نسخه آرشیو شده

رادان «از متهمان اصلی گزارش بازپرس پرونده کهریزک»
احمدرضا رادان / عکس از فارس
از میان متن

  • براهیم محمدیان، افسر نگهبان بازداشتگاه اعتراف کرده که بازداشت شدگان را در زمان پذیرش در روز 19 تیر سال گذشته، «لخت مادرزاد کرده و آنان را مورد ضرب و جرح قرار داده و موهای سر آنها را کوتاه کرده است
مردمک
سه‌شنبه ۰۷ دی ۱۳۸۹ - ۰۸:۵۹ | کد خبر: 59136

سایت جرس سندی را منتشر کرده که می‌گوید متن قرار نهایی بازپرس نظامی تهران در پرونده کهریزک است. بر اساس این متن ابتدا نام احمدرضا رادان، جانشین فرمانده انتظامی به عنوان یکی از متهمان اصلی پرونده کهریزک عنوان شده اما در متن کیفرخواست نام آقای رادان از پرونده حذف شده است.

سایت جرس، پس از انتشار متن کیفرخواست دادستان نظامی تهران علیه 12 متهم اصلی پرونده کهریزک، سند دیگری را منتشر کرده است که می‌گوید متن قرار نهایی بازپرس نظامی تهران برای رسیدگی به این پرونده است. قرار نهایی، گزارشی است که پیش از کیفرخواست دادستان نوشته شده است.

در متنی که جرس می‌گوید قرار نهایی بازپرس نظامی تهران است و 5 آذر 1388 نوشته شده، نام احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران به عنوان یکی از متهمان پرونده کهریزک عنوان شده است؛ در حالی که در کیفرخواست دادستان نظامی تهران که حدود 20 روز بعد در تاریخ 25 آذرماه نوشته شده، از آقای رادان نامی برده نشده است.

بر اساس این گزارش، جانشین فرمانده انتظامی ایران به «بی‌مبالاتی و رعایت نکردن نظامات دولتی در امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامران)» متهم شده است.

متهم شماره دو در گزارش بازپرس این پرونده، عزیزالله رجب‌زاده، فرمانده انتظامی تهران است. در این متن، اتهام‌های آقای رجب‌زاده «آمریت در گزارش خلاف واقع»، «کتمان حقیقت» و «بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات انتظامی منجر به فوت سه نفر» اعلام شده است.

در سندی که گفته می‌شود قرار نهایی پرونده است، جز احمدرضا رادان، و عزیزالله رجب‌زاده نام 20 نفر دیگر به عنوان متهمان این پرونده اعلام شده است.

در این گزارش، چگونگی مرگ سه تن از کشته‌شدگان پرونده کهریزک به نام‌های محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی با جزئیات بیشتری نسبت به متن کیفرخواست توضیح داده شده است.

مرگ روح‌الامینی؛ اصابت جسم سخت و فشار روحی

محسن روح‌الامینی 25 ساله و فرزند عبدالحسین روح‌الامینی از مشاوران انتخاباتی محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که روز 23 تیر و پیش از تحویل از بازداشتگاه کهریزک به زندان اوین درگذشت.

براساس گزارش تحقیقات بازپرسی سازمان قضایی نیروهای نظامی، كمیسیون پزشكی قانونی که از 13 نفر از پزشکان متخصص تشکیل شده، با تائید آثار متعدد ضرب و جرح روی جسد محسن روح‌الامینی، علت مرگ او را «عوارض ناشی از صدمات متعدد جسمانی متعاقب اصابت جسم سخت» گزارش کرده است.

این کمیسیون توضیح داده که به دنبال استرس‌های فیزیكی و روحی براثر صدمات متعدد جسمانی و شرایط بد نگهداری، محسن روح‌الامینی دچار یک واكنش التهابی حاد سیستمیک و نارسایی اعضای حیاتی متعدد شده و نهایتا درگذشته است.

کمیسیون پزشکی قانونی برخلاف گزارش قاضی مرتضوی، دادستان پیشین تهران که علت مرگ وی را مننژیت اعلام کرده بود، تاکید کرده که با انجام آزمایش‌ها در بیمارستان و گزارش آسیب‌شناسی، دلیلی بر وجود عفونت منتشر خونی و مننژیت در وی احراز نشده است.

مرگ جوادی‌فر؛ ضربه شدید و از بین‌رفتن بافت‌ها

در بخش دیگری از این گزارش، دلایل مرگ امیر جوادی‌فر از دیگر جان‌باختگان حوادث بازداشتگاه کهریزک، «ضرب و جرح حین دستگیری و در بازداشتگاه کهریزک، شرایط بد نگهداری در بازداشتگاه و صدمات بدنی» عنوان شده است.

او با 25 سال سن، 23 تیر سال 1388 به هنگام انتقال از کهریزک به زندان اوین، در داخل اتوبوس درگذشت.

پزشكی قانونی با تایید آثار ضرب و جرح متعدد روی جسد وی، علت مرگ را «صدمات متعدد نسوج نرم و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم سخت» گزارش کرده است.

براساس این گزارش، سرهنگ روانبخش فلاح، رئیس بازرسی فاتب (فرماندهی انتظامی تهران بزرگ) هم پذیرفته است که پس از هماهنگی با سردار رجب‌زاده، فرمانده انتظامی تهران و به دستور قاضی مرتضوی، دادستان وقت تهران، نامه‌ای تنظیم کرده و علت مرگ امیر جوادی‌فر را بیماری مننژیت اعلام کرده است.

او همچنین گفته که آقای مرتضوی تنظیم چنین نامه‌ای را «به مصلحت» داسته و آن را برای وی «دیکته» کرده است.

مرگ کامرانی؛ اصابت جسم سخت و نارسایی کلیه

محمد کامرانی از دیگر جان‌باختگان حوادث بازداشتگاه کهریزک است که در سن 18 سالگی و پس از تحمل چهار روز بازداشت در کهریزک، به هنگام انتقال و تحویل به زندان اوین به حالت کما رفت. او ابتدا به بیمارستان لقمان حکیم اعزام شد اما پدرش محمد کامرانی را به  بیمارستان مهر منتقل کرد. آقای کامرانی در نهایت 25 تیر ماه 1388 درگذشت.

پزشکی قانونی پس از تایید آثار ضرب و جرح روی جسد او، علت مرگ را نارسایی حاد کلیوی ناشی از آسیب متعدد نسوج عضلانی به دنبال اصابت جسم سخت اعلام کرده است.

کمیسیون پزشکی قانونی همچنین تاکید کرده که «مجموع صدمات و جراحات وارده طی 72 ساعت قبل از فوت» منجر به مرگ محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی شده است.

رامین قهرمانی از دیگر افرادی است که نام وی در رابطه با پرونده کهریزک مطرح شده و خانواده وی جزو شاکیان این پرونده هستند. اما در بررسی نحوه مرگ جان‌باختگان بازداشتگاه کهریزک، هیچ توضیجی درباره نحوه مرگ آقای قهرمانی و نتیجه گزارش پزشکی قانونی منتشر نشده است.

اعتراف متهمان

براساس گزارش قرار نهایی تحقیق بازپرسی سازمان قضایی نیروهای نظامی، ابراهیم محمدیان، افسر نگهبان بازداشتگاه پذیرفته است که بازداشت‌شدگان را در زمان پذیرش در روز 19 تیر سال گذشته، «لخت مادرزاد کرده و آنان را مورد ضرب و جرح قرار داده و موهای سر آنها را کوتاه کرده است».

آقای محمدیان همچنین در تحقیقات بازپرسی، مدعی شده که این اقدامات را حسب «روش جاری بازداشتگاه» انجام داده است.

استوار محمد خمیس‌آبادی، افسر نگهبان هم اعتراف کرده که بازداشت شدگان را در ساعت یک بعدازظهر پای برهنه روی آسفالت داغ، پامرغی، كلاغ پر و چهاردست و پا راه برده و برخی از آنان را مجبور كرده كه روی كمر یكدیگر سوار شوند و هر كسی سرپیچی می‌کرده، او را با لوله کتک می‌زده است.

او همچنین اقرار کرده که سرهنگ كمیجانی به او دستور ضرب و جرح بازداشتی‌ها را داده است.

استوار حمید زندی، افسر نگهبان هم اعتراف کرده که بازداشتی‌ها را هنگام پذیرش «لخت مادرزاد کرده» و آنان را مورد اهانت و ضرب و جرح قرار داده است.

بر اساس این گزارش، یک غیر نظامی به نام محمدرضا كرمی (معروف به محمد طیفیل) از «اراذل و اوباش سابقه‌دار که رئیس زندان و سرهنگ كمیجانی او را به عنوان سروكیل بند بازداشتگاه انتخاب کرده بودند»، اعتراف کرده که با دستور مسئولان زندان، علاوه بر اهانت و آزار و اذیت، بازداشت‌شدگان را با لوله پی.وی.سی مورد ضرب و جرح قرار داده و سه نفر از آنها را با آویزان کردن به صورت سر و ته، به شدت مجروح کرده است.

براساس این گزارش، سرهنگ فرج كمیجانی، رئیس بازداشتگاه كهریزک هم درباره ندادن آب و غذای کافی به بازداشت‌شدگان گفته است: «آنجا بازداشتگاه نبود، كثافتخانه درست كرده بودند. روزانه دو تانكر آب در اختیار بازداشتگاه می‌گذاشتند و دو وعده غذا برای بازداشتی‌ها می‌فرستادند».

براساس محتویات پرونده و گواهی شاهدان، وی با فحاشی به بازداشت‌شدگان «شخصا شاهد ضرب و جرح آنان توسط ماموران بازداشتگاه بوده است».

او همچنین اعتراف کرده که «به دستور سرهنگ فلاح، نامه‌ای به دادستان تهران نوشته و بر خلاف واقع گزارش کرده که علت فوت امیر جوادی‌فر مننژیت بوده است».

سرهنگ محمد عامریان، رئیس عملیات بازرسی فاتب هم اعتراف کرده که با دستور سردار رجب‌زاده و همچنین پس از تماس تلفنی سرهنگ فلاح، رئیس بازرسی فاتب، دستور پذیرش بازداشت شدگان را باوجود «فقدان فضای مناسب و استاندارد در كهریزک» به افسر نگهبان وقت داده است.

سایت جرس همچنین گزارش داده که براساس تحقیقات صورت گرفته، سازمان زندان‌ها نظارتی بر بازداشتگاه کهریزک نداشته و دو قرنطینه این بازداشتگاه كه بازداشت شدگان 18 تیر در آن نگهداری می‌شدند، حدود 65 متر و فاقد نور، تهویه و آب آشامیدنی مناسب بوده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

i

نماینده رهبری در سپاه: سیدعلی خامنه ای با همه وجود در استقرار حکومت دینی جهاد خواهد کرد ولو تنها بماند

1- دراین جمله چیزهای جالبی نهفته است، یکی از آن تفسیر به رای حاکمان از وقایع مذهبی تاریخی است تا جائیکه فرد مجبور میشود جام زهر را سر بکشد. آیا ولی فتنه بعدی این  Tradition را حفظ خواهد کرد، بستی به شرایطی دارد که خود برایش فراهم می آورد، کاری که پیشنماز کرد، پسنماز هم میتواند، هرچند دین به راه خود ادامه میدهد.

2- بر کسی پوشیده نیست که خامنه ای کودتاچی عجیب تنها شده و نماینده اش در سپاه لب به ناله. و اینطور بنظر میآید که در خدمت بودن هاشمی هزینه بالای برای ولی فتنه در بر دارد که بهتر است از آن صرف نظر کند. منتهی حوادث آتی و حرکتهای بعدی طرفین ممکن است هاشمی را بر سر بزنگاه نهد.

3- گره خوردن نظام مشگلی است که از دیرباز، عقلای سیاست را بخود جلب کرد اینکه چرا قانون اساسی تمایلات desperate را در خود جای داده و حضرات تدوین کننده، با آن همه تجربیات متوجه نبودند (که بنظرم بودند). در جای گفتم کافیست فقط دو رئیس جمهور آخر را باهم مقایسه نمود.

4- و بر کسی پوشیده نیست که موقعیت ولایت فقیه، عنصری که تشیع قصد صادرات آن بعنوان علم حکومت تجربه شده را داشت، عجیب زمین گیر شد تا جائیکه تشیع ارزش حکومتداری اش به سطح دیکتاتوری دینی تنزل داد.

i | ۱۳ دی ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۶
l

چیزیکه ولی فقیه کودتاچی و قوه های یکدست شده را به هرس واداشته، شرایط نه غالب اما شکست است (نیمه بن بست).

اینها توانائی غلبه را “خیلی زود” از دست دادند (نه زندان کارساز گردید با آن اقرارهای بزک شده،- initiative اسقف Canterbury را خیلی ها با تردید نگاه میکردند، چون اسلام تجربه حکومت داری را نداشت -، و نه کشتارهای بربری 88، سایر اهرمها مثل یکدست کردن قواه، نماز جمعه های طوطی وار و تکرار فتنه فتنه است، بیشتر برای مرحم درونی و وعده به حواریان که موعد نزدیک است، که اگر سال قبل نبود)، چون فرسایش کم کم دارد استخوان نظام را به پوکی می کشاند و نیک همه میدانند آتش زیر خاکستر، پریشانی در خواب مغناطيسي نیست.

آبشنهای کوتاه مدت جواب نداد، بلند مدت در فرهنگ ایرانی خواه ناخواه جاه نداشت. الان طرفین به انتظار حرکت یکدیگری نشسته اند که ببیند چه کسی با اولین حرکت (و آن چه خواهد بود؟) طرف مقابل را مات خواهد کرد.

ولی کودتاچی خیلی مصطرب است (از فتنه سخن گفتن و راهی شهر فتنه شدن ...) و این را نیک میداند که جناح مقابل زمان کافی برای ضد تاکتیک در دست دارد:

من معتقدم که پیروزی‌های زودرس خیلی زود هم از بین می‌رود. انقلاب اسلامی یکی از همان‌ها بود که خیلی کار بزرگی بود. اما خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت نتیجه داد. ولی آن پیروزی فاقد زیرساخت‌های لازم بود و به همین دلیل خیلی زود و در همان هفت- هشت سال اول رو به انحطاط رفت و امروز بعد از سی سال به اینجا رسیده‌ایم.(دکتر زهرا رهنورد)

ِاما اگر هاشمی تغییر جبهه نمیداد و یا ودار به تغییر جبهه نمیشد، و حالا هزینه زیادی نمیبرد، ولی کودتاچی برگ بیشتری در دست داشت و اینقدر ازوله نبود.

حالا یکی از مشگلات بس پیچیده ولی کوتاچی بکار گرفتن “نوع خدمت” هاشمی است: برای بالا کشیدن جام جمکران و یا برای جاده صاف کردن

l | ۱۱ دی ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۹
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی