نسخه آرشیو شده
نسخه ایرانی سکولاریسم

منظومه سکولاریسم در تماس با ایران
مردمک
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۶ | کد خبر: 58382

همۀ آن چه در مورد سکولاریسم باید بدانیم

برای دیدن تعریف یا توضیح خلاصه هر عبارت، روی آن کلیک کنید:

آزاد اندیشی
انسان گرایی
بی‌خدایی
تکثرگرایی
جدایی دین از سیاست
خدا انگاری
خدا ستیزی
خدا گرایی
دین باوری
دین سالاری
دین مدنی
روحانیت ستیزی
روحانیت محوری
روشنفکری دینی
سکولاریسم
طبیعت گرایی
عقل گرایی
فردگرایی
مدارا

آزاد اندیشی: یک دیدگاه فلسفی بدون محدود شدن تفکر در چارچوب دین و بر پایه مدارک علمی، منطق و انسانیت است. آزاد اندیشان تحت تاثیر مرجعیت، سنت‌ها، احساسات و جزمیت قرار نمی‌گیرند و چیزی را بدون استفاده از دانش، رد یا قبول نمی‌کنند.

انسان گرایی: مکتبی‌ است فکری که بر پایه آن انسان توانایی انجام هر کاری را دارد و اصل و ریشه هر چیزی به انسان بر می‌گردد. انسان‌گرایی انسان را مالک همه هستی می‌داند و آن خاستگاه و فرجام همه چیز معرفی می‌کند. به باور انسان‌گرایان اول و آخر جهان از ماده ساخته شده و جهان فراطبیعی وجود ندارد.

بی خدایی: نفی باورهای متافیزیکی مربوط به خدا یا هر موجود روحانی یا غیرمادی است. بی‌خدایان یا آتئیست‌ها وجود خدا را رد می‌کنند.

تکثرگرایی: به معنی پذیرش تنوع و بها دادن به آن در جامعه است. تاکید آن بر تنوع در علایق و اعتقادات سیاسی، مذهبی، قومی و نژادی است. تکثرگرایان معتقدند که تکثر گروه‌های مختلف در جامعه به برخورد و گفتگوهای مداوم و سرانجام به سود مشترک همه ختم خواهد شد. مهم‌ترین ارزش از این منظر، احترام و تحمل دو طرفه است، به گونه‌ای که هیچ گروهی به منافع دیگری تعرض نکند و ارزش‌های دیگری را ارج بنهد. گروه‌های مختلف باید بتوانند بدون وارد کردن فشار، همزیستی و جذابیت داشته باشند.

جدایی دین از سیاست: جدایی دین از سیاست نوعی نگرش سیاسی و مدنی است. بر طبق این نگرش، دین و سیاست در جامعه باید از یکدیگر جدا باشند و در کار هم دخالت نکنند. این مفهوم با سکولاریسم تفاوت‌، اما به طور کلی با مرجعیت و تسلط دین و روحانیان در امور اجتماعى و سیاسى به شدت مخالفت می‌کند.

خدا انگاری: تاکید بر وجود خدا به عنوان یک آفریننده که جهان هستی را خلق کرده است، اما در کار آن دخالت نمی‌کند. فلسفه خدا انگاری وجود خدا را از عقل نتیجه‌گیری می‌کند و درباره این که خدا در خارج از گیتی چه می‌کند، موضعی نمی‌گیرد.

<بازگشت به بالا>

خدا ستیزی: جهان‌بینی‌ای است که بر خلاف بی‌خدایی، که وجود خدایان را زیر سوال می‌برد، به نفی وجود خدا پرداخته و فعالانه به مقابله با باور به خدا با استدلال مخرب بودن این باور می‌پردازد. در چارچوب سکولار، خداستیزی در مقابل هر گونه دین یا مذهب سازمان یافته قرار می‌گیرد.

خدا گرایی: بر پایه آن خدا قادر به انجام هر کاری است و اصل و ریشه هر چیزی به خدا بر می‌گردد. خداگرایان، خدا را مالک و آفریننده همه هستی می‌دانند و آن را خاستگاه و فرجام همه‌ چیز می‌دانند.

دین باوری: ایمان یا اعتقاد ذهنی به وجود امور فراطبیعی، مقدس یا شیطانی است.

دین سالاری (خدا محوری):‌ نوع خاصی از حکومت است که در آن خدا و دین محور حاکمیت و مبنای سیاسی آن است و در آن مدعیان نمایندگی خداوند در راس امور هستند. بنابراین، مذهب غالب تعیین‌کننده خط مشی اداره جامعه در نظام دین سالار است.

دین مدنی: نخستین بار ژان ژاک روسو در کتاب «قرارداد اجتماعی» آن را به کار برد. دین مدنی مجموعه‌ای از باورها، مقدسات، سمبل‌ها و تشریفات است که به قوانین و مقرارت جامعه، برای قوام زندگی مدرن، تقدس می‌بخشد. کسانی که درحوزه دین مدنی زندگی می‌کنند، می‌توانند دین دیگری داشته باشند، اما در صورت تعارض اولویت با مقرارات دین مدنی است.

روحانیت ستیزی: جنبشی تاریخی که مخالف قدرت و نفوذ آن مذهبی در زندگی اجتماعی و سیاسی است. این جنبش مخالف هرگونه دخالت روحانیت مذهبی در زندگی روزمره شهروندان است. در تاریخ مسحییت، روحانیت ستیزی گاهی به خشونت و حمله به کلیساها انجامیده است.

روحانیت محوری (حاکمیت روحانیان): به طور کلی به معنی حاکمیت رسمی و سازمان یافته روحانیان در جامعه یا نظام سیاسی است. این واژه ابتدا درباره حاکمیت روحانیت مسیحی برخاسته از کلیسای کاتولیک به کار برده شد.

<بازگشت به بالا>

روشنفکری دینی: در سال‌های بعد از کودتای 28 مرداد 1332 برخی از روشنفکران ایرانی کوشیدند تا تلفیقی از آموزه‌های روشنفکری و فرهنگ ایرانی-اسلامی به دست دهند. آن‌ها همچنین به شدت تحت تاثیر روشنفکران استعمارستیز کشورهای جهان سوم مانند مهاتما گاندی، اقبال لاهوری و فرانتس فانون بودند. از شاخص‌ترین چهره‌های این جریان می‌توان به علی شریعتی و جلال آل احمد اشاره کرد. برخی از روشنفکران دینی به چالش‌های اسلام و مدرنیته مشغول هستند. آنها سعی می‌کنند تا شرایط جدید را فهمیدنی سازند و موضعی مشخص میان تقابل اسلام و غرب ارائه دهند. از مهم‌ترین چهره‌های روشنفکران دینی می‌توان از مصطفی ملکیان، احمد فردید، حسین نصر، عبدالکریم سروش و رضا داوری یاد کرد.

سکولاریسم: یعنی هیچ دولت یا هر نهاد دیگری در امور دینی دخالت نکند و کار خود را از هر باور مذهبی جدا کند. سکولاریسم به طور کلی به بی‌طرفی ایدئولوژیک حکومت گفته می‌شود. يعنى حكومت نه تنها مبتنى بر اديان نيست، بلكه از هیچ دینی هم طرفدارى هم نمى كند و حاکمان نیز حق حاكميت را از دین نمی‌گیرند. عبدالکریم سروش، متفکر دینی، می‌گوید: سکولاریسم يعنى جهان را بر وفق مفاهيم دينى تبيين نكنيد و در تبيين‌هايتان براى پديده‌هاى اجتماعى و علمى، پاى خدا را به ميان نكشيد.

طبیعت گرایی: اندیشه‌ای فلسفی است که موضوعات فراطبیعی را غیرواقعی می‌داند و براساس آن همه پدیده‌های هستی در محدوده دانش عملی و تجربی بشر جای دارند.

عقل گرایی: اصالت عقل یا خردباوری، گرایش فلسفی است که مقابل تجربه‌گرایی قرار دارد و به این معنی است که حقایق جهان را فقط از طریق عقل می‌توان تبیین و اثبات کرد. عقل‌گرایی در مقابل ایمان‌گرایی نیز قرار می‌گیرد. براساس این باور، تنها مرجع کسب معرفت، ارزش، عمل و اخلاق، عقل است و هر آنچه منشا ماورایی دارد، پذیرفته نیست.

فردگرایی: مفهومی اخلاقی، اجتماعی، روانشناسی و سیاسی است که در تضاد با مفهوم جمع‌گرایی تجلی می‌یابد. فردگرایی به این معنا است که جامعه بر محور اصلی «فرد» و نه جامعه می‌چرخد و بر اهمیت فرد و استقلال و آزادی او در مقابل محیط جمعی تاکید دارد. براساس این نگرش، علایق، خواسته‌ها و منافع فرد معیار همه چیز است و عقل شخصی رکن اساسی و مستقل کمال و نیکبختی او است.

<بازگشت به بالا>

مدارا: در ساختار دینی، به شرایطی گفته می‌شود که در آن هر شخص با هر مذهبی به دیگران اجازه دهد که آزادانه به مناسک مذهبی خود بپردازند، حتی اگر با آن‌ها مخالف باشد. در حکومت دینی، مدارا یعنی اجازه دادن به اقلیت‌ها یا پیروان ادیان دیگر برای انجام آزاد مناسک مذهبی.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی