احمد سیف، استاد اقتصاد در لندن در یادداشت خود به تاریخچه تبدیل دلار به واحد پول جهانی و شیوه تاثیرپذیری اقتصاد کشورهای مختلف از این واحد پول پرداخته است.
برای بررسی سیاستهای دولت در زمینه ارز و اهمیت آن، ابتدا ببینیم چرا کشورها درعمل ناچارند بخشی از دارائیهای خود را به صورت ارز و یا طلا دربیاورند؟
مساله ارز
میدانیم که همه کشورها برای خود یک پول قانونی دارند. برای نمونه پول قانونی در امریکا، دلار است و درانگلیس هم پوند و درایران هم ریال. منظورم از «پول قانونی» هم این است که اگر شخصی یا بنگاهی دراین کشورها در ازای کالا یا خدمتی که ارایه میدهد، از قبول واحد پولی این کشورها امتناع کند، قوانین این کشورها را زیر پا گذاشته و میتواند به این جرم حتی دادگاهی شود. اما این اجبار قانونی درپذیرش واحد پول ملی در بازارهای بینالمللی وجود ندارد. یعنی اگر یک صادرکننده به انگلیس در ازای کالائی که صادر کرده است، حاضر نباشد پوند را به عنوان وسیله پرداخت قبول کند، اینجا دیگر به عهده واردکننده انگلیسی است که واحد پولی دیگری را که مورد قبول صادرکننده است، به او عرضه کند.
البته همینجا بگویم که اگرچه امروزه هیچ واحد پولی جهان، پشتوانه طلا ندارد، ولی میزان پذیرش واحدهای پولی مختلف در بازارهای جهان با یکدیگر همسان نیست. به عنوان مثال، ریال، دربیرون از ایران تقریبا بیارزش است، چون حتی بانکهای ایرانی مقیم خارج هم حاضر نخواهند بود در ازای دریافت آن به شما پوند و دلار تحویل بدهند. ولی چنین وضعیتی درباره دلار، یورو و حتی پوند وجود ندارد. یعنی اگرشما به یک بانک درفرانسه مراجعه کرده و بخواهید مقدار مشخصی پوند را به یورو یا حتی دلارتبدیل کنید، براساس نرخ مبادلهای که درآن روز وجود دارد، به ازای دریافت مبلغی حق کمیسیون، این کار را برای شما انجام میدهند.
به سخن دیگر، واحدهای پولی بسته به میزان قابلیت تبدیل شدنشان در بازارهای بینالمللی قابل دستهبندی شدن هستند. دراین جا ولی وضعیت دلار با دیگر واحدهای پولی فرق میکند. یعنی دلار به واقع، یک واحد پول بینالمللی است که درسرتاسر جهان متقاضیان زیادی دارد. با آنچه پیشتر به اشاره گفته شد، روشن است هرکشوری برای این که بتواند مبادلات بینالمللی خود را تامین مالی کند، لازم است که بخشی از ثروت خود را به صورت طلا و یا واحدهای پول مقبول و مورد قبول همگانی دربیاورد.
بهعلاوه، گاه پیش میآید که برای کمک به واحد پول ملی هم یک کشور باید ارز و یا طلا داشته باشد. به عنوان مثال اگر ارزش پول شما در بازارهای بینالمللی سقوط بکند، یکی از راههائی که دراختیار دولتهاست، این است که با استفاده از ارز و یا طلا، برای واحد پولی خود ایجاد تقاضا کرده و جلوی سقوط ارزش آن را بگیرند.
بخش اساسی درآمدهای ارزی ایران از نفت است و نفت هم به دلار قیمتگذاری میشود. به عبارت دیگر، ایران درآمدهایش را به دلار به دست میآورد. ازهمان ابتدای روی کارآمدن جمهوری اسلامی، روابط ایران با امریکا قطع شده و حتی روابط تجاری فیمابین هم دستخوش تحریمهای متعدد شده است.
بخش عمده ای از مبادلات بینالمللی ایران با کشورهای اروپائی و آسیائی صورت میگیرد که درپیوند با کشورهای اروپائی، واحد پولیشان یورو است. گذشته از تناقضات موجود بین ایران و امریکا، تحریمهای امریکا هم مزید برعلت شده و وزنه تجارت ایران را به نفع اروپا و آسیا تغییر داده است. اگرچه درتجارت با اروپا، یورو واحد پولیشان است و میتواند مورد استفاده قرار بگیرد، ولی شرکای تجاری ایران درآسیا ترجیح میدهند در ازای آنچه به ایران میفروشند، دلار دریافت کنند تا بتوانند از آن درمبادلات خود با بقیه دنیا و بهخصوص امریکا بدون هزینه مبادله استفاده کنند. به این ترتیب، روشن است که ذخایر ارزی ایران نمیتواند فقط به صورت دلار و یا فقط به صورت یورو باشد.
ازجنگ دوم جهانی به این سو، تا همین چند سال پیش که یورو پا به عرصه وجود گذاشت، دلار دربازارهای بینالمللی موقعیتی منحصر به فرد داشت. اگرچه پول قانونی امریکا بود، ولی درسرتاسر جهان - حتی تا قبل از سقوط اروپای شرقی، درآن کشورها هم - مقبولیت فراوانی داشت و به عنوان وسیله پرداخت مورد قبول همگان بود. این وضعیت منحصر به فرد دلار با توجه به تحریمهای امریکا علیه ایران، هزینه مبادلات بینالمللی ایران را افزایش داده بود و به نظر میرسید که از آن گریزی هم نیست.
اینکه بخشی از ثروت یک کشور به صورت کدام واحد پولی یا سبدی از واحدهای مختلف پولی در میآید، در وجه عمده یک تصمیمگیری اقتصادی است که با توجه به مسائل اساسی اقتصادی باید درباره آن تصمیمگیری شود. ولی درایران، این تصمیمات اقتصادی با چاشنی سیاست آلوده است و همین سیاسی شدن تصمیمات اقتصادی موجب میشود که هزینه این نوع تصمیمها گاه اندکی زیادی زیاد میشود.
چطور دلار واحد پول جهانی درآمد؟
بدون این که به جزئیات بپردازم باید اشاره کنم درعکس العمل به بحران بزرگ سالهای 1930، كینز، اقتصاددان معروف به نمایندگی از سوی دولت انگلستان و دكستر وایت به نمایندگی دولت امریكا، برای ایجاد یک نظام پولی بینالمللی به مذاكره نشستند و در پیآمد کنفرانس برتون وودز در نیوهمشایر در1944 قرارشد برای مدیریت مطلوبتر اقتصاد جهان، سه سازمان بین المللی ایجاد شود: صندوق بینالمللی پول برای مدیریت نوسانات کوتاهمدت مالی، بانک جهانی، برای مدیریت مالی پروژه های درازمدت و سازمان تجارت بینالمللی، برای مدیریت تجارت بین کشورها.
سنای امریکا ضمن پذیرش ایجاد دو سازمان اول، ایجاد«سازمان تجارت بین المللی» را تصویب نکرد و به همین خاطر این سازمان ایجاد نشد. دوسه سال بعد، نمایندگان کشورهای مختلف درژنو گرد هم آمدند و بر سر ایجاد «گات» [GATT]- توافق عمومی تعرفه و تجارت - توافق کردند و این همان توافقی است که در1996به صورت «سازمان تجارت جهانی» درآمد که وظیفه اصلیاش، رهاسازی تجارت بینالمللی از مداخلات دولتها و تشویق و ترغیب تجارت آزاد است.
مدیریت مطلوبتر اقتصاد جهان، ایجاد یک نظام پولی بینالمللی را ضروری ساخت. در این نظام تازه، تنها پولی که بهطور مستقیم با طلا رابطه داشت، دلار امریکا بود و قرارشد قیمت هر اونس طلا، 35 دلار باشد. دیگرواحدهای پولی از طریق رابطهشان با دلار دررابطه با طلا قرار گرفتند.
درزمان کنفرانس برتون وودز، گذشته از اهمیت اقتصاد امریکا درجهان، اقتصاد کشورهای اروپائی و ژاپن در نتیجه جنگ دوم جهانی که هنوز درجریان بود، منهدم شده بودند، اقتصاد امریکا از این انهدام لطمهای نخورده بود.
با گسترش مبادلات بینالمللی و با تحرک بیشتر سرمایه دراقتصاد جهان، دلار درعمل به صورت یک واحد پول جهانی درآمد. اغلب محصولاتی که دربازارهای جهانی خرید وفروش میشوند، قیمتگذاریشان به دلار انجام میگیرد و بخش عمدهای از اوراق مالی بینالمللی نیز به دلار است. واحد پول بینالمللی بودن دلار، امكانات نامحدودی در اختیار اقتصاد امریكا قرار میدهد. امروزه دو سوم ذخیره ارزی كشورهای جهان به دلار نگهداری میشود. 80 درصد معاملاتی كه در بازارهای ارز صورت میگیرد و مقدارش را هزار و 300 میلیارد دلار در روز برآورد میكنند، با استفاده از دلار انجام میگیرد. نیمی از صادرات جهان با استفاده از دلار تامین مالی می شود و همه وامهای صندوق بین المللی پول به دلار پرداخت می شود.
در بازار كالاها، از جمله نفت، وسیله مبادله بینالمللی نیز دلار است. ارجون مخیجانی، مدیر موسسه تحقیقاتی انرژی و محیط، عقیده دارد كه كشورهای نفتخیز خاورمیانه یعنی ایران وعربستان «راهی غیر از این نداشتند، مگر اینكه همچنان از دلار برای معاملات نفت استفاده کنند، چون واحد پولی دیگری نبود». ولی ازسال 1999 با ظهور یورو دراروپا، این وضعیت اندکی تغییر کرد.
اگرچه نظام برتون وودز در1971 و سرانجام در 1973 بهطور کامل فروریخت - یعنی رابطه دلار با طلا قطع شد - ولی دلار به صورت واحد پول جهانی باقی ماند. یعنی وسیله اساسی مبادله درمبادلات بینالمللی حتی پس از سال 1973 همچنان به صورت دلار باقی ماند.
و اما از مناقشات اقتصادی بین ایران و امریکا، تا آنجا كه من میدانم برای اولین بار ایران در پیآمد اشغال سفارت امریكا در تهران در 1980 تهدید كرد كه ذخیرههای دلاری خود را به واحدهای پولی دیگر تبدیل خواهد كرد. عكسالعمل امریكا ضبط اموال ایران در بانک های امریكا بود كه هنوز پس ازگذشت بیش از 30 سال بهطور كامل حل و فصل نشده است.
درآن سال اگرچه مارک آلمان، و ین ژاپن واحدهای پولی قابل اعتمادی بودند، ولی مقبولیت جهانیشان درمقایسه با مقبولیت دلار رضایتبخش نبود و ایران نیز این تهدید خود را درآن زمان اجرا نکرد.
با مقبولیت جهانی دلار، کشورهای دیگر درعمل ناچارند به هر شکل و صورتی که امکانپذیر باشد، دلار به دست بیاورند. دولت امریکا که دلار، پول قانونی آن است، میتواند برای رفع نیازهای خود، دلار چاپ کند. ولی دیگر کشورها باید با صدور کالا و خدمات به امریکا و یا وامستانی از بازارهای مالی امریکا، دلارهای مورد نیاز خود را به دست بیاورند.
ظهور یورو
با پیشرفت فرایند ادغام در اتحادیه اروپا در 1999، پول واحد، یورو، وارد میدان شد و مدت زمان زیادی نگذشت که به صورت یک واحد پول بینالمللی و به صورت یک رقیب جدی برای دلار درآمد. ظهور یورو، به خصوص بالارفتن چشمگیر ارزشش دربرابر دلار و واحدهای پولی دیگر، مقبولیت یورو را افزایش داد و بسیاری از کشورها کوشیدند با بهرهگیری از یورو ذخایر ارزی خود را با مخاطرات کمتری مدیریت کنند.
ولی به غیر از امریكا، دیگران به چه طریقی میتوانند دلار به دست بیاورند؟ راه سادهاش این است كه بقیه جهان به صدور كالا و خدمات به امریكا دست میزنند و امریكا نیز در ازای آنچه از جهان میگیرد، به آنها دلار میدهد و این دلارها هم در نظام جهانی به جریان میافتد. هر چه تقاضای جهانی برای دلار بیشتر باشد، آنها باید كالاها و خدمات بیشتری به امریكا صادر کنند و امریكا هم در مقابل میتواند دلارهای بیشتری چاپ كرده و در اقتصاد جهان به جریان بیندازد. این خلاصه جریان است.
گفتیم که ظهور یورو به عنوان پول واحد اروپا، موجب شد تا روسای بانک مرکزی کشورها بتوانند به جای تکیه انحصاری بر روی دلار، بکوشند که ذخایر ارزی خود را به صورت سبدی که دربرگیرنده واحدهای پولی متفاوتی باشد دربیاورند و در این میان نقش یورو- تا قبل از ازپرده برون افتادن بحران یونان- بسیار چشمگیر بود.
با همه افت و خیزها، خبر داریم که براساس برآوردها، دلارتا پایان سال 2010 بیش از 60 تا 65 درصد و یورو نیز 25 تا 30 درصد حجم ذخایر ارزی بینالمللی را تشکیل خواهند داد. پوند انگلیس نیز 10 تا 15 درصد ذخایر ارزی را تشکیل میدهد.
و اما، جریان این است که دو سال پیش - یعنی در پیآمد بحران مالی بزرگ جهانی - ارزش دلار دربازارهای بینالمللی سقوط کرد و کم نبودند کشورهائی که کوشیدند به جای استفاده از دلار، از واحد پولی دیگر که ارزش آن ثبات بیشتری دارد، یعنی یورو، استفاده کنند. از جمله عواملی که باعث بالا رفتن ارزش یورو شد، این بود که به این ترتیب، برای پول واحد اروپا تقاضای قابل توجهی دراقتصاد جهان ایجاد شد و بیشتر شدن تقاضا، بیشتر شدن «قیمت» یا ارزش یورو را به دنبال داشت.
برای مثال قیمت یورو دربازارتهران در9 مرداد 1385، 1174 تومان بود، ولی در 11 آذر 1388 به 1501 تومان رسید و سرانجام در سه تیرماه 1389 به 1289 تومان کاهش یافته است که نشانه 15درصد کاهش است.
درهمین روزها، قیمت دلار به ترتیب، 921 تومان، 1001 تومان و 1049 تومان شد. یعنی اگرتغییر درارزش این دو واحد پولی را در فاصله 11 آذر 1388 تا سوم تیرماه 1389 در نظر بگیریم، درمقابل 15 درصد کاهش ارزش یورو، بهای دلار پنج درصد بیشتر شده است. تا اوایل دسامبر سال 2009، کاهش ادامهدار ارزش دلار و افزایش قابل توجه ارزش یورو دربازارهای بینالمللی باعث شد تا حفظ ذخایر ارزی به دلار درآن دوره منطق اقتصادی نداشته باشد.
بسیاری از کشورها از جمله ایران، به تغییر همه یا بخشی از ذخایر ارزی خود از دلار به یورو دست زدند. ازآن زمان نزدیک به هفت ماه گذشته است. با روشن شدن ابعاد بحران یونان و درکنار آن، ناروشن بودن وضعیت مالی دراسپانیا، پرتقال و ایتالیا و ایرلند، ابعاد واقعی بحران مالی به صورت بحران یورو علنی شد و درنتیجه آن، ارزش یورو یک روند نزولی را آغاز کرد.
با کاهش ارزش یورو، یک بار دیگر، شماری از کشورها، از جمله ایران به این صرافت افتادند که ذخایر یوروئی خود را به دلار تبدیل کنند. اینکه آیا کشوری از این تغییرات سود میبرد یا زیان میکند، از قبل روشن نیست و به واقع به نرخ مبادله این واحدهای پولی درزمانهائی که این مبادلات انجام میگیرد، بستگی دارد و البته که باید هزینه مبادله را هم در نظر داشت.