رهبری جنبش سبز در چند ماه گذشته از هیچ فرصتی برای تاکید بر مشی اعتدال و لزوم حرکت بر محور قانون اساسی فروگذار نکرده است. این تاکیدها ناشی از وجود دغدغهای اساسی درباره پویایی جنبش سبز و همراه کردن طیف وسیع تری از نیروهای سیاسی و اجتماعی با آن است.
رهبری جنبش سبز در چند ماه گذشته از هیچ فرصتی برای تاکید بر مشی اعتدال و لزوم حرکت بر محور قانون اساسی فروگذار نکرده است. این تاکیدها ناشی از وجود دغدغهای اساسی درباره پویایی جنبش سبز و همراه کردن طیف وسیع تری از نیروهای سیاسی و اجتماعی با آن است.
بیاینه اخیر میرحسین موسوی و سخنان مهدی کروبی درباره بی فایده خواندن شعارهای تند بازتاب روشنی از این دغدغه ها است. مهدی کروبی در گفتگوی خود با روزنامه فایننشال تایمز با تاکید بر ظرفیت های قانون اساسی درباره شعارهای تند علیه رهبری جمهوری اسلامی گفته است: به این شعارها بدبین هستم و نمی دانم که آیا به راستی از سوی جوانان احساسی و ناپخته سر داده شد یا از سوی مراکز قدرت خاص که سعی می کردند مردم را عصبانی کنند تا بهانه برای سرکوب آنها بیابند. شعارهای ما در چارچوب نظام و قانون اساسی هستند. مهندس موسوی نیز در آخرین گفتگوی خود با تارنمای کلمه قانون اساسی را محور اجماع تمام اشخاص و جریاناتی خوانده است که به وضع کشور اعتراض داشته و به دنبال تغییر هستند.
چنین سخنانی از سوی کروبی و موسوی از دو زاویه قابل فهم و تحلیل است. نخست آن که آنها در راس جریانی قرار دارند که طیف گستردهای از نیروهای اجتماعی را در برمی گیرد. این طیف نیروهای مذهبی و غیرمذهبی و جریانهای راست و چپ را در خود جای داده است و طبیعتا هرگونه افراط یا تفریط میتواند به ریزش یکی از دو سر جنبش اعتراضی منجر شود.
از این رو است که رسانه های وابسته به جناح حاکم به شدت بر روی این نکته تبلیغ میکنند که جنبش سبز یک جریان ضدمذهبی است که از اساس با تمام مبانی دینی دشمنی دارد تا به این ترتیب سبب ریزش بدنه مذهبی و نیرهای سنتی حامی کروبی و موسوی شود. سخنان و شعارهایی که علیه مبانی مذهبی یا اصول قانون اساسی داده می شود، می تواند به تشتت میان حامیان جنبش سبز بینجامد و از قدرت بسیج کنندگی رهبری آن بکاهد.
دومین نکته درباره تاکید بر قانون اساسی به این باور باز می گردد که نه معترضان، بلکه جریان حاکم است که با قانون اساسی مشکل دارد و قصد دارد اصول مهم آن را حذف کند. برای مثال، نظارت استصوابی، برخوردهای امنیتی، شنود مکالمات و سرکوب گسترده هیچ کدام توجیه قانونی ندارد و با ابزارهای فراقانونی انجام میشود. اگر مخالفان دولت، عبور خود را از قانون اساسی اعلام کنند، نه تنها خود را از محملی فراگیر برای اعتراض به رفتار حکومت محروم ساخته اند بلکه عملا بندهای حمایت قانون از حقوق شهروندی خویش را نفی کرده اند.
براین اساس نباید با طرح شعارهای فراقانونی، جریان حاکم را که ماهیتا با ابزاری ضدقانونی سیطره خود را اعمال می کند، طرفدار قانون نشان داد و معترضان را از اصول حمایتی آن محروم کرد. این دو نکته، تداوم قانونی اعتراض ها و راهپیمایی ها را علیه جناح حاکم به راهبردی برای جنبش سبز تبدیل میکند.
جمهوری اسلامی باید برود.