یافته مطالعه جدید در آمریکا نشان میدهد که تنها 21 درصد آمریکاییهای دچار افسردگی درمان استاندارد دریافت میکنند و نیمی از آنها اصلاًهیچ درمانی دریافت نمیکنند
دستاورد جدید مطالعاتی در آمریکا نشان میدهد که تنها 21 درصد آمریکاییهایی که تشخیص افسردگی درباره آنها صورت گرفته است درمان متناسب استاندارد را دریافت میکنند و نیمی از آنها هیچ درمانی دریافت نمیکنند.
پژوهشگران این مطالعه، ویلیام وگا پروفسور پزشکی خانواده در دانشکده پزشکی دیوید گیفن دانشگاه لوسآنجلس کالیفرنیا و هکتور گونزالس پروفسور پزشکی خانواده و پیریشناسی در دانشگاه ایالتی وین با استفاده از یک زمینهیابی ملی از 15.762 خانوار به این یافتهها رسیدند.
هدف این پژوهش که نتایج آن در شماره ماه ژانویه سال 2010 مجله آمریکایی «آرشیو روانپزشکی عمومی» منتشر شدهاست، بررسی میزان کاربرد و کفایت مراقبتهای درمانی افسردگی در بین گروههای نژادی و قومی مختلف در آمریکا بود.
یافتهها نشان داد که تنها 21 درصد آمریکاییهای مبتلا به اختلال افسردگی، درمان متناسب استاندارد را دریافت میکنند و نیمی از آنها هیچ درمانی دریافت نمیکنند. همچنین اکثریت بیماران درمان شده (تقریباً 45 درصد) تنها از شیوههای رواندرمانی در درمان افسردگی استفاده کردهاند و برای 34 درصد بیماران نیز داروهای ضدافسردگی تجویز شده است.
براساس نتایج پژوهش، تجویز دارو در آمریکاییهای مکزیکی و آفریقاییتبار کمتر از یک سوم آمریکاییهای سفیدپوست بود. آموزش، بیمه بهداشت و درمان و درآمد، عوامل تاثیرگذار بر نرخ پایینتر استفاده از دارو در بیماران افسرده نبود. آمریکاییهای سیاهپوست و مکزیکی تبار مواجه با بزرگترین موانع در مراقبتهای بهداشت روانی بودند و درحد نصف سفیدپوستها درمان مناسب دریافت میکردند.
یک مطالعه جدید توسط سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی نشان میدهد که اختلال افسردگی اساسی علت اصلی معلولیت در آمریکا محسوب میشود.
یافتههای مطالعه حاضر پرده از تفاوت های موجود در دسترسی به مراقبتهای بهداشتی را در کشور پیشرفتهای مانند آمریکا برمیدارد که اغلب نادیدهگرفتهشدهاست. بهخصوص در مورد آمریکاییهای مکزیکیتبار که تحت بیشترین بیعدالتی در مراقبتهای بهداشت روانی هستند.
فقدان بیمه بهداشتی در آمریکاییهای مکزیکیتبار توانست تاحدودی این تفاوت مراقبتهای پزشکی را توضیح دهد اما نتوانست سطح پایین مراقبتهای درمانی را در آمریکاییهای آفریقاییتبار توضیح دهد و این نشاندهنده وجود عوامل دیگر است.
افسردگی یک اختلال روانی متداول است که با احساس غمگینی، فقدان علاقه به فعالیتهای روزمره، و کاهش انرژی مشخص میشود. افسردگی به عنوان یک اختلال روانی، متفاوت از تغییرات خلقی معمول است که در زندگی افراد روی میدهد. تشخیص این دو از یکدیگر از سوی متخصص و به وسیله شدت بیماری، نشانهها و مدت زمان آن صورت میگیرد.
براساس برآورد سازمان بهداشت جهانی بیش از 120 میلیون نفر در دنیا دچار اختلال افسردگی هستند. شیوع این بیماری در مردان 5.8 درصد و در زنان 9.5 درصد است.
علل افسردگی بسیار متنوع است. عوامل روان شناختی نظیر شرایط بد زندگی میتواند در بروز و تداوم آن نقش داشتهباشد. عوامل ژنتیک و زیستی نیز در این میان مطرح هستند.
پیشنهاد درمانی استاندارد برای بیشتر افراد دچار افسردگی در بردارنده دارودرمانی، روان درمانی و یا ترکیبی از این دو است. مداخلات دیگر درمانی نیز از جمله تشکیل شبکههای مددکاری و حمایتی به خصوص در مورد افراد، خانوادهها و گروههای آسیبپذیر نیز مطرح شده و استفاده میشود.
با توجه به جهانی بودن شیوع افسردگی و وجود مشکلات مختلف در درمان آن و با استفاده از این یافته پژوهشی درآمریکا میتوان گفت که در ایران نیز احتمالاً نه تنها بسیاری از افراد بهدلیل نداشتن بیمه بهداشت و درمان و بالا بودن هزینه های پزشکی و درمانی به پزشک و متخصص مراجعه نمیکنند و تحت درمان مناسب قرار نمیگیرند بلکه از نظر فرهنگی نیز شرم داشتن و ابراز هر گونه اختلال روانی از جمله افسردگی مانع مراجعه افراد و خانوادهها به پزشک متخصص میشود. درست به همین دلایل، تلاشهای رواندرمانی نیز در کشور ما با استقبال کمتر روبهرو شده است.