نسخه آرشیو شده

بی‌بی‌سی؛ رسانه دولت بریتانیا یا بلندگوی مخالفان؟
معصومه طرفه / عکس از وب‌سایت دانشگاه SOAS
از میان متن

  • «طبق آنچه که در وب‌سایت بی‌بی‌سی هم نوشته شده است، بی‌بی‌سی‌ استراتژی بین‌المللی بریتانیا را درک می‌کند. این در واقع به این معنا است که بی‌بی‌سی کاری نمی‌کند که این استراتژی را مخدوش کند، نه اینکه آنها می‌آیند و دخالت می‌کنند.»
مردمک
شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۷ | کد خبر: 59224

معصومه طرفه، پژوهشگر و روزنامه‌نگار می‌گوید، همیشه در طول تاریخ سیاسی ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، مقام‌های ایران تصور کرده‌اند که بی‌بی‌سی فارسی صدای مخالفان است.

معصومه طرفه پژوهشگر و روزنامه‌نگار است. او سال‌هاست که در زمینه دلایل شکست دموکراسی در ایران تحقیق می‌کند و دکترای علوم سیاسی خود را از مدرسه اقتصادی و علوم سیاسی دانشگاه لندن (LSE) در همین زمینه گرفته است.

خانم طرفه ده سال پیش از انقلاب سال 57 ایران، برای تحصیل به لندن رفت و در سال 1364 (1986 میلادی) به بی‌بی‌سی پیوست. او دوازده سال در بخش‌های مختلفی همچون اتاق اخبار بخش بین المللی بی‌بی‌سی و برنامه‌های خبری بخش فارسی این رسانه فعالیت کرد. معصومه طرفه چند سالی است که مشغول نوشتن کتابی در مورد تاریخ بی‌بی‌سی است. تاکنون چهار مقاله از این کتاب در مجله‌های تخصصی رسانه و مسائل خاورمیانه کار شده است. این کتاب قرار است تا یک سال دیگر به بازار بیاید.

خانم طرفه معتقد است همیشه در طول تاریخ سیاسی ایران و از زمان تولد بی‌بی‌سی، این رسانه نقش مهمی در بحران‌های سیاسی ایران بازی کرده است؛ اما سانسور و دیکتاتوری داخلی موجب شده که این رسانه بیشتر وسیله‌ای به‌نظر بیاید برای بازتاب صدای مخالفان دولت.

به گفته او، موافقان حکومت ایران خودشان تمایلی به گفت‌وگو با بی‌بی‌سی نداشته‌اند و این باعث شده که رسانه‌ بی‌بی‌سی رسانه‌ای به نظر بیاید که قصد دارد فقط صدای مخالفان را به گوش برساند. گاهی نیز این سوال پیش می‌آید که بی‌بی‌سی درواقع از دولت بریتانیا خط می‌گیرد و انگلیس نقش مهمی در سیاست ایران بازی می‌کند.

در هفتادمین سال تولد بی‌بی‌سی فارسی، با او در مورد بی‌بی‌سی و نقش خبررسانی این رسانه در تاریخ سیاسی ایران و جهت‌گیری بی‌بی‌سی در انتقال اخبار به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

***

چه شد سراغ پژوهش جدی درباره بی‌بی‌سی رفتید و تصمیم گرفتید درباره این موضوع کتاب بنویسید؟

هر کسی که در مورد تاریخ معاصر ایران تحقیق می‌کند به سه چهار دوره بسیار مهم بر می‌خورد؛ دوره‌هایی که هر کدام در سرنوشت سیاسی ایران و فرآیند دموکراتیزه شدن ایران دخیل بوده‌اند.

اول، دوره رضا شاه؛ دوم، دوره‌ای که به طور کلی از آن به عنوان دوره مصدق یاد می‌کنیم؛ سوم، انقلاب ایران؛ و چهارم، دوره حاضر در دولت محمود احمدی‌نژاد و بالاگرفتن اختلاف‌های غرب با ایران.
وقتی به این دوره‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در این دوره‌ها بی‌بی‌سی نقش بسیار مهمی داشته. برای بسیاری از ایرانی‌ها این سوال پیش می‌آید که آیا در این شرایط حساس تاریخ سیاسی ایران بی‌بی‌سی از دولت انگلیس خط می‌گرفته و اینکه اصولا بریتانیا تا چه حد در سرنوشت سیاسی ایران نقش داشته است.

این مسئله به ایران محدود نمی‌شود؛ در واقع وقتی مسائل بحرانی در کشورها به وجود می‌آید، همیشه بخش جهانی بی‌بی‌سی نقش فعال‌تری را بازی می‌کند و این در مورد همه کشورهایی است که در آنها اطلاعات سخت به دست می‌آید و سانسور و مشکلات سیاسی و از جمله دیکتاتوری وجود دارد. در چنین شرایطی است که بی‌بی‌سی بسیار مطرح می‌شود و به دلیل اعتمادی که بی‌بی‌سی بین مردم برای خود به دست آورده، همه کسانی که شاید در شرایط عادی به بی‌بی‌سی گوش نمی‌دهند، به آن مراجعه می‌کنند.

از سوی دیگر نیز دولت بریتانیا در تلاش است راه را برای بی‌بی‌سی باز کند و امکاناتی فراهم می‌کند تا به گقته مقام‌های دولتی بی‌بی‌سی با مردم جهان ارتباط بیشتری داشته باشد.

در دهه 1930 که آلمان نازی و هیتلر دارای دستگاه تبلیغاتی فوق‌العاده قوی بودند و «رادیو برلن» به اکثر زبان‌های دنیا برنامه داشت، دولت بریتانیا به فکر می‌افتد که بهتر است از طریق بی‌بی‌سی دستگاه مشابهی داشته باشد تا تبلیغات خود را -در آن زمان تبلیغات جنگ- به همه جای دنیا انتقال دهد. در آن زمان بود که بی‌بی‌سی کار خود را شروع کرد و از طریق رادیو به 38 زبان، که یکی از آنها فارسی بود، برنامه پخش کرد.

بر اساس اسناد موجود، در آن زمان در ایران مشاوران آلمانی کار می‌کردند که رضا شاه حاضر نبود آنها را به درخواست بریتانیا از ایران بیرون کند. دولت بریتانیا نگران بود که جاسوس‌های آلمانی در ایران فعالند و به نحوی به دنبال باز کردن راهی از طریق ایران برای پیشروی آلمان نازی به خاور دور و بخش‌های جنوبی شوروی سابق هستند و بریتانیا نیز تلاش می‌کرد به نحوی جلوی این کار را بگیرد.

با اینکه می‌گفتند رضا شاه را انگلیس‌ها بر سر کار آوردند؛ اما چون رضا شاه همکاری نمی‌کرد، زمانی ‌رسید که بریتانیایی‌ها تصمیم گرفتند رضا شاه را از سر راه بردارند.

آیا در زمان تحقیق به اسنادی برخورده‌اید که نشان‌دهنده نقش بی‌بی‌سی در این مورد باشد؟

در این دوره مدارکی وجود دارد که به روشنی نشان می‌دهد، خانم آن لمبتون (ایران‌شناس و پژوهشگر مسائل ایران) که در آن زمان مشاور مطبوعاتی دفتر نمایندگی بریتانیا بود، نویسنده بیشتر مطالبی بود که از بی‌بی‌سی پخش می‌شد. براساس این مدارک، در وهله اول در تحلیل‌های بی بی سی به پیشنهاد لمبتون، از رضا شاه تعریف می‌شده و او را رهبر شجاعی توصیف می‌کردند که ایران را مدرن و پیشرفته کرده؛ اما وقتی که او برای اخراج آلمانی‌ها با بریتانیا همکاری نمی‌کند با او در می‌افتند، شروع می‌کنند از مفاسد اخلاقی او صحبت کردن و این‌که او به دیکتاتور تبدیل شده و دولتش با فساد دست به گریبان است و صحبت‌های که ما آن را در بی‌بی‌سی می‌شنویم همه منفی می‌شود.

این در حالی است که حسن موقر بالیوزی در اولین برنامه بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی در روز 29 دسامبر 1940 (8 دی 1319) می‌گوید هدف از راه‌اندازی بی‌بی‌سی بهبود روابط ایران و بریتانیای کبیر است.
مدارکی وجود دارد که مشخصا نشان می‌دهد در این دوره بسیاری از گفتارها و گزارش‌های بی‌بی‌سی از طریق دفتر نمایندگی بریتانیا و از طریق وزارت خارجه بریتانیا دیکته می‌شده تا در نهایت از رضا شاه یک چهره منفی نشان دهند.

بر اساس این مدارک دولت بریتانیا در آن زمان معتقد بوده است که باید یک سری برنامه‌ها ساخته شود که به ملت ایران نشان داده شود چطور می‌توانند جمهوری‌خواه باشند و چطور می‌توانند دموکراسی بخواهند و با دیکتاتوری مبارزه کنند.

در جریان ملی شدن صنعت نفت چطور؟ آیا سندی وجود دارد که نشان دهد در ماجرای کودتا علیه مصدق، بی‌بی‌سی سیاست‌های دولت بریتانیا را تبلیغ می‌کرده است؟

در دوره مصدق دولت ایران با دولت بریتانیا در مورد ملی شدن صنعت نفت مجادله شدید داشت و دولت بریتانیا نمی‌خواست صنعت نفت ملی شود؛ زیرا ضررهای اقتصادی آن متوجه بریتانیا می‌شد. بنابراین شروع کرد به در افتادن با مصدق. در آن دوره هم با وجودی که تعداد زیادی خبرنگارهای بین‌المللی به ایران رفته بودند تلاش کردند که این موضوع را جا بیاندازند که ملی شدن صنعت نفت به ایران صدمه می‌زند.

در همین زمان است که بر اساس مدارک موجود، مطالبی را که در واقع از وزارت خارجه به بی‌بی‌سی پیشنهاد می‌شود، شخصی که نام ندارد به عنوان خبرنگار دیپلماتیک بی‌بی‌سی می‌نویسد و تحلیل می‌کند. تحلیل‌ها همان تحلیلی است که وزات خارجه مطرح می‌کرده است. حتی در داخل بی‌بی‌سی هم ایرانی‌هایی که کار می‌کردند می‌گفتند که ما تحصن می‌کنیم و حاضر نیستیم برخلاف مصدق بنویسیم؛ اما این گزارش‌ها از راه‌های دیگر و استودیوهای دیگری فرستاده می‌شد. اینها مسائلی است که بساری از بریتانیایی‌ها هم راجع به آن نوشته‌اند و بسیاری از افراد هم که خودشان در بی‌بی‌سی کار می‌کرده‌اند، تایید کرده‌اند که در آن زمان تبلیغات ضد مصدق بسیار قوی بود.

در زمان ملی شدن صنعت نفت بحث زیادی بین دولت بریتانیا و ایران در جریان بود. بریتانیا به هیچ وجه نمی‌خواست از منافعش صرف نظر کند و مصدق و همراهانش خیلی پافشاری می‌کردند که نفت باید ملی بشود. اما یک شب پیش از آنکه موضوع ملی شدن صنعت نفت در مجلس به رای گذاشته شود، بی‌بی‌سی گزارشی پخش می‌کند که در آن به شدت از ملی شدن نفت انتقاد می‌کند و این‌که این موضوع چه ضررهایی برای مردم ایران خواهد داشت و چگونه ایران را منزوی خواهد کرد.

دولت بریتانیا آنچه در توان داشت انجام داد تا ایران را متقاعد کند. این گزارش در واقع حرف‌هایی بود که دولت به بی‌بی‌سی پیشنهاد کرده بود تا در گزارش‌ها و تحلیل‌های خود جا دهد. مدارک وزارت خارجه به‌روشنی این موضوع نشان می‌دهد.

موارد دیگری هم هست که وقتی که شرایط بین ایران و بریتانیا بحرانی می‌شود در آن شرایط سفارت بریتانیا کنترل می‌کرده است که چه اخباری پخش بشود و چه چیزهایی گفته شود. در واقع دولت خط می‌داده که چه گفته شود و چیزهایی که قرار بوده گفته شود از صافی دولت می‌گذشته است. این موضوع عجیب نیست زیرا در شرایط جنگ و مجادله شدید بین دولتها، در بسیاری از کشورها این اتفاق می‌افتد که به نوعی کنترل‌هایی به طریق دیپلماتیک و مخفی انجام می‌دهند.

در خاطرات اسدالله علم چند مورد وجود دارد که نشان می‌دهد شاه ایران از برنامه‌ها و گزارش‌های بی‌بی‌سی ناخرسند است؛ اما وزیر خارجه وقت بریتانیا می‌گوید که نمی‌تواند دخالتی در محتوای بی‌بی‌سی داشته باشد. چطور می‌شود این موضوع را توضیح داد؟ به‌خصوص در مواجهه با مدارکی که می‌گویید نشان می‌دهد دولت بریتانیا در دوران مصدق، در کار بی‌بی‌سی دخالت می‌کرده است.

باید این را در نظر گرفت که وقتی به سال‌های دهه 60 و دهه 70 میلادی می‌رسیم، تحولاتی در داخل بی‌بی‌سی به‌وجود می‌آید و به اصطلاح فرهنگ ژورنالیستی بی‌بی‌سی مادر، تاثیر زیادی روی بخش جهانی بی‌بی‌سی می‌گذارد. رفته رفته بخش‌های جهانی بی‌بی‌سی مستقل‌تر می‌شوند؛ به طوری که قبول نمی‌کنند دولت در کارشان دخالت کند.

عامل دیگر هم این است که تمام موفقیت بی‌بی‌سی که دولت بریتانیا هم این را خوب دریافته بود، در این بود که بتواند اعتماد مردم را جلب کند و این فقط زمانی اتفاق می‌افتد که اخبار دقیق و بی‌طرفانه داده بشود؛ یعنی نظر‌های تمام طرف‌های مختلف، دولت، مخالفان، کارشناسان، استادان دانشگاه و مردم عادی شنیده بشود؛ به همین علت وقتی به دوره انقلاب 1357 ایران می‌رسیم اوضاع کاملا فرق می‌کند. در این دوره دولت نمی‌خواهد دخالت کند یا نمی‌تواند بکند. مدارکی هم وجود دارد که این موضوع را تایید می‌کند. مثل اظهارات دیوید اوئن، وزیر خارجه وقت بریتانیا که می‌گوید که ما نباید به بی‌بی‌سی فشار بیاوریم و اجازه نداریم این کار را بکنیم.

در آن زمان با اینکه شاه ایران از طریق بسیاری از طرفدارانش و همین‌طور از طریق پرویز راجی، سفیر ایران در لندن و خواهرش اشرف ملاقا‌ت‌هایی با بالاترین مقام‌های بریتانیا داشت که شاید بتواند برنامه‌های بی‌بی‌سی را متوقف کند، اما دیوید اوئن به او می‌گوید که من نمی‌توانم کاری انجام دهم؛ زیرا بی‌بی‌سی قرار است مستقل باشد و به همین دلیل نیز مردم به این رسانه اعتماد می‌کنند.

تا آن موقع دیگر بی‌بی‌سی از پختگی خبرنگاری و ژورنالیستی هم برخوردار شده بود؛ اما شاه باور نمی‌کرد و فشار می‌آورد و می‌گفت مگر می‌شود که دولت پول بی‌بی‌سی را بدهد و کنترلی بر عملکرد آن نداشته باشد. حتی نتواند بگوید که چه بگویند و چه نگویند. شاه ایران شرایط را با عملکرد خودش در ایران مقایسه می‌کرد.

به نظر شما حق با کدام طرف بود؟ آیا بی‌بی‌سی از مخالفان طرفداری می‌کرد یا شاه در این مورد دچار توهم بود؟

به دنبال شکایت‌های شاه، چند تحقیق انجام شد، اما در تمام این تحقیق‌ها هیچ کس نتوانست دلیلی پیدا کند که خطایی در جریان خبررسانی بی‌بی‌سی رخ داده است؛ اما بیشتر این تحقیق‌ها توسط وزارت خارجه انجام می‌شد. این در حالی است که همه می‌گفتند که بی‌بی‌سی به نوعی طرفدار مخالفان بود؛ اما واقعیت این بود که مخالفان روی صحنه آمده بودند و انقلابی که در ایران رخ می‌داد از نظر ژورنالیستی و خبرنگاری بسیار جالب بود.

بی‌بی‌سی تلاش می‌کرد که از سوی مخالفان، چه آقای خمینی و چه سایر رهبران مخالفان، نظر همه را منعکس کند و هر چه هم تحقیقات انجام شد به نتیجه‌ای نرسید. حتی دکتر مهرداد خونساری که در آن موقع وابسته مطبوعاتی (Press Attaché) سفارت ایران در لندن بود و از شاه دستور داشت که هر روز به بی‌بی‌سی گوش بدهد، در مصاحبه با من گفت که هرگز خطای مشخصی در ترجمه‌ها ندیده است. چون مطالب به انگلیسی نوشته می‌شد و آنچه که به انگلیسی نوشته شده بود دقیقا هم ترجمه شده بود؛ اما شاید لحن بعضی از گوینده‌ها جور دیگری بود.

من با چند نفر از کارکنان بی‌بی‌سی مصاحبه کردم. همه می‌گویند که بیشتر کسانی که آن موقع داخل بی‌بی‌سی بودند طرفدار انقلاب بودند. شاید دو سه نفر از انقلاب طرفداری نمی‌کردند. چند نفر نیز گفتند که تعداد مخالفان رژیم شاید 80 درصد کارکنان بی‌بی‌سی بوده‌اند. یک رسانه نیز در واقع نموداری است از آنچه که در جامعه اتفاق می‌افتد و چون در ایران طرفداران مخالفان زیاد شده بودند، خوب در بی‌بی‌سی هم این اتفاق افتاده بود.

چه کسانی مخالف انقلاب بودند؟

صحیح نیست نام ببرم. اما آنچه در تولید مطالب تاثیر می‌گذاشت این بود که افراد طرفدار انقلاب در بی‌بی‌سی هریک با گروه‌های مخالف مطلوب خود ارتباط نزدیک داشتند؛ یکی به جبهه ملی نزدیک بود، دیگری با مذهبیون و آیت‌الله‌ها و یکی دیگر با چپ‌ها. البته این ارتباط‌ها باعث می‌شد اعلامیه‌های این گروه‌ها بلافاصله به بی‌بی‌سی برسد و جزییات آن‌ها همان شب پخش شود. این کمک بزرگی به مخالفان بود و با قواعد روزنامه‌نگاری هم تناقضی نداشت.

به هر حال تحول مهم سیاسی در داخل ایران بعد از سال‌ها سکوت و سانسور اتقاق می‌افتاد و بیشتر کسانی که در بی‌بی‌سی کار می‌کردند از جمله آن 80 درصد، با این تحولات موافق بودند. اما این افراد الزاما طرفدار انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی نبودند بلکه به هر حال بیشتر طرفدار برکناری شاه بودند و موافق آمدن چهره‌های جدید و شاید دموکراتیک‌تر.

شاه در واقع روی چند مسئله تاکید کرده بود و دولت بریتانیا هم تلاش می‌کرد که کمک کند؛ ولی در نهایت نتوانست کاری پیش ببرد. از جمله مصاحبه‌ای بود که بی‌بی‌سی می‌خواست با آیت‌الله خمینی انجام بدهد که ابتدا تلاش شد به دلیل عصبانیت شاه انجام نشود، اما در نهایت مصاحبه انجام شد.

در واقع کسی نمی‌خواست نظر شاه تامین شود؛ ولی در زمان انقلاب ایران، حتی تا یکی دو ماه قبل از انقلاب تحلیل‌ها نشان می‌داد که دولت بریتانیا طرفدار شاه است. دولت در آن زمان معتقد بود درست است که شاه ضعیف و مخالفان آن قوی شده‌اند؛ اما برای آنها در بین گزینه‌هایی که وجود دارد شاه بهترین گزینه و بهترین دوست بریتانیا در منطقه است. برای همین وقتی می‌خواستند با آیت‌الله خمینی صحبت کنند در داخل بی‌بی‌سی بعضی از روسا می‌گفتند نباید تا این حد زیاده روی شود که هر روز صدای مخالفان شنیده شود و شاه هم ایراد بگیرد. اما در آن زمان هم، دولتی‌ها مانند امروز با بی‌بی‌سی صحبت نمی‌کردند. بنابراین چیزی که باقی می‌ماند، صدای مخالفان بود.

در آن زمان خبرنگارهای انگلیسی بی‌بی‌سی به ایران رفته بودند و تلاش می‌کردند که با دولتی‌ها صحبت کنند، اما دولتی‌ها چندان رضایت نداشتند. آن‌ها یا ملاحظه می‌کردند یا می‌ترسیدند که شاید شاه ایراد بگیرد و در نتیجه بیشتر خبرنگاران با مخالفان مصاحبه می‌کردند. یعنی کسانی که در مورد حقوق بشر یا سانسور سخن می‌گفتند و این مصاحبه‌ها شب ترجمه و در بی‌بی‌سی خوانده می‌شد. در واقع همیشه خبرنگار بخش انگلیسی مصاحبه را انجام می‌داد. این خبرنگاران مصاحبه را به زبان انگلیسی به لندن می‌فرستادند و گویندگان بخش فارسی بی‌بی‌سی هم متن را به فارسی بر می‌گرداندند و شب در برنامه با صدای مجریان بخش فارسی پخش می‌شد.

یک تحول سیاسی جدید در ایران در حال شکل گرفتن بود. این پدیده برای همه کسانی که در مورد ایران می‌خواندند و اطلاع داشتند، جالب بود. تصور این‌که شاه شکست بخورد و عده‌ای به‌طور آشکار با یک چهره دیکتاتور در قدرت مخالفت کنند، اتفاق جالبی بود. مثل تیترهایی که وقت رفتن شاه در روزنامه‌های ایران کار شد و همه این تیترها را به هم نشان می‌دادند.

شما خودتان در یک دوره مهم تاریخی ایران در بخش فارسی بی‌بی‌سی کار کردید. یعنی زمان آقای هاشمی و دوم خرداد. در این زمان، شما به عنوان یک شاهد عینی، هیچ نشانه‌ای از تلاش این رسانه برای حمایت از یکی از گروه‌های سیاسی دیدید؟

در آن سال‌ها هم تحولات سیاسی ایران جالب بود و کم کم آقای هاشمی رفسنجانی شروع کرده بود به اینکه کمی ارتباطات با رسانه‌های خارجی را آزاد کند و روابط بهتری با بی‌بی‌سی‌برقرار کنند. کم کم اجازه داده می‌شد افرادی از بی‌بی‌سی به ایران بروند و با بعضی از مقام‌ها صحبت کنند. من خودم نیز یک بار به ایران رفتم و با تعداد زیادی از مقام‌های نسبتا بلندپایه مصاحبه کردم که این مصاحبه‌ها پخش هم شد.

نکته مهمی که در مورد بی‌بی‌سی وجود دارد این است که هیچ وقت کسی به خودش اجازه نمی‌دهد به طور مستقیم به این رسانه بگوید که چه کار بکند یا از وزارت خارجه دستوری بیاید. با این حال بسیاری از مدیران بی‌بی‌سی با مقام‌های وزارت خارجه بریتانیا دیدارهایی دارند. طبق آنچه که در وب‌سایت بی‌بی‌سی هم نوشته شده است، بی‌بی‌سی‌ استراتژی بین‌المللی بریتانیا را درک می‌کند. این در واقع به این معنا است که بی‌بی‌سی کاری نمی‌کند که این استراتژی را مخدوش کند، نه اینکه آنها می‌آیند و دخالت می‌کنند.

اما دولت از طرق ممکن اعمال نفوذ می‌کند. مثلا چنانچه اتفاق مهمی در ایران و افغانستان رخ بدهد، ساعت برنامه‌ها بیشتر می‌شود و پولی که به برنامه‌ها داده می‌شود هم بیشتر می‌شود. همچنین امکانات برای کارهای ژورنالیستی بازتر می‌شود و دولت این‌طور استدلال می‌کند که ما باید بتوانیم ارتباط خود را با جهانیان حفظ کنیم.

تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران راه افتاد. آیا این نشانه‌ای است از تلاش دولت بریتانیا برای تاثیر بر افکار عمومی در ایران به نفع یک جناح سیاسی خاص؟

همیشه نباید یک سویه فکر کرد که توطئه وجود دارد. سوی دیگر قضیه این است که در مقاطعی، شرایط سیاسی داخلی ایران بسیار جالب می‌شود، این موضوع از لحاظ ژورنالیستی هم جذاب است و در نتیجه رسانه‌ جدیدی به وجود می‌آید. رسانه رادیو کم کم از مد افتاده بود و این تلویزیون بود که در همه جای جهان باب شده بود. به خصوص رسانه‌های جهانی (گلوبال مدیا) که در همه دنیا از جمله آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا را‌ اندازی می‌شد. رسانه‌های جهانی مانند سی.ان.ان، الجزیره، بی‌بی‌سی، راشا تودی و یورو نیوز نیز با هم رقابت می‌کردند. ایران هم در بریتانیا، پرس تی‌وی و در عراق، العالم را راه‌اندازی کرد. بریتانیا هم کشوری است که برای رسانه پول خرج می‌کند و دلش می‌خواهد در جهان نفوذ داشته باشد؛ اما می‌توانیم از سوی دیگر هم بگوییم که دولت بریتانیا با دولت احمدی‌نژاد درافتاده و این تلویزیون را به وجود آورده، این تصور هم وجود دارد اما تئوری توطئه است.

حقیقت سیاست امروز این است که تلویزیون و سایت‌های اینترنتی به عوامل نفوذ تبدیل شده‌اند؛ زیرا همه می‌دانند که جوان‌ها به این رسانه ها توجه دارند و برای نفوذ بر آنها باید برنامه‌های جالب تلویزیونی و سایت‌های اینترنتی جالب درست کرد تا آنها تحت تاثیر سیاست‌های این کشورها قرار گیرند. پس همه در رقابت هستند که عقب نیافتند. در واقع شرایط موجود میان بی‌بی‌سی و ایران زیر ذره‌بین تحقیق است. من درواقع با افراد بسیاری مصاحبه کرده‌ام، کسانی که به بی‌بی‌سی گوش می‌دهند و این بحث عجیبی نیست که بی‌بی‌سی طرفدار مخالفان هست و با گروه‌های مخالف مصاحبه می‌کند و نظر آنها را بیشتر منعکس می‌کند.

شما قبلا گفتید زمان حکومت شاه هم دولتی‌ها با بی‌بی‌سی مصاحبه نمی‌کردند. در حال حاضر هم این وضعیت وجود دارد. به نظر شما بی‌بی‌سی در این شرایط توانسته نظر مخالفان و حکومت را به صورت برابر منعکس کند؟

تمام اهمیت بی‌بی‌سی و هر رسانه بین‌المللی دیگری که خوب کار می‌کند به این است که بتواند نظر کسانی را که شنیده نمی‌شود به گوش مردم برساند. وقتی در داخل ایران مخالفان اجازه صحبت ندارند، رسانه‌ها و روزنامه‌های آنها بسته می‌شود، خبرنگاران، وکلا و دانشگاهیان و طرفداران حقوق بشر به زندان می‌روند و کسی اجازه صحبت ندارد، البته که مخالفان ترجیح می‌دهند با رسانه‌های خارجی صحبت کنند که مردم بتوانند نظر آنها را هم بشنوند. اگر دموکراسی حاکم باشد باید نظر همه شنیده شود؛ ولی این‌طور نیست. و در شرایطی که دیکتاتوری و سانسور وجود دارد همیشه به نظر می‌آید که رادیوی خارجی نظر مخالفان را منعکس می‌کند که البته هم می‌کند زیرا این وظیفه یک رسانه است.

اگر دولت هم بخواهد نظرش منعکس شود یا مثلا آقای احمدی‌نژاد بخواهد نظرش گفته شود مطمئن هستم که بی‌بی‌سی نه نخواهد گفت؛ اما این آقای احمدی‌نژاد است که نمی‌خواهد با بی‌بی‌سی مصاحبه کند. در نتیجه وقتی مسئولان اجازه مصاحبه ندارند، نظر دولت شنیده نمی‌شود و فقط می‌مانند مخالفان. از آنجا که دولت مصاحبه نمی‌کند بی‌بی‌سی مجبور است برای انعکاس نظر دولت از خبرگزاری‌های رسمی ایران خبر نقل کند که این موضوع خسته‌کننده شده است. این موضوع از نظر عرف ژورنالیستی هم ضعیف است؛ زیرا گاهی شما می‌بینید که یک خبر روی وب‌سایت بی‌بی‌سی تماما به نقل از خبرگزاری‌های ایرنا، ایسنا یا فارس و غیره منتشر شده است.

نظر شخصی من این است که در حال حاضر کار خبرنگاری به شکل حرفه‌ای که باید باشد، انجام نمی‌شود و این یکی از نکات ضعف بی‌بی‌سی است. یعنی بخشی از ضعف در کار بی‌بی‌سی به لحاظ ضعف حرفه‌ای و مدیریتی است نه الزاما اینکه توطئه‌ای در کار باشد. بسیاری تصورشان بر این است که بی‌بی‌سی اکنون در خدمت گروه‌های مشخصی از مخالفان است. مثلا در مصاحبه‌ای که اخیرا با ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهوری سابق ایران درباره بی‌بی‌سی داشته‌ام، آقای بنی‌صدر گفت بی‌بی‌سی برای گروه‌های مشخصی از مخالفان کاسه داغ‌تر از آش شده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی