نسخه آرشیو شده

جهانی شدن رنگ سبز
از میان متن

  • ایرانیان خارج‌نشین از هر فرصتی در سال گذشته برای سبز کردن برنامه‌های مختلف، رساندن صدای ایرانیان داخل کشور و اعتراض به سرکوب آنان استفاده کرده‌اند. آن‌ها نقش مهمی در آگاهی رسانی و جلب حمایت نمایندگان پارلمان‌ کشورهای مختلف، سیاستمداران و شخصیت‌های فرهنگی و هنری داشتند
لیدا حسینی‌نژاد
جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۱:۰۰ | کد خبر: 53152

لیدا حسینی‌نژاد در این یادداشت، نمایی از برنامه‌ها و اقدامات ایرانیان خارج از کشور در همسویی با جنبش اعتراضی داخل ایران پس از انتخابات را ترسیم کرده است.

در روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم، هیجان میان مردم خارج‌نشین هم مانند مردم داخل ایران افزایش یافته بود.

آنها هم مناظره‌های تلویزیونی میان چهار نامزد ریاست جمهوری را به دقت دنبال می‌کردند و در برخی از شهرها جلسات بحث و گفت‌‌و‌گو در آن زمینه برگزار می‌شد. حتی در دانشگاه تورنتو، انتخابات نمادینی برگزار شد که در آن، میرحسین موسوی با 55 درصد آرا برنده و رئیس جمهوری آینده ایران اعلام شد.

از صبح 22 خرداد 1388 صف‌های طولانی مقابل سفارت‌های جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف شکل گرفت. 

در ساعات پایانی 22 خرداد و ساعات اولیه 23 خرداد با شروع شدن زمزمه اعلام نام احمدی‌نژاد به عنوان برنده انتخابات و امکان وقوع تقلب، خشم ایرانیان خارج از کشور مانند مردم داخل برانگیخته شد. صفحات فیس‌بوک که در روزهای پیشین هم جایگاهی برای اطلاع‌رسانی بود بار دیگر نقش خود را ایفا کرد.

بسیاری از ایرانیان در همان ساعات نخست صبح 23 خرداد تصمیم گرفتند در مقابل سفارت‌های ایران در شهرها و کشورهای خود تجمع کنند اما این کار در همه‌جا به یک اندازه آسان و میسر نبود. در برخی از شهرها گرفتن مجوز از پلیس برای تجمع، به بیش از یک‌روز زمان نیاز داشت.

آنچه در روزهای نخست پس از اعلام نتایج انتخابات اتفاق افتاد تجمع‌های پی‌در‌پی ایرانیان مقابل سفارت‌های ایران و میادین بزرگ شهرها بود. به‌طور مثال در لندن این تجمعات تا یک ‌ماه پس از انتخابات، هر روز مقابل سفارت ایران و در استکهلم به صورت تحصن در یکی از میادین مرکز شهر ادامه داشت.

در این برنامه‌ها، دسته‌ها و گروه‌های مختلف با پرچم‌ها و نمادهای مختلف شرکت داشتند که در برخی موارد این نمادها موجب تنش و درگیری میان معترضان نیز می‌شد. برخی با پرچم ایران با نشان شیر‌ و خورشید و برخی با نشان الله و برخی با پرچم سبز و گروهی دیگر با پرچم سرخ شرکت می‌کردند. برخی شعار «یا حسین،‌ میرحسین» سر می‌دادند و گروهی شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی». این تنش‌ها و اختلاف‌ها در برخی از تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف همچنان به جای خود باقی است.

در روزها و هفته‌های پس از اعلام نتایج انتخابات، خبرها و فیلم‌های مربوط به حرکات اعتراضی مردم در شهرهای ایران و به ویژه تهران لحظه به لحظه روی سایت‌ها و وبلاگ‌ها منتشر می‌شد. شبکه‌های خبری اروپا و آمریکا نیز هر روز این اخبار را پوشش می‌دادند.

در بسیاری از موارد فیلم‌هایی که مردم ایران با موبایل‌های خود گرفته بودند و روی صفحات فیس بوک کاربران منتشر می‌شد، تنها منبع این شبکه‌های خبری بود. تصاویر مربوط به کشته شدن ندا آقا سلطان در تظاهرات روز 30 خرداد، اما همه ایرانی‌های معترض را تکان داد.

این فیلم که به سرعت در فیس بوک، تویتر و سایت‌های خبری منتشر شد، موجب شد تا موج حامیان مردم ایران در خارج از کشور در اولین فرصت اعتراض خود را به این قتل نشان دهند. برخی از ایرانیان به مقابل سفارت‌ها رفتند و برخی در میادین بزرگ شهر جمع شدند و برای ندا شمع افروختند.

در روزهای پس از مرگ ندا و سهراب و دیگر جان‌باختگان، بارها و بارها در شهرهای مختلف از جمله استکهلم، برلین، رم، آمستردام تا تورنتو و نیویورک مراسم بزرگداشتی به همراه تصویر آنان و افروختن شمع برگزار شد.

 برای مثال 31 خرداد، در برابر ساختمان پارلمان استان انتاریو، بیش از هفت هزارتن از ایرانیان و غیرایرانیان ضمن اعلام همبستگی با مردم ایران، سرکوب شدید تظاهرکنندگان را محکوم کردند. در آمستردام چند صد ایرانی و غیرایرانی یک شب را تا طلوع خورشید در یکی از میادین اصلی شهر بیدار ماندند و با روشن کردن شمع و خواندن شعر و سرود یاد کشته‌شدگان وقایع خرداد را گرامی داشتند.

آنچه در ایران رخ می‌داد به گونه‌ای باعث اتحاد ایرانیان ساکن خارج از ایران با یکدیگر و با مردم ایران شده‌ بود. شبکه‌های  اجتماعی روز‌ به روز گسترده‌تر می‌شد، کمیته‌های کاری مختلف شکل می‌گرفت و تماس با مردم ایران با وجود اختلالات و مشکلات فراوان بیشتر و بیشتر می‌شد. اما همین شکل‌گیری کمیته‌های مختلف با نام‌هایی مثل همبستگی با مردم ایران، رأی من کجاست، ندای ایران و غیره گاهی نیز موجب اختلاف میان فعالان می‌شد.

حالا ایرانیان باید با یک هدف مشترک در کنار هم فعالیت می‌کردند که کار چندان راحتی نبود. اختلاف میان نسل اولی‌ها و فعالان سیاسی قدیمی‌تر و نسل دومی‌ها یا دانشجویان جوان ایرانی گاهی بالا می‌گرفت و موجب سخت شدن کار مشترک و گاهی حتی مانع آن می‌شد.

یکی از برنامه‌هایی که در شهرهای مختلف با حضور گسترده مردم ایرانی و غیر ایرانی و به‌طور هم‌زمان انجام شد، برنامه اتحاد برای ایران بود. کمیته اتحاد برای ایران که از گروه‌های مختلف حقوق بشری ایرانی و بین‌المللی تشکیل و حمایت شده بود، توانست در روز 25 ژوئیه 2009 گروه‌های مختلف سیاسی و حقوق بشری را گرد هم بیاورد. در لندن در این روز دست‌کم چهار هزار نفر و در پاریس و تورنتو دست‌کم پنج هزار نفر شرکت داشتند.

در همان روزها در بسیاری از شهرها مردم زیادی به دعوت اکبر گنجی، فعال سیاسی، سه روز اعتصاب غذا کردند. این حرکت در حمایت از مردم ایران و اعتراض به سرکوب مردم ایران انجام شد. گوگوش یکی از هنرمندانی بود که از این حرکت حمایت و در این اعتصاب غذا شرکت کرد.

نمادها و نشانه‌های سبز

آنچه حرکت‌های اعتراضی ایرانیان خارج از ایران در سال گذشته را از حرکت‌های اعتراضی در سال‌ها و دهه‌های قبل متمایز می‌کند، استفاده از حرکات نمادین و مبتکرانه است. طرح «طومار سبز» با شعار «احمدی نژاد رئیس جمهور من نیست» یکی از آن‌هاست که ایرانیان در بیش از 180 شهر دنیا از سیدنی تا آمستردام و سانفرانسیسکو تا دوبی  آن را امضا کردند.

این طومار که طول آن به دو کیلومتر می‌رسید در تجمع مردم پاریس در 25 جولای و در استکهلم هم‌زمان با نشست سران اروپا و در نیویورک هم‌زمان با حضور محمود احمدی نژاد در سازمان ملل به نمایش درآمد. فیلم دوختن طومارهایی که از تمام نقاط دنیا به پاریس رسیده بود یکی از فیلم‌هایی بود که آن روزها میان همه دست به دست یا بهتر بگویم میان صفحات فیس‌بوک و تویتر می‌گشت.

دوچرخه سواری 450 جوان از تورنتو تا اتاوا و طی کردن مسیر گوتنبرگ تا استکهلم با پای پیاده برای جلب توجه عموم به وضعیت ایران و اعلام حمایت از مردم ایران یا درخواست برای آزادی زندانیان سیاسی، از جمله کارهای متفاوتی است که در خارج از کشور انجام شد.

در سال گذشته بارها و بارها ویدئوها، نماهنگ‌ها و فلش‌موب‌های بسیاری توسط جوانان ایرانی مقیم خارج از کشور ساخته و منتشر شد. سبز کردن مجسمه‌های شهر آمستردام و انداختن شال سبز به گردن مردم، چسباندن برچسب شعاری روی شیشه‌های دفتر ایران ایر در پاریس، نمایش فیلم بر روی «پرده انسانی» در نیویورک با شعار «احمدی نژاد رئیس جمهوری من نیست» و نمایش‌های خیابانی با استفاده از صورتک‌ها و نمادها، از جمله این فلش‌موب‌ها هستند که گاهی پیامی رساتر از فراخوان و بیانیه داشتند.

در کنار معترضان داخلی از راه دور

ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز در سال گذشته همواره نسبت به آن‌چه در ایران اتفاق می‌افتاد، مانند مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدی نژاد و در روزهای تاریخی مشخص مانند روز دانشجو یا 22 بهمن عکس‌العمل نشان می‌دادند یا تظاهراتی برگزار می‌کردند. زمانی که مجید توکلی را دستگیر کردند مردان ایرانی ساکن خارج از ایران هم مانند داخل کشور روسری به سر کردند و عکس‌اشان را در شبکه‌های اینترنتی و فیس‌بوک منتشر کردند. اما ضمن این حرکات واکنشی و دنباله‌روی از مردم ایران، خودشان هم وارد کنش می‌شدند.

شرکت در تظاهرات روز کارگر در شهرهای مختلف با نماد سبز یا پرچم ایران، تجمع ایرانیان ساکن کشورهای مختلف مانند آلمان، اتریش، ایتالیاو کانادا در اعتراض به نقض حقوق بشر هم‌زمان با شورای حقوی بشر سازمان ملل متحد در ژنو، حضور در مسابقات فوتسال در بروکسل که تیم ایران هم در آن شرکت کرده بود و سردادن شعار و یا برگزاری جشنواره «هنر برای حقوق بشر» در روز 12 دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، نمونه‌هایی از این دست است.

ایرانیان خارج‌نشین از هر فرصتی در سال گذشته برای سبز کردن برنامه‌های مختلف، رساندن صدای ایرانیان داخل کشور و اعتراض به سرکوب آنان استفاده کرده‌اند. آن‌ها نقش مهمی در آگاهی رسانی و جلب حمایت نمایندگان پارلمان‌ کشورهای مختلف، سیاستمداران و شخصیت‌های فرهنگی و هنری داشتند. آن‌ها جشنواره‌های فیلم‌های کشورهای مختلف را سبز کردند، آسمان‌های شهرشان را با بادکنک‌ها سبز به رنگ سبز درآوردند و در یکی از پارک‌های شهر تورنتو دو درخت به نام «ندا آقاسلطان» و «سهراب اعرابی» و به یاد همه‌ جان‌باختگان جنبش سبز مردم ایران کاشتند.

مساله خشونت

البته گاهی نیز خشم خود را نسبت به آنچه در ایران نسبت به هم‌میهنان‌شان رخ می‌دهد به گونه‌ای دیگر نشان داده‌اند. گاهی مانند آنچه در هلند و سوئد اتفاق افتاد برای ورود یا تسخیر سفارت ایران تلاش کردند و یا در برخی موارد مانند برلین و روتردام سعی کردند در مراسم حسینیه سفارت و کنسرت‌ «صلح و امید» که از سوی جمهوری اسلامی برگزار شده بود، شرکت کنند. این نوع کنش‌ها که هر بار موجب درگیری یا دستگیری چند نفر شده در میان ایرانیان خارج از کشور بحث‌های زیادی را پدید آورده است.

اما در این میان بسیاری از حرکت‌ها به شکل صلح‌‌آمیز همچنان ادامه دارد. مادران عزادار یا داغدار همچنان هر هفته در وین، کلن و لندن تجمع می‌کنند. پس از اعدام فرزاد کمانگر، شیرین علم‌هولی، مهدی اسلامیان، علی حیدریان و فرهاد وکیلی در بسیاری از شهرها مانند آمستردام، وین و لندن حرکت‌های اعتراضی انجام شد. همچنین در حمایت از اعتصاب غدای مجید توکلی، کوهیار گودرزی و حسین رونقی و در اعتراض به حکم اعدام، اعتصاب غذایی نمادین از سوی برخی انجام شد.

البته در ماه‌های اخیر در برنامه‌های اعتراضی خارج از ایران، تعداد ایرانیان از هزاران نفر به چند صد یا چند ده نفر کاهش پیدا کرده اما حمایت از مردم ایران و حرکات اعتراضی همچنان استمرار دارد. در بسیاری از شهرها نوع فعالیت از تجمعات اعتراضی به برگزاری سمینار، سخنرانی، جلسات بحث و گفت‌وگو، برگزاری نمایشگاه عکس و کارهای هنری تغییر پیدا کرده است.

وقایع یک ‌سال اخیر در ایران، وحدت و هم‌یاری بیشتری را میان ایرانیان کشورهای مختلف ایجاد کرده است. راه‌اندازی کمپین مجله تایم برای انتخاب میرحسین موسوی به عنوان تاثیرگذارترین شخصیت سال، درخواست کمک به یک ایرانی که نیاز به گروه خونی مشخص دارد در فیس بوک تا جمع‌آوری کمک به پناه‌جویانی که طی سال گذشته به ترکیه فرار کرده‌اند، نمونه‌ای از این اتحاد است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی