محمد درویش، کارشناس محیط زیست از سال 1389 به عنوان کابوسی فراموش نشدنی برای محیط زیست ایران یاد میکند.
سالها است که طرفداران و فعالان محیط زیست در ایران به شنیدن خبرهای تخریب، آتش سوزی، شکار غیرقانونی، انقراض گونههای اندمیک، خشکشدن تالابها و دریاچهها و آلوده شدن شتابان آب، هوا و خاک وطن عادت کرده اند. با این وجود و به رغم چنین پیشینهای از کلکسیون خبرهای بد و ناامیدکننده، باید اعتراف کرد که سال 1389 تا همین جا، بسیاری از رکوردهای منفی و مأیوسکننده را در حوزه محیط زیست به نفع خود جابه جا کرده است. به نحوی که حتا برای بدبینترین تحلیلگران و فعالان محیط زیستی هم، تصور ازدحام و ترافیک این همه رخداد نامیمون در سال پیش رو، شگفت آور و به شدت مأیوس کننده بوده است.
این در حالی است که پس از تغییر فاطمه واعظ جوادی در سال گذشته - فردی که تا آن تاریخ عنوان ضعیفترین ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را سزاوارانه در تمامی دوران پیش و پس از انقلاب زیبنده ی خود کرده بود - بسیاری از علاقهمندان محیط زیست ایران، امیدوارانه تغییر و تحولات پیش آمده در نهاد متولی طبیعت ایران را پیگیری میکردند؛ به ویژه آن که شاهد حضور چهرههای خوشنام و متخصصی چون دکتر محمدباقر صدوق و دکتر علی محمد نوریان در کلیدیترین سمتهای سازمان، یعنی معاونت محیط طبیعی و انسانی آن بودند.
افزون بر آن، شنیدن برخی از جدیترین انتقادات از وضعیت محیط زیست ایران از زبان محمدجواد محمدیزاده، سکاندار جدید محیط زیست در کابینه دهم، آشکارا بر میزان این امید میافزود؛ چرا که تاکنون هیچ مقامی در جمهوری اسلامی ایران در حد معاونت رئیس جمهور نپذیرفته بود که کشور متبوعش یکی از 10 کشور اصلی تخریب کننده محیط زیست در جهان است؛ اعترافی که محمد جواد محمدیزاده آن را در همان آغازین روزهای صدارتاش بر سبزترین صندلی کابینه دهم انجام داد و تا آنجا پیش رفت که برخی از همفکرانش از او شروع به انتقاد کردند.
نگارنده هم در همان روزها نوشت: محمدیزاده خوب حرف میزند؛ يعنی خوب هم عمل میكند؟ و امیدوارانه منتظر ماند تا پاسخ پرسشش را بیابد؛ پرسشی که امروز به نظر میرسد پس از اعلام استعفای قریبالوقوع و بازنشستگی هر سه معاونت طبیعی، انسانی و دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، پاسخش آشکار شده باشد.
چنین است که امروز شاید کمتر ناظر بیطرفی را بتوان پیدا کرد که عنوان سیاهترین سال طبیعت ایران را مناسب سال 1389 نداند؛ سالی که بیش از 200 هزار هکتار از محدوده طبیعی دریاچه ارومیه به کویر نمک بدل شد؛ دریاچه پریشان با عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور، کاملاً خشک شد و بسیاری دیگر از تالابها و دریاچههای داخلی کشور هم بدترین وضعیت خود را تجربه کردند که از آن میان باید به تالاب بختگان، انزلی، گاوخونی، میقان، طشک، کم جان، هامون، مهارلو، میانکاله، گندمان، شادگان، هورالهویزه، هورالعظیم و ... اشاره کرد.
این سیاهه سیاه، هنگامی نگران کنندهتر می شود که بدانیم وضعیت اغلب رودخانههای دایمی کشور هم در سال پیش رو، بسیار ناگوار بوده است که از آن جمله باید به کاهش شدید آب رودخانه کارون - که زمانی پرآبترین رود ایران بود - اشاره شود؛ وضعیتی که سبب شده تا حدود یک میلیون نفر از نخلهای پایاب این رودخانه در خرمشهر و اروندکنار در اثر شوری و خیز معکوس آب از خلیج فارس تلف شوند.
اما همه خبرهای بد تنها به خشکسالی و اثرات متأثر از آن محدود نمیشود. اگر به رغم مخالفت دکتر محمدباقر صدوق، سازمان حفاظت محیط زیست مجوز صدور و اکتشاف نفت در پارک ملی کویر و توسعه تأسیسات عسلویه را میدهد؛ اگر پارک ملی نایبند در برابر چشمان ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، پرپر میشود؛ اگر بیش از یک ماه، ارزشمندترین پارک ملی کشور در گلستان میسوزد؛ اگر به بهانه انتقال لوله گاز بیش از هزاران درخت بلوط در دنا و با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست قطع میشود؛ اگر شتاب سدسازی و طرحهای انتقال آب، کماکان وضعیت پایاب اغلب رودخانهها و جلگههای حاصلخیز کشور را بحرانیتر میکند؛ همه و همه نشانه آن است که محمدباقر صدوق نه تنها نتوانست از شیب منفی تخریب طبیعت ایران بکاهد؛ بلکه در مدت زمامداری او، بر شتاب این شیب هم، شوربختانه، افزوده گردید.
پدیدار شدن نشانههای فرونشست زمین در استان اردبیل، یورش به دیرینهترین باغ گیاه شناسی ایران در نوشهر و نابودی 11295 اصله درخت در کمتر از 70 دقیقه، سوختن 40 هزار هکتار از رویشگاههای جنگلی ایران، مجوز احداث جاده در تالاب میانکاله، سقوط 14 پلهای ایران در جدول شاخص عملکرد مقابله با تغییرات اقلیمی، پناه بردن پلنگها به دکلهای برق فشار قوی، رکوردشکنی آلودگی هوا در تهران و چند کلانشهر دیگر ایران و ... همه و همه نشان میدهد که نه طبیعت ایران و نه فعالان محیط زیستیاش، هرگز کابوس شومی به نام سال 1389 را فراموش نخواهند کرد.
بهتره به این لیست٬ مرگ این ببر روسی بیچاره را هم اضافه کنید! من که میگم از آلودگی هوا مُرد!