نسخه آرشیو شده

عقب‌نشینی شتابناک حیات از طبیعت ایران
از میان متن

  • یکی از بنیانی‌ترین و در عین‌حال مشهورترین اصول در حوزه محیط‌زیست، قانونی است که از آن با عنوان «تاثیر پروانه» یاد می‌کنند. اصلی که مضمونش چنین است: جهانی که در آن زیست می‌کنیم، چنان کوچک و به هم وابسته است که اگر یک پروانه، بال‌های خود را در جنگل‌های آمازون به هم زند، ممکن است طوفان مهیبی در آن سوی کره زمین رخ دهد.
موضوع مرتبط

محمد درویش
جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۸ | کد خبر: 53952

نویسنده این مقاله بر این باور است که ایران دارای یکی از پرشتاب‌ترین روندهای پس‌رفت در حوزه محیط زیست در بین کشورهای جهان است.

تاکید بیش از حد بر مدیریت سازه‌ای، غره شدن بر توانایی‌های دانش مهندسی و عدم اعتنا به قوانین طبیعی در شمار مهم‌ترین دلایلی است که می‌توان برای افزایش ناپایداری کره زمین ذکر کرد.

در این میان، شوربختانه باید بپذیریم که کشور عزیز ما نیز از این عقوبت مصون نبوده و دارای یکی از پرشتاب‌ترین روندهای پس‌رفت در حوزه محیط زیست در بین کشورهای جهان است. اما ایران در این مصیبت تنها نیست.

کافی است سخنان لستر تارو را در نخستین سال‌های آخرین دهه سده بیستم میلادی، به یاد آوریم؛ اقتصاددان شهیری که در مقام مشاور اقتصادی بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، گفت: در قرن بیست و یکم فقدان منابع طبیعی (در یک کشور) ممکن است، مزیتی باشد.

سخن تلخی که به باور نگارنده، یکی از بزرگ‌ترین خطاهای راهبردی در شیوه مدیریت جهان را برای دست کم یک دهه به دنبال داشت. در آن زمان، آرژانتین هنوز چون سال‌های نخست هزاره سوم، یک کشور ورشکسته محسوب نمی‌شد و شاید حتی در شمار یکی از سفیدترین ممالک آمریکای لاتین قرار داشت؛ کشوری که تارو در صفحه 48 از کتاب خویش، منابع طبیعی انبوهش را با ژاپن مقایسه می‌کند که از منابع طبیعی اندکی به نسبت آرژانتین برخوردار است و می‌گوید: به رغم برخورداری از چنین منابعی، آرژانتین فقیر است و ژاپن ثروتمند.

اینک از زمان مقایسه تارو، بیش از 18 سال می‌گذرد، در این مدت، قدرتمندترین کشور آمریکای لاتین، سخت‌ترین بحران تاریخ خود را گذراند، آن هم به رغم آن که یکصد و سی میلیارد دلار وام بر پیکر اقتصاد بیمارش تزریق شد؛ زیرا به خطا دریافته بود که «راه ثروتمند شدن از طبیعت نمی‌گذرد.»

نتیجه کشوری که در آغاز دهه نود میلادی، می‌شد آن را دست‌کم با ژاپن قیاس کرد، در آغاز هزاره‌ سوم باید با جمهوری‌های آسیای میانه مقایسه می‌شد و تا مدت‌ها کسی قادر به اداره آن نبود، در کمتر از یک‌ماه پنج رئیس جمهور عوض کرد و بی‌سامانی را بدانجا رساند که هر کودک آرژانتینی در بدو تولد، ناگزیر بود تا سنگینی چهار هزار دلار بدهی خارجی را بر دوش خویش تحمل کند، آن هم سرزمینی که تا چندی پیش، درآمد سرانه ساکنانش به حدود هشت هزار دلار در سال بالغ می‌شد.

جالب است که درست اندکی پیش از فروپاشی کامل اقتصاد آرژانتین و اعلام ورشکستگی رسمی دولت – به رغم حراج کم‌سابقه مواد خام خویش - یوهانس رائو، رئیس جمهور وقت آلمان، در نشست سالانه اعضای پیمان (کنوانسیون) مبارزه با بیابان‌زایی سازمان ملل متحد (COP4)، اعلام کرد: تنها در چهار سال میانی دهه 90 (97-1994)، جهانیان شاهد بروز 30 جنگ و مناقشه بین کشورها، ناشی از تخریب محیط‌زیست بودند. جنگ‌هایی که شناسه نادیده گرفتن هنجارهای بوم‌شناختی در آموزه‌های راهبردی کشورهای درگیر به شمار می‌آیند.

و یکی از بنیانی‌ترین و در عین‌حال مشهورترین اصول در حوزه محیط‌زیست، قانونی است که از آن با عنوان «تاثیر پروانه» یاد می‌کنند. اصلی که مضمونش چنین است: جهانی که در آن زیست می‌کنیم، چنان کوچک و به هم وابسته است که اگر یک پروانه، بال‌های خود را در جنگل‌های آمازون به هم زند، ممکن است طوفان مهیبی در آن سوی کره زمین رخ دهد.

چه کسی فکر می‌کرد، عاقبت روشنایی شهرها و چراغانی اماکن بلندمرتبه در شب، ممکن است نسل پرنده‌ها، خفاش‌ها و قورباغه‌ها را در معرض نیستی کامل قرار دهد. چرا که این نورافشانی‌ها مانند جاروبرقی حشرات گوناگون نظیر پشه‌ها را به خود جذب کرده و با از بین رفتن آنها، پرندگان و قورباغه‌ها نیز دیگر چیزی برای خوردن نخواهند داشت و کیست که امروز نداند، تصور جهان بیپرنده، چقدر می‌تواند دهشتناک و دلهره‌آور باشد؟

چگونه است که هنوز پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از پیدایش این قانون، کماکان در اولویت سنجی‌های خویش و در ساز و کار تخصیص اعتبارات ملی، بی‌مهابای فرداها، آن را نادیده می‌گیریم؟ آنچه که امروز در دریای خزر و خلیج فارس روی می‌دهد و این دو بوم‌سازگان ناهمتای آبی را بدل به نخستین و دومین محیط‌های آبی آلوده جهان کرده است؛ پساب‌های آلوده‌ای که هر روز با شتابی بیشتر، آبخوان‌های کشور را به نابودی می‌کشانند، سدهای پهن پیکری که شوراب‌ها را می‌افزایند و تالاب‌های ناهمتای ایران‌زمین را به خشکی تهدید می‌کنند و صنایع آلوده کننده‌ای که اصول ارزیابی زیست‌محیطی را به سخره گرفته‌اند... همه و همه نشان می‌دهند که ما تا چه اندازه پروانه را از خاطر برده‌ایم.

سروده هشیارانه والت ویتمن (1819-1892) که در سال 1855 میلادی آفریده شده است، نشان می‌دهد: دانایی فردی برای مهار بحران‌های اجتماعی و ممانعت از ارتکاب خطاهای فاحش کافی نیست، هر چند که لازم است.

باور دارم که یک برگ علف کمتر از سیر ستارگان نیست،
و مور نیز به همان اندازه کامل است،
و یک دانه ماسه و تخم سوسک و داروگ،
شاهکاری است برای والاترین‌ها،
و توت سیاه، شایسته‌ زینت‌بخشیدن به رواق‌های آسمان است،
و باریک‌ترین مفصل دست من، همه ابزارهای ماشینی را
مسخره می‌کند،
و گاوی که با سری غمزده نشخوار می‌کند،
از هر پیکره‌ای فراتر است
و موش، معجزه‌ای است کافی برای در تردیدافکندن
میلیاردها میلیارد بیایمان.

شاید بی‌دلیل نباشد که برنده نوبل اقتصاد سال 1998، خود یکی از منتقدان جدی بانک جهانی در طول سال‌های ماضی بوده است. آمارتیا سن، که سال‌ها در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری این بانک نیز مشارکت داشته است، در کتاب بحث‌برانگیزش (توسعه به مثابه آزادی)، اعتراف می‌کند: بانک جهانی می‌توانست بسیار بهتر از آنی عمل کند که کرد.

وی به وضوح، ملاک قرار گرفتن صرف کارایی اقتصادی را (که سال‌ها از سوی بانک جهانی ترویج شده بود)، برای ارزش‌گذاری پایداری جوامع، نفی می‌کند و ارزش‌های دیگری همچون رویکردهای اخلاقی و زیست‌محیطی را مطرح می‌سازد.

فرازنای سخن آنکه پندار توسعه‌ای متکی به جلوه‌های سازه‌ای مدیریت و مبتنی بر قدرت فناوری‌های فراپیشرفته، پنداری است که شناسه‌های باطل بودن آن سال‌هاست که آشکار شده است.

فاجعه آرال، گسترش شتابان ریزگردهای عربی، خشک شدن پی در پی اغلب تالاب‌های کشور و نشست بی‌سابقه زمین در شرق، مرکز و شمال خاوری ایران‌زمین از جمله آن شناسه‌هاست که نشان دادند هنوز هم برای حکومت بر طبیعت راهی جز پیروی از قوانین آن وجود ندارد؛ راهی که عقوبت کژروی از آن، به صدا درآمدن بال‌های پروانه است؛ بال‌هایی که اگر طنینش را جدی نگیریم، ممکن است به وقوع تنش‌هایی جدی در منطقه بر سر آب منجر شود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی