برنارد هنری لوی، که برای فرانسویها وارث سنت فلسفی و روشنفکری آندره مالرو، آلبر کامو و ژان پل سارتر به شمار میآید، به بهانه نشان دادن فیلم اعترافات سکینه محمدی آشتیانی در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، یادداشتی را در سایت خود نوشته است.
برنارد هنری لوی، که برای فرانسویها وارث سنت فلسفی و روشنفکری آندره مالرو، آلبر کامو و ژان پل سارتر به شمار میآید، به بهانه نشان دادن فیلم اعترافات سکینه محمدی آشتیانی در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، یادداشتی را در سایت خود نوشته است. در این فیلم، سکینه محمدی در منزلش چگونگی قتل شوهرش را تشريح میکرد.
این فیلسوف فرانسوی پیشتر نیز، پس از اولین اعترافگیری از سکینه محمدی در تلویزیون، به همراه، 17 شخصیت بینالمللی، از جمله برخی از بزرگان جهان هنر و ادب، متنی را در حمایت از سکینه محمدی آشتیانی به چاپ رسانده بود. خورخه سمپرون، نویسنده اسپانیایی، میلان کوندرا، نویسنده فرانسوی، وول سوینیکا، نویسنده نیجریه ای، باب جلدوف، خواننده، جودی ویلیامز، برنده جایزه صلح نوبل، و همچنین ژولیت بینوش و میا فارو، از بازیگران فرانسوی نیز این متن را امضاء کرده بودند.
برنارد هنری لوی، در یادداشت خود با عنوان «ویدئوی سکینه: نفرتی پس از شک» ضمن ابراز وحشت از خبر احتمال اعدام سکینه، از همه میخواهد تا برای نجات جان سکینه تلاش کنند.
او در ابتدای این یادداشت مینویسد: «نمیشود ترحمی که برای «سکینه» وجود دارد، اندوه طرفدارانش، و هیجان غیرقابل تصوری را که با خبر کذب آزادی او ایجاد شد شرح داد. از این نظر، مهم این است که تلاش کنیم بفهمیم واقعا چه اتفاقی افتاده و چه نکاتی میشود ضرورتن از این اتفاق استخراج کرد.»
این فیلسوف فرانسوی که فعال حقوق بشر نیز به شمار میآید، سپس به ذکر نکاتی درباره فیلم اعترافات سکینه محمدی میپردازد:
«اولین نکتهای که از این تصاویر ترحمبرانگیز سکینه و فرزندش که وارد این صحنهسازی ننگین شدهاند (تحت چه تهدیدی، و چه کسی جلوی چشمان آنهاست؟) میشود فهمید ستمگری فوقالعاده به این افراد است. سکینه را برای چند ساعت به خانه کوچک خانوادگیاش آوردهاند تا صحنه جنایتی را بازسازی کنند که همه میدانند سکینه نه انجامش داده و نه مسبب آن بوده و نه همدستی کرده است. آنچه ما میتوانیم بدون زحمت تصور کنیم این است که سکینه به زور آماده اعتراف به هر آن چیزی که از او میخواهند شده است، و سجاد که چند هفتهای است ارتباطش با جهان قطع شده، مادرش را بعد از چندین ماه میبیند. و برای آن دو، مادر و پسر، این مراسم دیدار، اندوهبار است. به آنها دستور داده شده که مثل دو انسان معمولی بازی کنند و آزادانه بروند و بیایند و جلو آفتاب خودشان را گرم کنند. این شکنجه روحی است. نازیها اعدامهای ساختگی را به راه میانداختند، حکومت ایران آزادی ساختگی را به نمایش میگذارد؛ این دو یکی است.
دومین نکته، تف انداختن به صورت غرب است. کف زدن به افتخار همه کسانی که در دموکراسیهای جهان برای سکینه، و به واسطه موضوع این زن برای همه زنان تحقیرشده ایران، بسیج شدهاند. مقامات ایران با این کارشان به ما گفتند: «شما مدعی هستید که میخواهید درس آزادی و حقوق بشر به ما بدهید؟ شما درصدد هستید که در اختیارات ما در زمینه اداره کردن مردممان به طور کلی و زنانمان به طور خاص دخالت کنید؟ درباره این زن، سکینه، شما به خودتان اجازه دادید بگویید پیگیری موضوع او یکی از مسئولیتهای شماست؟ و شما این کار را زیر علم دروغین حقیقتی کردید که مدعی نگهبانیاش هستید؟ خیلی خوب، بگیرید این هم سهم شما! ببینید چطور ما با شما رفتار میکنیم و در واقع شما کی هستید. ما برای شما تله گذاشتیم و شما در آن افتادید. ما شما را با قلابی بالا کشیدیم که شما به طمع غذا به آن گاز زدید. حقیقت شما هیچ ارزشی ندارد. رهبران شما دلقک هستند. حتی برلوسکونی که برای تشکر کردن از ما عجله کرد – چه شوخی بامزهای! ما شاید رذل باشیم اما شما مسلمن دیوانههای سودمند ما هستید.»
نکته سوم، هنر تمامعیار تقلب است؛ به هم ریختن تصاویر و واژهها، که یک بار دیگر قدرت واقواق کردن مقامات ایران را نشان داد. از ابتدا تا کنون، سیل اخبار ما در این زمینه هیچ وقت بدون جواب نبوده است، چون در عوض سیل ضدخبرهایشان را دریافت کردیم. در جواب خشمها و دادخواستهایمان، انبوهی از شانتاژها و دروغهایشان را گرفتیم. 9 دسامبر چند عکس مبهم، بدون شک برای استفاده ابزاری، و برای بیاعتبار کردن جنبشی که در حمایت از سکینه به راه افتاده منتشر شد. همانطور که تروریستهای 11 سپتامبر، از فیلمهای اکشن آمریکایی تقلید کرده بودند، تروریستهایی که ایران را اداره میکنند نیز با این کارشان به گونهای از شبکه اطلاعرسانی ما تقلید کردند و آن را علیه خودش به کار گرفتند. آنها این بار نیز ناکام شدند، اما تا کی میخواهند ادامه دهند؟
چهارمین نکته، اصول این «بازسازی جنایت» است که میخواهد نقش سکینه را در جنایتی ثابت کند که او پیشتر در زمان دادگاهاش از آن کاملا تبرئه شد. آدمهای احمدینژاد از هیچ چیز نمیگذرند. این نمایش نشان داد که ایران از سکینه نمادی برای تسلیم نشدن خود ساخته است، مثل همیشه که پای یک نماد در میان است. ما در مجله «قاعده بازی» سرچشمههای اختلافات درونی حکومت ایدئولوژیک-سیاسی ایران را بیان کردهایم. مثلن این که بخشی از روحانیت به گونهای دیگر فکر میکنند و میخواهند که روحیه اعتدال و صلح مذهب شیعه را برجسته سازند. اما من شخصا چندان به این موضوع اعتقاد ندارم. یا حداقل به چیزی فکر میکنم که اکنون میبینم. یک قدرتی دیروز وکیل سکینه را زندانی میکند، روز قبلش به دفتر او حمله میکند تا نمایشنامه محاکمه سکینه را از نو بنویسد، و امروز هم تلاش میکند تا یک بیگناه را گناهکار جلوه دهد.
و آخرین نکته یا به عبارتی آخرین فرضیه این است که اخبار کذبی که درباره سکینه منتشر میشود، مثل خبر آزادی او، برای این است که واکنش غربیها را برانگیزند و به گونهای با اعصاب آنان بازی کنند. آنها با این کار در واقع یک آزمایش را برای خودشان انجام دادند. از این نظر آنها موفق بودند. اما این آزمایش برای ما هم قاطع و قانعکننده بود، زیرا تمامی رسانههای نوشتاری و تصویری با هم متحد شدند و این تنها نکته مثبت این نمایش وحشتناک است و دلیلی است برای اینکه حداقل انگیزه و اتحادمان را برای آزادی سکینه از دست ندهیم.»
....
برنارد هنری ـ لوی متولد 1948 در الجزایر و یکی از برجستهترین فیلسوفان فرانسه است. او برای اولین بار در 1977 با مقالهاش «وحشیگری با چهره انسانی» به شهرت رسید. از آن زمان وی کتابهای بسیاری منتشر کرده است. او همچنین یکی از 12 امضاکننده بیانیهای بود با عنوان «با یکدیگر در برابر تمامیتخواهی جدید»، که در برابر آشوبهایی که در پی انتشار کاریکاتورهای پیامبر اسلام در روزنامه یولاندپستن به راه افتاد منتشر شد.