نیما دارابی در این نوشته به آسیبشناسی ظهور تروریسم از جهان سوم میپردازد.
جامعه انسانی مثل یک برخال (Fractal) قوانین کل را در سطوح کوچکترش تکرار میکند. در اثر پیامدهای تمدن، جمعیت مترقی هر گروه انسانی (خانواده، شهر، کشور، و در نهایت کل زیست کره) این روزها به سوی رویگردانی از ازدواج و زادن بچه پیش میرود، در حالیکه بهطور همزمان جمعیت کمسوادتر و محرومتر از پیشرفت فرهنگی به سرعت در حال تولید مثل است. این وضعیت به درختی میماند که شاخههای پرمیوه تر، ساقههای اصلاحشدهتر، و برگهای با طراوتترش بهطور متوسط کندتر رشد میکنند، در حالیکه شاخههای بیبارتر و برگهای محرومتر آن تنومندتر میشوند.
البته با همه این اوصاف بشر در مجموع به سمت پیشرفت و تعالی است و اوضاع آنقدر ناامیدکننده نیست. دلیل اصلی آن این است که با هر نسلی که پیش میرویم، گروه گروه از جمعیت توسعه نیافته زیست کره به جمعیت توسعه یافته میپیوندند. در مقیاس جهانی دنیای «توسعه یافته» دست از زاد و ولد و تکثیر کشیده، و این نگرانکننده است، اما در عین حال دنیای رو به گسترش «در حال توسعه» به سرعت در حال نزدیک شدن به این دنیای «توسعه یافته» است. اما در کنار این خبر خوب، این فاجعه هم در جریان است که دنیای «توسعه نیافته» به سرعت و بدون پیش بینی کمینه امکانات، در حال زاد و ولدی است با نرخی که در تاریخ بشر سابقه نداشته است.
با یک فرض احتمالا درست میپذیریم که دنیای توسعه نیافتهای که همینطور از نظر جمعیت غولآساتر میشود، از نظر هوشی چیزی از دنیای توسعهیافته کم ندارد. یعنی تنها بخت بدش در این بوده که تاس تمدن از نظر جغرافیایی طوری ریخته شده که موج آشوبناک توسعه به بخشهایی از آن دیرتر رسیده و این ناشی از کمهوشی ذاتی ساکنین کشورهای توسعه نیافته نبوده است. این فرض نشان میدهد که نوع بشر رو به کودنی و خنگی نمیرود. اما از بحث ژنتیک که گذر کنیم، این زاد و ولد کنترل نشده دنیای بدوی در برابر عقیم شدن دنیای فرهیخته یک این نگرانی فرهنگی را در پی دارد: بیفرهنگی و ارزشهای مرتبط با آن از جمله جهل و خرافات بستر محتملتری برای گسترش یافته تا ارزشهای دنیای متمدن.
نگاه فرکتالی به این الگوی جهان شمول، بیاهمیتی احتمالی نقش نژاد در پیشرفت انسان را روشنتر می کند. در مقیاسهای کوچکتر (اقوام یک کشور، محلههای یک شهر یا حتا اعضای یک خانواده) اختلاف نژادی ناچیز یا بی معنا است، در حالی که این الگوی «توسعه نامتوازن» نمود روشن دارد.
جمعیتی که پیش از انقلاب در طبقه ی متوسط شهری ایران قرار گرفته بود، با زاد و ولد اندک و یا مهاجرت به خارج از کشور، حتا بخشی از کمیت خود را از دست داده است، در حالی که جمعیت کشور در سی سال گذشته بیش از دو برابر شده. یعنی گروهی که بهطور عمده در افزایش جمعیت اخیر ایران نقش داشته به جمعیت حاشیه نشین شهری، روستایی و عشایری آن دوران تعلق داشته است که از سواد و امکانات کمتری نسبت به طبقه متوسط شهری برخوردار بوده است.
البته به روال طبیعی پیشرفت انسانی، بخشهای بسیار گستردهای از این جمعیت در حال توسعه، باسواد شدهاند و به طبقه متوسط شهری پیوستهاند، اما آن بخشهایی که هنوز بخت ملحق شدن به جریان رشد کیفی را نیافتهاند، همچنان و با شتاب به رشد کمی خود ادامه میدهند. به عنوان نمونه جمعیت عشایری که در دوران مشروطه یک چهارم جمعیت ایران را تشکیل میداد، امروز یک دویستم این جمعیت را شامل میشود و این سبک آبا و اجدادی ما از زندگی در شرف انقراض است.
همین فرآیند پیوستن به جریان مدرن تمدن با همه خوبیها و بدیهایش برای خود موضوع قابل توجهی است و «اثرات جانبی» ویژهای را دارد. در مقیاس جهانی به نظرم من مقوله تروریسم را میتوان محصول همین فرآیند دانست. بخش محرومتری از دنیا در جریان پیشرفت همگانی زیست کره به حدی از توانایی فنی و خودآگاهی میرسد که قدرت انتقامجویی از دنیای پیشرفتهتر را به دست میآورد. تروریسم از این منظر پدیدهای کاملا مدرن و محصول طبیعی توسعه نامتوازن بشر است و فروکاستن آن به خشونت یک دین و آیین کهن، سادهانگاری است. عمده تروریستهایی که در غرب امنیت یک دنیای پیشرفته را با اقدامهای غیرقابل پیشبینی تهدید کردهاند، پناهندگان یا تحصیلکردگان سرخورده غرب بودهاند که در موقعیتی اختلاف خواستگاهشان را با زیستگاهشان برنتابیده و راه حل روانی یا ایدئولوژیک تخلیه درد مربوطه را در به چالش کشیدن امنیت در غرب یافتهاند؛ مقولهای که از ارزش کلیدی برخوردار است. مشابه این اتفاق با انقلاب در کشور ما افتاد. نیروهای بنیادگرایی که قدرت را پس از انقلاب قبضه کرده و گروههای دیگر را پس زدند، روستاییان و عشایر نبودند. سرنوشت این انقلاب را در نهایت کسانی رقم زدند که از طبقات پایینتر به تازگی به طبقه متوسط شهری راه یافته بودند و ارزشهای خود را به ارزشهای این طبقه تحمیل کردند.
پس از رفع تهدیدی که توسط کمونیسمِ مشرق زمین به دنیای آزاد وارد شده بود، امروز نوبت جهان اسلام است که قدرتمند شدن خود را با یک اضافه جهش (overshoot) بخشهایی از خود نشان دهد. حدس من این است که در درازمدت تفکرات ایدئولوژیک پس از گسترش ناگهانی کمرنگ شده و در اثر تغییر سبک زندگی، نسخههای با دنیا آشتی کرده دین چیره خواهند شد.
یعنی که خاورمیانه هم فاصله خود را با جهان پیشرفته و صنعتی کمتر و کمتر خواهد کرد و این دوره امروز نیز با هزینههای خاص خود به پایان میرسد. آن روز دنیا با جمعیت عظیم قاره سیاه روبه رو است. جمعیتی که امروز بخش بزرگی از آن در فقر به سر میبرد و از حقوق خود و جایگاهش در دنیا آگاه نیست. به محض اینکه در فرآیند توسعه این آگاهی ایجاد شود، باید منتظر نوع جدیدی از تروریسم از قاره سیاه بود. من فکر میکنم این نگرانی جدی است که تمام دنیا امروز باید برای پیشگیری از آن اقدام کند. نگرانیای که زبان هانس روسلینگ در این ویدیو به اشارهی آن نچرخید.
I guess that blog commenting services supposes to be a great way of SEO. That is not late to turn to such tools!
Nice idea just about this topic ! Someone will opt for writing service to buy an essay, as well students order custom essay.
Opting for expert essays writing firm, you can buy essay paper and erase essay writing problems.