محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور میگوید سیل، از ریشه در آوردن درختهای کهنسال، کشند قرمز، ریزگردهای عربی، تنها فاجعههای محیط زیستی سال 88 نیستند. مدیریت بی خاصیت هم، کم به طبیعت ایران آسیب نزد.
به جرات میتوان گفت: طبیعت ایران کمتر سالی را در حافظه دیرینه خود میتواند به جا آورد که مانند سال 1388 اینگونه آماج تجاوز و تخریب انسانی و قهر اقلیمی بوده باشد.
شاید اوج عقوبتی که ایرانیان در سال 88 از عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی درک کردند را بتوان در تصرف بی سابقه آسمان 18 استان کشور توسط ریزگردهای عربی دانست؛ ریزگردهایی که یکی از مهمترین دلایل افزایش چشمگیرشان برمیگردد به خشک شدن بسیاری از تالابهای منطقه در ایران، عراق و سوریه.
اتفاقی که اگر در ساخت سدهای بالادست، حقآبه طبیعی این تالابها رعایت میشد و در دشتهای ممنوعه از حفر چاه غیرمجاز ممانعت به عمل میآمد، هرگز با چنین وخامتی رخ نمیداد. اما سال 88 فقط سال طغیان ریزگردها نبود. زیرا کشند قرمز هم حیات زیستمندان بسیاری را در سواحل خلیج فارس، دریای عمان و دریای مازندران به یغما برد.
افزون بر آن، حدود 30 هزار هکتار از نابترین عرصههای منابع طبیعی امسال هم مورد تجاوز قرار گرفته و به تصرف طبیعتستیزان درآمد، اتفاقی که سالهاست تکرار شده و پروندههای متعدد و پرشمار قضاییاش در محافل دادگستری خاک میخورد و قطورتر میشود؛ دهها هکتار دیگر هم به بهانه طرح مسکن مهر از قلمرو سبز وطن خارج شد و کاربریاش برای همیشه تغییر یافت.
صدها هزار مترمکعب از اندوختههای چوبی کشور هم کماکان در کورههای ذغالگیری غیرقانونی نابود شد و یا به مصرف تأمین نیازهای گرمایشی مردمان بومنشین در سرزمینی رسید که دارای بالاترین میزان کارمایههای فسیلی و خورشیدی و بادی است.
رخداد سیلهای حادثهخیز هم، همچنان در سال 1388 ادامه یافت که شاید یکی از شگفتانگیزترین آنها، سیل قم بود؛ سیلی که میتوانست برای طبیعت خشک این استان نعمت باشد، اما به دلیل موانعی که در بستر رودخانه بوجود آورده بودیم، آن را به نقمت بدل ساختیم و میلیاردها تومان به اقتصاد ملی ضربه زده و جان و مال تعدادی از هموطنان بیگناه را نابود ساختیم.
افت کمسابقهسطح آب زیرزمینی و فرونشست زمین، یکی دیگر از بحرانهای سال 88 بود که ابعاد و دامنه پیشروی آن، علاوه بر خراسان جنوبی و شمالی و رضوی و فارس و اصفهان و کرمان و همدان و ... به دروازههای پایتخت هم رسید؛ پایتختی که همچنان شهروندانش 200 میلیارد دقیقه دیگر از وقتشان را در خیابانها و به بهانه ترافیک از دست دادند.
معضل بحران دفن زباله در شهرهای ساحلی نوار شمالی کشور، همچنان دست بالا را داشت و افزون بر آن، ساخت و سازهای پرشتاب در این نوار باریک هیرکانی، نفس اغلب رودخانهها را به شماره انداخت، به نحوی که میزان برداشت شن و ماسه از بستر برخی از رودخانههای استان مازندران – به ویژه منطقهی تنکابن – به بیش از 25 متر رسید؛ آن هم در حالی که هنوز خبری از افتتاح آزادراه تهران شمال نیست، هست؟
سال 88 سال خداحافظی غمبار با 400 درخت کهنسال و خاطرهانگیز باغ تاریخی فین کاشان هم بود، اتفاقی که اگر درست مدیریت میشد، میتوانست هرگز رخ ندهد. درست مانند فاجعه خشک شدن زایندهرود و تالاب گاوخونی در فلات مرکزی کشور که میتوانست هرگز اتفاق نیافتد و درست مانند آتش سوزی شرمآور تالاب گندمان که میتوانست به جای 45 روز در یکی دو روز مهار شود و درست مانند ...
و البته همه خبرها در سال 88 بد نبود
طرفداران محیط زیست نگذاشتند تا آسفالت به قله دماوند برسد.
آنها پایمردی کردند و نگذاشتند تا مجلسیان قانونی را وارد بودجه سال 89 کنند که به موجب آن، هر فردی که زمینی را به تصرف درآورده، جایزه گرفته و مالکش شود.
آنها در برابر متجاوزین به پارک ملی گلستان و جنگل زیبای ابر در شاهرود ایستادند، آنها کوشیدند تا توجه مردم را به بهانه ورود به سال جهانی گونهگونی زیستی (2010) برانگیزند و پیشنهاد آیش پنج ساله طبیعت ایران را مطرح کردند، برای نخستین بار در برنامههای تبلیغاتی چند تن از داوطلبین ورود به ساختمان پاستور، رگههای نسبتا پررنگی از توجه به محیط زیست دیده شد.
یکی از خنثیترین روسای سازمان حفاظت محیط زیست در طول سه دهه گذشته از کار کنار گذاشته شد و محمدیزاده با شعارها و برنامههایی سبز وارد میدان شد.
همچنین کوشش برای انحلال سازمان حفاظت محیط زیست و ادغامش در وزارت جهاد کشاورزی به ثمر ننشست و همچنان دو خبرگزاری محیط زیستی به رغم تنگناهای مالی به حیات خود ادامه داده و به ظرفیتسازی در این حوزه پرداختند.
اینک امیدی که برای سال 1389 در دل میپرورانیم و زنده نگه میداریم، آن است که بخشی از حرفهای زیبای محمود احمدینژاد در اجلاس کپنهاگ جامه عمل پوشیده و عملا در سال جدید شاهد آن باشیم که گردن نهادن به ملاحظات محیط زیستی از شعار به شعور بدل شده و شاهد تکرار فجایع خودساخته، مشابه آنچه که در سال 88 و سنوات پیش از آن رخ داد، نباشیم، یا کمتر باشیم.
دستاوردی که یکی از مهمترین ابزارهای تحققش به نقش رسانههای گروهی و روشنگریهای صادقانه و جسورانه رکن چهارم دموکراسی – نظیر مردمک - در حوزه محیط زیست بازمیگردد. رسانهها باید پیگیر جدی سخنان و وعدههای مسئولین باشند و بر کورهراهها و لکنتها نور بتابانند.