حسین ستوده، روزنامهنگار و کارشناس رسانه، یکی از چالشهای پیشروی جنبش سبز در راهاندازی یک شبکه تلویزیونی را به چگونگی ارائه مشخصههای تصویری جنبش مردمی سبز مربوط میداند.
یکی از چالشهای پیشروی جنبش سبز در راهاندازی یک شبکه تلویزیونی به چگونگی ارائه مشخصههای تصویری جنبش مردمی سبز مربوط میشود. مشخصههایی متنوع که برخی از آنها در محدوده مرزهای ممنوعه سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و خارج از عادت تصویری مخاطب است. مخاطبی که سی سال به مرزهای ممنوعه سیمای جمهوری اسلامی عادت کرده است.
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران مانند هر رسانه پروپاگاندای دیگری تلاش در همانند کردن آحاد جامعه بر اساس معیارهای ایدئولوژیکی دارد و عملا خالی از تنوع گفتار و اندیشه است. حال آنکه یکی از مهمترین وجوه مشخصه جنبش سبز دامنه تنوع افکار، عقاید و روشهای آن است.
ارايه این تنوع در رسانهای تصویری میتواند شامل چالشهایی درونی باشد هر چند که بیان این تنوع با عبور از محدوده کلمه (مطبوعات) به دایره تصویر (عکس و فیلم) در طول سال گذشته توسط مردم و از طریق عکسها و فیلمهای غیر حرفهای انجام شده است.
بازخوانی تجربههای مردمی در روش انعکاس موضوعات و اخبار میتواند سرلوحه مناسبی جهت شکلگیری مشخصههای تصویری جنبش سبز باشد. مشخصههایی که در تباین با روش سیمای جمهوری اسلامی است.
مدیریت کلان سیمای جمهوری اسلامی در توجیه رفتار این رسانه آن را وامدار انقلابی ایدئولوژیک میداند که وظیفهاش پاسداری از مرزهای عقیدتی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی است هر چند که این رسانه در طول زمان به ساختاری تبلیغاتی و انحصاری در خدمت منافع سیاسی گروهی خاص تبدیل شده است.
در این میان رویکرد تلویزیون سبزها میتواند بدون التزام به نفی مرزهای عقیدتی و سیاسی از دایره انحصارگرایی خارج شده و نماینده تنوع افکار و آرا درونی جنبش سبز باشد. تنوع افکاری که در حال حاضر به عنوان یک معیار ضدارزش از طریق رسانههای حکومتی تبلیغ میشود.
تنوع آرا و افکار یا به بیان دیگر «سیمای متنوع سبز» به واقع نخستین چالش پیش روی تلویزیون سبزها است، هر چند که این چالش بیشتر به حساسیتها و عادتهای سی ساله مخاطب عام به رویکردهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی برمیگردد تا چالشی ساختاری در درون جنبش سبز.
قابل توجه است که ساختار تبلیغاتی دولت جمهوری اسلامی در طول یکسال گذشته از تنوع موجود در جنبش سبز به عنوان پاشنه آشیل برای حمله به آن استفاده کرده و با تکیه بر عادتهای اخلاقی و مذهبی مخاطب عام ، چنین تنوعی را به عنوان یک امر مذموم و ضد ارزش معرفی نموده است تا جایی که هر گونه حمایت از جنبش سبز توسط دیگران را نشانه وابستگی جنبش سبز به دشمنان ایران معرفی کرده است.
به عبارت سادهتر تلویزیون سبزها از ابتدا ملزم به تعیین مشخصههای خود در برابر محرمات و ممنوعیتهای سیمای جمهوری اسلامی است. ممنوعیتهایی در مباحث اخلاقی، سیاسی، مذهبی، قومی و... عبور از چنین مرزهایی میتواند از عوامل موفقیت یا شکست تلویزیون سبزها محسوب شود. مرزهایی مانند حجاب و موسیقی.
رسانههای مکتوب و آنلاین جنبش سبز تا کنون با تمرکز بر موضوع سیاست عملا از ورود به مرزهای ممنوعه اخلاقی و مذهبی پرهیز کردهاند. به همین دلیل ساختار چنین رسانههایی ساختاری خبری و تحلیلی بوده است که شاید ادامه همین روش بتواند در ابتدا از حجم چالشهای پیشروی تلویزیون سبزها بکاهد.
به عبارتی میتوان گفت که برگ برنده جنبش سبز در طراحی رسانهای تلویزیونی با تاکید بر مرزهای ممنوعه سیاسی سیمای جمهوری اسلامی و پرهیز از ورود به مرزهای ممنوعه اخلاقی، قومی و مذهبی است. هر چند در این میان برخی تلاش خواهند کرد که با ایجاد فضای تبلیغاتی مسموم و اهرمهای فشار رسانه ای زمینههای ایجاد چالش فرهنگی، قومی و مذهبی را در تلویزیون سبز ایجاد کنند.
انتقاد یا مخالفت با عملکردهای دولت جمهوی اسلامی از کارکردهای ثابت رسانههای جنبش سبز در طول یکسال گذشته بوده است. اما از طرفی تنوع افکار در محدوده جنبش سبز باعث شده تا نگرشی به عنوان «نقد درونی» در رسانههای متمایل به جنبش سبز شکل بگیرد.
بدیهی است که رسانهای تلویزیونی میتواند محمل مناسبی برای عمومی کردن مباحث و انتقادات درونی جنبش سبز باشد و پرهیز از چنین امکانی باعث بروز تکصدایی و انحصارگرایی مجدد خواهد شد. هر چند که مخاطب عام به دلیل عادت سی ساله در رفتار سیمای جمهوری اسلامی آن را چالشانگیز بیانگارد و یا منافی وحدت تشخیص دهد.
برخی بر این باورند که چنین رسانه تلویزیونی برای عبور از مرزها باید ابتدا به سطح نیاز و انتظار مخاطب بسنده کند و سپس سعی در ارتقا این سطح نیاز داشته باشد. روشی که در سالهای گذشته توسط رسانه های تلویزیونی فارسی زبان مستقر در امریکای شمالی مورد آزمایش قرار گرفته است، اما به تندرویهای بی نتیجه منتهی شده است.
ارتقا انتظار و سطح نیاز مخاطب برای ایجاد مقدمات یک انقلاب اجتماعی از طریق رسانهای تلویزیونی روشی است که در طول بیست سال گذشته در رسانههای تند رو شبهسیاسی دنبال شده و به جز سرخوردگی مخاطب و بی نتیجه بودن روش نتیجهای در بر نداشته است.
رسانه تلویزیونی جنبش سبز میتواند آغازی دوباره بر نهادینه کردن فهم مشترک و بالا بردن ضریب تحمل دیگران در فرهنگ و سیاست ایران باشد تا جایی که به عنوان الگویی رسانهای قابل تکثیر باشد هرچند که عبور از چنین مسیری بدون پرداخت هزینه نخواهد بود.
این شبکه بسیار پر بازدید و سود ده خواهد بود .و در کمترین حالت می تواند فقط به پخش فیلم و عکس هایی که مردم گرفته اند اقدام کند و در بین آنها آگهی های تجاری پخش کند .
این شبکه یک شبه ره صدساله خواهد رفت
یکی ازاین کانالهای ماهواره ای که 24ساعت تبلیغ قوای جنسی , کاندوم , ....می کنند دراختیارجنبش سبزقرارگیرد
هر دلیر مرد یا شیرزنی که همت کند و برای راه اندازی شبکه تلویزیونی سبز اقدام کند پشتیبانی میلیونها ایرانی آزادیخواه سراسر جهان را خواهد داشت و نقش تاریخی در ارتقای سرنوشت ایران بازی خواهد کرد.
برای موفق بودن این تلویزیون کافی است منشور جنبش سبز (بیانیه 18 میرحسین) و شعار ایران برای همه ایرانیان مد نظر قرار گیرد.