مقالهای از داریوش سجادی که در وبلاگ شخصی وی منتشر شده است.
خبر تجاوز جنسی به جوانان بازداشتی به جرم اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری علی رغم برخورداری از ماهیتی شنیع، از یک جهت تاثیر مثبت داشت و آن اینکه حداقلی از اعتبار را به متجاوزین زندان گوانتانامو و ابوغریب داد.
اکنون جنایتکاران در گوانتانامو و ابوغریب لااقل تا این حد می توانند به متجاوزین در کهریزک لـُغـُز بخوانند که ما هر چه کردیم، اجانبی بودیم که تجاوزمان شامل حال هم وطنان مان نبود. هر چند نفس جنایت ملیت پذیر نیست و در هر رنگ و لباس و نژاد و ملیتی مذموم و کریه و سرزنش آمیز است. اما از این واقعیت تلخ گریزی نیست که تجاوز در کهریزک قابل مقایسه با ابوغریب و گوانتانامو نیست. فرض بر این است که از دشمن خارجی توقع دشمنی می رود و از هم وطن حداقلی از رأفت و مروت.
اما جدای از چنین تفاوتی، ابوغریب و گوانتانامو و کهریزک مشابهتی نیز دارد و اصلی ترین آن وحدت متجاوز است. به همان اندازه که در ابوغریب و گوانتانامو صرف نظر از کادر زندان به عنوان عوامل میدانی، انگشت اصلی اتهام متوجه دونالد رامسفلد وزیر دفاع و دیگ چنی معاون اول کابینه جورج بوش شد که آمرین چنان جنایات و تجاوزی بودند.
اکنون در کهریزک نیز متجاوز ناشناخته نیست.
ساده اندیشی است چنانچه رد متجاوز در دهلیزهای کهریزک جستجو شود. زندانبانان کهریزک عوامل تحت امری بوده اند که قبل از اقدام به عمل شنیع «تجاوز جنسی» مسلح به توجیه و لزوم «تجاوز» شده بودند.
متجاوز واقعی «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان است که دو ماه پیشتر طی سخنرانی خود در آستانه انتخابات 22 خرداد به صراحت ضمن نفی ماهیت رقابتی انتخابات، عرصه انتخابات ریاست جمهوری را عاشورائی دیگر توصیف کرد که برخلاف تجربه نخست «این بار قرار نیست حسین شهید شود و زمان هلاکت یزیدها و عمر سعدهاست» (1)
ریشه های جنایت و سبوعیت در کهریزک بازتولید طبیعی شماسازی شریعتمداری از قیام کربلا در انتخابات 22 خرداد است که اینک این توجیه را به وضوح در اختیار نیروهای میدانی جبهه پیروز قرار داده تا با اتکای بر اصل «الا ان تضطروا الیه» و به تاسی از «مختار ثقفی» به خونخواهی «عاشورای خودخوانده شان» برخیزند.
متجاوز حسین شریعتمداری است که توجیه شرعی تجاوز را در اختیار زندانبانان کهریزک قرار داد تا برای نسق کشی و گرفتن زهر چشم از رقیب، مختاروار حجم جنایت و سبوعیت را آن چنان بالا ببرند و آنچنان صاعقه وار بر ایشان وارد شوند تا ارزنی از جرات و انگیزه نزد «دشمن»! باقی نماند.
متجاوز «محمد تقی مصباح یزدی» است که پنج سال پیش توجیه شرعی قتل های محفلی کرمان را به آن سه بسیجی داد تا به تاسی از فرمایش ایشان مبنی بر:
«ابرام بر منکر دال بر مهدورالدمی و مباحی خون است و هر کس او را بکشد مجاهد فی سبیل الله است و اگر به مذاق جامعه خوش نيآمد و اعدام شد شهید راه خدا محسوب می شود»
فتوائی که در کنار قتل آغشته به «تجاوز جنسی» ناهیان از منکر نیز شد!
متجاوز مهدی طائبی است که هذیان گوئی کرده و بعد از انتشار نامه شیخ مهدی کروبی، ابراز لحیه فرموده اند که:
«در اسلام اگر کسی به یک مومن یا مومنه نسبت فحشا بدهد و نتواند آن را با 4 شاهد اثبات کند فاسد است و مستوجب عقوبت و شلاق»
گوئی جناب طائب دچار نسیان شده اند و به یاد ندارند هم قطاران ایشان در زندان چه اتهامات و اقاریری را در شنیع ترین شکل ممکن به همسر مومنه ومحجبه سعید امامی القا می کردند.
تجاوز به جوانان در کهریزک، محصول بی عملی دستگاه قضائی کشور در برخورد با بازجویان همسر سعید امامی است که بوضوح در رفتار و گفتارشان لایه هائی عمیق از روان پریشی جنسی مشهود بود.
تجاوز به جوانان در کهریزک، محصول بی عملی دستگاه قضائی در فاجعه قتل های زنجیره ای پائیز 77 است.
تجاوز به جوانان در کهریزک، محصول مسامحه دستگاه قضائی کشور در برخورد با عاملان جنایت کوی دانشگاه در 18 تیر ماه سال 78 است.
انتصاب صادق لاریجانی به سمت ریاست قوه قضائیه آخرین بارقه امید برای اعاده حق و عدالت در ویرانه ای است که شاهرودی تحویل گرفت و بیغوله تحویلش داد!
بدواً جنس جایگزینی اخیر در قوه قضائیه می تواند حداقلی از امید جهت اعمال تحولی اساسی در بافت و ساختار قوه قضائیه را احیا کند.
طبعاً هر مدیر تازه منصوبی ترجیح می دهد حوزه مدیریتی خود را در وضعیتی مناسب تحویل بگیرد. پذیرش مسئولیت قوه قضائیه توسط صادق لاریجانی قبل از فرجام دادگاه جنجالی متهمان به انقلاب مخملی و اضافه شدن مصیبت کهریزک به آن اگر حماقت نباشد می تواند دال بر عزم و شجاعتی باشد که به نیت سامان دادن به خاک مصیبت زده عدلیه در ایران وارد میدان شده.
مسئول جدید قوه قضائیه وارد آوردگاهی بغایت دشوار شده که یک سوی آن جویندگان عدالت چشم امیدی به سیاست این کشتی بان نوین دوخته اند و سوئی دیگر کفتاران کمین گرفته در سنگر قانون مترصد دریدن پایمردی محتمل ایشان در مصاف با زیاده خواهان و متجاسرین و متجاوزین به حقوق مردمند.
خرداد سال 93 پایان نخستین دور ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه ای است که قبل از پذیرش مسئولیت آن، آیت الله وحید خراسانی ایشان را هشدار داد که با پذیرش چنین مسئولیتی آخرت خود را از دست می دهد.
بر ریاست نوین قوه قضائیه فرض است تا به هر شکل ممکن و مقتضی مانع از آن شود تا پیش بینی آن مرجع تقلید محقق شود همچنانکه بر ایشان فرض است تا به هر شکل ممکن مانع از آن شوند تا جوانان مملکت در رثاء بر عدالت از دست رفته زیر لب نجواگر این بند از آخرین بند سیاوشان شان شوند که:
خواهرم! برادرم!
گریه نکن!
در خانهات درختی خواهد روئید و درختهائی در شهرَت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هردرختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید:
در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟