با اشغالگران از خشم القاعده دور نخواهد ماند.
جدا از روند رو به افزایش نفوذ القاعده در کشورهای عراق، افغانستان و پاکستان که سبب نگرانی ایران شده است، احتمالا ذوب شدن یخهای روابط تهران و واشنگتن و بازتاب آن در میان رهبری القاعده باید به این افزایش نگرانی کمک کرده باشد.
این احتمال وجود دارد که القاعده همگرایی جمهوری اسلامی و آمریکا را موجب محدود شدن نفوذ خود در کشورهای همجوار ایران ببیند و موضع تهاجمیتری نسبت به ایران بگیرد و حتی درصدد آن برآید که در داخل ایران دست به ایجاد ناامنی بزند.
به ویژه این احتمال از اذهان دور نیست که ظهور ایران به عنوان یک قدرت عمدتا شیعه منطقهای، به نزدیک شدن القاعده به گروههای سلفی- تکفیری و حکومت عربستان بیانجامد تا به این وسیله جبههای با رنگ و بوی مذهبی در مقابل ایران گشوده شود.
این موضوع میتواند در آینده قابل پیشبینی به تغییر سیاست سکوت ایران در برابر القاعده منجر شده و صفحه جدیدی را در عرصه چگونگی تعامل ایران با این سازمان بگشاید.