آرش غفوری، کارشناس مسايل سیاسی، از برکناری منوچهر متکی به عنوان ابزاری برای تغییر توجه مردم و رسانهها از مسايل مهم سیاسی و اقتصادی ایران یاد میکند.
photo by:Behrouz Mehri/ Afp,Getty images
عمر وزارت منوچهر متکی به عنوان وزیر امور خارجه دولت محمود احمدینژاد، خیلی بیشتر از آنچه که تصور میشد طول کشید.
در همان میانههای عمر دولت دهم که علی لاریجانی به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، به درخواست محمود احمدینژاد، مجبور به استعفا شد، منوچهر متکی هم باید کاخ وزارت امور خارجه را در نزدیکی باغ ملی در جنوب تهران ترک میکرد. این فقط حمایتهای آیتالله خامنهای و نمایندگان مجلس بود که باعث میشد آقای احمدینژاد در برکنار کردن رئیس ستاد انتخاباتی علی لاریجانی در انتخابات نهم ریاست دست نگه دارد.
اما پس از سومین مرتبهای که زمزمه خداحافظی منوچهر متکی با دولت احمدینژاد شنیده شد، در شرایطی غیرمترقبه و بعد از دیدارهای مقامهای ایرانی با مقامهای ارشد سیاست خارجی دولتهای اروپایی و آمریکایی و در شرایطی که احمدینژاد، متکی را به آفریقا فرستاده بود تا پیامبر وی در دیدار با همتایان سنگالی باشد، همزمان نامه تعویض او را هم به اداره اخبار و اطلاعات ریاست جمهوری داد تا باز هم ثابت کند در مقام ریاست دولت جمهوری اسلامی پایبند به هیچ قاعده و قانونی نیست و به قول احمد توکلی، رئیس مجلس پژوهشهای مجلس، «عقلانیت را در تصمیمات خود دخالت نمیدهد.»
در محافل سیاسی گفته میشود نامه تغییر متکی دو ماه پیش خطاب به علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل آیتالله خامنهای و وزیر امور خارجه دولتهای میرحسین موسوی و هاشمیرفسنجانی، داده شده بود و آقای احمدینژاد تهدید کرده بود که اگر منوچهر متکی خودش استعفا ندهد او را برکنار خواهد کرد.
ظاهراً آقای احمدینژاد مخالفتهای متکی با مشاوران ویژه رئیس جمهور در قارههای مختلف را به عنوان آخرین میوه ممنوعهای که وزیر امور خارجهاش چیده بود تلقی کرده و بر تغییر او اصرار داشت.
خشم آقای احمدینژاد، نسبت به متکی شاید مربوط به زمانی باشد که از زبان هاشمی ثمره، مشاور ویژهاش، شنید که منوچهر متکی در سال 1385 با زلمای خلیل زاد، آمریکایی افغانی تباری که زمانی سفیر آمریکا در افغانستان و سپس نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بود در داوس سوئیس با اجازه آیتالله خامنه ای مذاکره کرده است.
برکناری منوچهر متکی از وزارت امور خارجه و به خصوص نحوه این تغییر، که با تحقیر وزیر امور خارجه همراه بود، به قدری غیرمترقبه بود که حتی صدای حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان و توجیهگر همیشگی اقدامات احمدی نژاد، را هم درآورد. هرچند کیهان این تغییر را در راستای اختلاف متکی و مشائی بر شمرد و نوشت که سفر رئیس دفتر احمدینژاد، اسفندیار رحیم مشایی، به اردن برای دعوت شاه اردن به ایران نیز در راستای این تغییرات است.
بمبهای خبری احمدینژاد
اما چرا محمود احمدی نژاد که در تمام این سالها متکی را تحمل کرد و علیرغم تمام دفعاتی که قصد برکناریاش را داشت او را تحمل کرد، این چنین ناگهانی و تحقیر آمیز او را تغییر داد؟
جواب این سئوال به حوادث آتی در فضای سیاسی ایران مربوط است.
احمدینژاد و دولت او به همراه حامیانش، از هرگونه تنش در فضای سیاسی ایران استقبال میکنند چرا که توجهها را از ناکارآمدی دولت منحرف میکند.
تغییر منوچهر متکی برای محمود احمدینژاد اجتناب ناپذیر بود، اما رئیس جمهور ایران عمداً این برکناری را به فرصتی برای تحقیر وزیر امور خارجه بدل کرد تا فرصت چانهزنی به مخالفانش، به خصوص در مجلس و بیت رهبری، را ندهد و در عین حال فضای رسانهای را به سمت و سوی این برکناری بکشاند؛ امری که باعث می شود موارد مهمتر به خصوص بحث هدفمند کردن یارانهها و وضعیت بغرنج اداره کشور تحتالشعاع قرار گیرد و رئیس دولت دهم با خریدن فرصت به برنامههای آتیاش بپردازد. برنامههایی که حتماً موارد اینچنینی در آن کم نخواهد بود.
رئیس دولت دهم، به عمد، از هرگونه آرامش در صحنه کشور چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی هراسان است، چون باید توجیهگر اقداماتی باشد که شرایط مدیریتی ایران را اینچنین بیثبات کرده است. به همین دلیل به تحریک همپیمانان اصولگرای خود نیز میپردازد؛ همپیمانانی که در ظاهر مجلس هشتم را همگام و همراه با دولت دهم مینامند اما کیست که نداند تا چه حد از یکدیگر کینه به دل دارند.
انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آينده، افق سیاسی ایران را برای چهار تا پنج سال مشخص میکند. افقی که جز دوره دو ساله باقیمانده از ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، برای دوستان و یاران وی، حتی در میان اصولگرایان وزنی و شانی قائل نیست. به همین جهت هم هست که باید اتفاقی مهمی بیفتد و کشور در آرامش قرار نگیرد.
در فضای پر التهاب و ناآرام است که هر امر ناممکنی امکانپذیر خواهد شد. دولت آقای احمدینژاد امروز همین را میخواهد و برای رسیدن به آن حاضر به پرداخت هر بهایی هم هست. به همین دلیل هم احمدینژاد وزیر خارجهاش را بیکار میکند و به او وقت کافی میدهد تا با ترجمه کتابهای دیگری از سران دنیا مشغول شود. متکی که زمانی «سیمای ژاپن و چالشهای قرن 21» را که توسط ریوتارو هاشیموتو نخست وزیر پیشین ژاپن نوشته شده، ترجمه کرده بود میتواند به تجربه اردوغان و دولت اسلامگرای ترکیه هم بپردازد. این هر دو کشور، ژاپن و ترکیه، محل ماموریتهای قبلی منوچهر متکی بودند و گفته میشود پیشنهاد سفرهای استانی را هم او بود که با الهام از سفرهای اردوغان در دوران انتخابات شهرداریها و مجلس به احمدینژاد داده بود.
همه حرکتها بر اساس یک vision و یک mission استوار هستند . معمولا در تمام دنیا vision را خیلی خلاصه و منحصر میکنند به آنچه میخواهیم نهایتا به ان برسیم . اما تمام بحث ها و تبادل نظر ها و اتخاذ تاکتیک ها در mission انجام میشود . رهبران سیاسی به ندرت در مورد vision جار و جنجال میکنند و بحث های بی نتیجه . اما در ایران همه چیز بر عکس است . چون در ایران تقریبا همه گروه ها به دنبال فریب افکار عمومی هستند تا تمام قدرت را انحصارا در اختیار بگیرند . هر کس میگوید ما به دنبال مردم سالاری ، حقوق بشر و آزادی هستیم ! و همه دگر اندیشان را هم ضد آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر معرفی میکنند . این کلی گویی و تمرکز بیش از حد روی اهداف ،هدفش فقط عوام فریبی است و بیرون کردن رقیب . جالب اینکه هر گروهی بیشتر روی مردم سالاری و حقوق بشر یقه درانی میکند در عمل بیشتر علیه ان عمل میکند . مجاهدین و فدائیان دو گروهی هستند که با تفنگ و پاسبان کشی و ترور از روز پیدایش تا کنون دنبال مردم سالاری !!! بوده اند و خرد جمعی !!! اینها در بهترین حالت مثل کاسترو در کوبا خواهند شد که ۵۰ سال است فقر و دیکتاتوری و فرد سالاری را به نام خرد جمعی و مردم سالاری واقعی به خرد مردم فقیر کوبا میدهد که یک میلیون بیکار دارند . توده ایها به دنبال دیکتاتوری پرولتاریا وابسته به شوروی بودند و حالا یک حکومت در مدار روسیه را میخواهند . افغانستان تره کی ، جمهوری های عقب مانده و فقیر باز مانده از شوروی سابق و رژیم های بعثی با رییس جمهور مادام العمر مثل صدام و اسد و قذافی و چپ های مثل چاوز و مورالس و کاسترو مورد علاقه اینهاست . یک عده هم با نام بختیار و سوسیال دموکراسی راه افتاده اند دوره که خودشان را سکولار مینامند اینها هم مثل نوری الا در دالان های سیاسی غرب دنبال نئو کانها میدوند تا آنها را به حمله به ایران ترغیب کنند . تا سربازان آمریکایی دموکراسی و مردم سالاری و حقوق بشر بیاورند به ما بدهند مثل جت بوئینگ یا کامپیوتر ای بی ام یا یک محصول دیگر آمریکایی . در داخل اینها چون به همان مکانیسم زور و ترور و قاپیدن قدرت از طریق آلترناتیو سازی ( آلتر ناتیو بازی ) و کسب حمایت از خارج معتقدند اخیرا دنبال هر هفت تیر بدستی میروند تا یک ارتش سکولار درست کنند که لای دست و پای سربازان آمریکایی بخزند داخل با تحریک قومیت ها . از فدایی و مجاهد گرفته تا ریگی و جند الله و ... برایشان فرقی ندارد . بد بختی اینها این است که امریکا به این راه حل اینها وقعی نمیگذارد و ترجیح میدهد با محمود بی ترمز کنار بیاید اقلا نیمچه قدرتی دارد . مهمتر از همه آمریکائیها به این چریک های ضد امریکا اعتماد ندارند ، طبیعی هم هست چون آنها به اندازه اینها احمق نیستند فکر کنند دشمن دشمن ما دوست ماست . در داخل کشور آقای موسوی و سبز ها میخواهند مردم سالاری بیاورند با حفظ ایت الله خمینی و اسلام خط امام . خرد جمعی اینها به ان حد نرسیده که بفهمند اگر این اش خریدار داشت در سالهای ۶۰ تا ۶۸ با این بحران مواجه نمیشد. ثانیا کدام مردم سالاری در دنیا سراغ دارید که در ان نزدیکترین حزب سیاسی به شما نهضت آزادی حق فعالیت سیاسی ندارد و رهبر ۸۰ ساله اش به همراه خواهر زاده شجاع اش سارا توسلی و دیگر سران این گروه از سال ۵۷ تا کنون زیر ضربه های دیکتاتور منشانه شما ها بوده اند . تا چه رسد به دگر اندیشان !
موسوی میگوید من با نهضت آزادی کار سیاسی نمیکنم !!! آیا اسم این کار به کار بستن خرد جمعی است ؟آیا این مردم سالاری است ؟ اما همین آقا دنبال ۴ تا اصول گرای دیکتاتور که فعلا در همین رژیم کودتا مقام و منصب دارند ۴ دست و پا میدود تا نظر آنها را کمی به خود معطوف کند ( آیا این مردم سالا ری است ؟). آقای خاتمی که در گفتار مردم سالار هستند و همراهان اصلاح طلبشان ۸ سال وقت داشتند که حد اقل آزادی روز نامه نگاران و حذف نظارت استصوابی را برای مردم سالاری در ایران به ارمغان بیاورند . چه چیزی از اصلاح طلبی باقی مانده که ما به ان بنازیم؟ آقای هاشمی رفسنجانی ۸ سال به ساخت و ساز مشغول بودند از ان توسعه امروز چه چیزی باقی مانده ؟
تنها مردم سالاران همان لیبرال ها و بخشی از مشروطه خواهان و سلطنت طلبان هستند که حد اقل با انتقاد کامل از گذشته و اتخاذ موا ضع سیاسی بر پایه مردم سالاری و سعی در پیشبرد گام به گام جنبش طبقه متوسط ایران با تاکید بر مشترکات و با توجه به واقعیات ( نه شعار های تو خالی ) بدون ادعای تمام و کمال قدرت با دیگران همکاری و همراهی کردند . لیبرال ها و ملی مذهبی ها با خاتمی و کروبی و حتا موسوی همراه شدند بدون ادعا و سعی کردند حرکت آنها را وسعت و غنا بخشند در حالیکه از طرف آنها فقط بی مهری دیدند . اینها بیش از هوادران موسوی و خاتمی و هاشمی در زندان هستند و زیر فشار . رضا پهلوی هم از حرکت خاتمی در ان زمان دفاع کرد و هم امروز میگوید هر چه مردم ایران رای دهند حتا ج ا او حرفی ندارد ( آیا موسوی هزار است بگوید اگر مردم لیبرالیسم را بخواهند او حرفی ندارد تا چه رسد به مشروطه سلطنتی ؟). داریوش همایون هنوز از جنبش سبز موسوی حمایت میکند (در حالی که موسوی در همه سخنرانیها یک لگد به سوی سلطنت طلبان و مشروطه خواهان پرتاب میکند و دو شاخه گل برای فراماسونری مارکسیست های روسی می اندازد ). روزی ایران به سمت مردم سالاری میرود که از دیگران که قبلا این راه را رفته اند درس گرفته باشد . دویدن به سمت اهواز در قطاری که به سمت تبریز میرود فقط نشان از حماقت مسافر گمراه دارد . خیلی خنده دارتر است وقتی که این مسافر به بقیه نهیب میزند که شما ها اشتباه میکنند ما داریم به اهواز میرویم ، شما ها نا دانید . بهتر است همه احزاب و گروه ها و روشنفکران دست از این کلک مرغابی که ما سکولار هستیم و هوادار مردمسالاری و حقوق بشر بردارند و فقط به ما بگویند چگونه میخواهند به این اهداف مقدس برسند و نمونه اجرا شده شبیه به ان در دنیا کجا بوده و چه تضمینی وجود دارد که با آنها ما به بدتر از آخوند ها نرسیم . چون زمان شاه هم اینها میگفتند بد تر از شاه وجود ندارد .
vagheiat talkh مشکل دار و دسته شما ها همون هایی هست که ګفتی. امریکا وروسیه و غیره و دست و پا به این و اون دادن !؟
مشکل ما رسوندن کشورمون به طرف مردم سالاری هست ! بله در ذات مردم سالاری قلدر بازی جایی نداره تقلب کشتار شهروندان رشوه خواری و و و . جایی نداره
بله ما خود فروش نیستیم قلدر و جنایت کار و متقلب هم نیستیم . برای هر تصمیمی سعی میکنیم که با نظر جمعی نزدیکتر باشه. شماها هنوز به سیاست قرن 18 وارد نشدید چه برسه به قرن 21 .
ادامه بده با عشق کردن با احمدی . Look هم که عوض کرده دیګه لباس سوپور ها رو نمیپوشه ؟ کت خوشګلش هم که خبری ازش نیست ؟ دیدی ریشش رو هم سفید کرده به چشمش هم دوا میریزه؟ میخواد خودشو خوشګل کنه برای مشابی ؟ میخوان یک زوج بشن به ما افتخار بدن و بر ما حکومت کنن ؟ شما ها هم قراره شاهد عقد باشید؟ اونوقت کی کمنت چرت و پرت این ور و اونور بګذاره ؟ vagheiat talkh ؟
فکر میکنم که اصلاح طلبان و جناح چپ هوادار سبز و اصول گرایان مذبذب به حقیقت کمک کردند . اخه وقتی از موسوی پرسیدند وزیر زن میزاره ؟ گفت این مطلب در اختیار ریس جمهور نیست ! خاتمی رفت امریکا و با سی ان ان مصاحبه کرد و هزار و یک علامت داد اما به وقت عمل وقتی بیل کلینتون می خوا ست باهاش دست بده رفت دست شویی ! رفسنجانی هزار مرتبه با گری سیک صحبت کرد و شرط و شروط گذاشت اما .... لاریجانی گفت خاتمی در داد آب نبات گرفت .اما متکی را فرستاد سویس ( داووس ) مذاکره با امریکا اما فوری جا زد . بازم بگم ؟ اگر احمدی سیاست رفسنجانی و گفتمان خاتمی را داشت با این جرات و شهامت سیاسی که ضلع سوم یک دیپلماسی موفق هست و فقط احمدی دارد یان اینقدر تو سری خور و بد بخت نبود که ۴ تا عرب برن از امریکا بخوان بیاد سر ایران را بزنه .
haghighat دروغ ګو توا این حقایق را تنهایی بهش رسیدی یا کمی بهت کمک شده !؟
احمدی نژاد علیر غم تمام خراب کاریها و تنش ها که در اقتصاد و مشروعیت رسمی ج ا در ایران و جهان کرده ولی ثابت کرده است که خاتمی و موسوی در این مورد که ریس جمهور قادر به انجام کاری نیست و نمیتواند کاری انجام دهد اشتباه مهلک کرده اند . کاش احمدی در کنار این دل و جرات سیاستمدار زیرکی هم بود آنوقت ما دیگر چیزی کم نداشتیم . کاش یک روز ببینیم یک اردنگی هم به مارکسیست های روسی که تمام شاهرگ های امنیتی و سیاست خارجی ج ا را نقابدار در اختیار خود دارند بزند و با امریکا رابطه برقرار کند . اگر احمدی این کار را نکند ، لاریجانی ، موسوی ، توکلی ، رفسنجانی ، .... نه جر اتش را دارند و نه سیاست مدار به معنی پراتیک ان هستند که بتوانند مراکز قدرت در ج ا را دور زده و مثل انور سادات ایران را از جهنم پیوند با اعراب رادیکال و روسیه فرصت طلب برهانند . فراماسونری مارکسیست های روسی درست به همین دلیل با احمدی مخالف است . وگر نه شکنجه و زندان و ... به احمدی مربوط نیست . قوه قضا ییه و نیروی انتظامی باید جواب گویی ان مسائل باشند . مسولیت او در این زمینه به اندازه لاریجانی رییس مجلس است که گفت شکنجه نبوده .