آرش غفوری، کارشناس علوم سیاسی، در یادداشت این هفته به گفته جدید وزیر ارشاد در خصوص اجازه به شبکههای خبری الجزیره و بی. بی. سی در ایران میپردازد
در میان مصاحبههای متعدد محمود احمدینژاد با رسانههای خارجی در نیویورک، صحنهای از اعتراض بهمن کلباسی خبرنگار شبکه بی. بی. سی. فارسی پخش شد که رئیس جمهور ایران را مورد انتقاد قرار میدهد که چرا فقط با رسانههای خارجی مصاحبه میکند و درهای محل اقامت وی برای خبرنگاران ایرانی بسته است. محمود احمدینژاد البته به این سئوال پاسخی نداد و ترجیح داد در هیاهوی جمعیت از آن بگذرد.
داستان برخورد دوگانه دولت با خبرنگاران خارجی و داخلی شامل شبکههای خبری داخلی و خارجی هم میشود. زمانی که شبکههایی مانند سی. ان. ان.، بی. بی. سی. و ان. بی. سی. در ایران دفتر نمایندگی داشتند و در بزرگداشت روزهای ویژه انقلاب مانند انتخابات، سالگرد 22 بهمن و ... از رسانههای خارجی و خبرنگارانشان استقبال میشد، خبرنگاران رسانههای فارسیزبان خارج از کشور همچنان اجازه ورود به ایران را نداشتند.
دولت البته همواره به بهانه سیاهنمایی و خبررسانی غیرمنصفانه، رسانههای خارجی را بایکوت خبری میکند و به همین دلیل هم از حضور رسانههای فارسی زبان در داخل ایران استقبال نمیکند؛ اما آیا اگر شبکه سی. ان. ان.، با تمام مواضعی که در قبال کشور ایران ممکن است داشته باشد، اجازه تاسیس دفتر در ایران را پیدا میکند، شبکههایی مانند بی. بی. سی. فارسی حتماً و به طریق اولی، شایستگی بیشتری برای فعالیت در ایران را ندارند؟
حداقل شبکههای فارسیزبان خارج از ایران سعی میکنند ظاهر امر را رعایت کنند. این شبکهها، با حجم عظیم خبرنگاران ایرانی که به فضای ایران هم آشنا هستند، در ایران فعالیت کنند و دلیل آنکه با حضور آنها در ایران مخالفت میشود، تاثیری است که میتوانند بر جنبه اطلاع رسانی، به دلیل همین آشنایی با فضای خبری ایران، بگذارند.
به عبارت دیگر دستگاه تبلیغاتی دولت ترجیح میدهد اخبار از طریق شبکه خبری رسمی و دولتی در اختیار مردم قرار گیرد تا اینکه به عنوان مثال شبکه بی. بی. سی. فارسی در ایران دفتر نمایندگی داشته باشد و مستقیم از تهران گزارش تهیه کند.
حسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد و فرهنگ اسلامی، هم زمانی که در سال 87 در برابر پرسش فعالیت بی. بی. سی. فارسی در ایران قرار گرفت، ضمن اعلام غیرقانونی بودن این شبکه پاسخ داده بود: «طراحی پشت اين شبكه فارسی خيرخواهانه نيست و آنها يک موضوع يكسان را در بخش انگليسی و فارسی خود با دو نحوه مختلف بررسی كرده و انعكاس میدهند.» آقای وزیر پیشین، که تحربه سالها فعالیت امنیتی را نیز دارد، همچنین گفته بود که «اگر شبكه بی. بی. سی. انگليسی نيز از فرصت قانونی خود برای تهيه گزارش و مطلب برای بی. بی. سی. فارسی سوء استفاده كند، با آن برخورد خواهد شد و ما دائما اين موضوع را رصد میكنيم.»
این گفته حسین صفار هرندی بیانگر همان واهمهای است که همواره نسبت به مخاطب شبکههای فارسیزبان خارج از کشور وجود داشته است؛ واهمهای که اگرچه در سالهای گذشته با پارزیت و اخلال سعی میشد نقش آن کمرنگ شود، اما امروز که صدا و سیمای جمهوری اسلامی تمام اعتبار خود را به حراج گذاشته و امکان دسترسی به شبکههای خارجی هم زیاد شده است، دیگر صرفاً با روشهای حذفی پیشین نمیتوان با این پدیده رسانهای برخورد کرد.
تنها در یک صورت است که دستگاه تبلیغاتی و رسانهای حاکم در ایران ممکن است حاضر شود به شبکههای خارجی و به خصوص آنها که تاثیرگذار هستند، اجازه دهد در ایران فعالیت آزادانه داشته باشد و آن هنگامی است که میداند دستگاه تبلیغاتی رسمی توان مقابله با آنها را در جنبه خبری ندارد و در عین حال قدرت بایکوت کردن کانالهای ارتباطی آنها را نیز برای خود قائل نیست.
یعنی وقتی نمیتواند مردم را حالا با زور یا اقناع مجبور کند که شبکههای خبری خارجی را نبینند و در عین حال از کاهش اعتماد مردم به شبکه رسمی خبری هم خبر دارد، سعی میکند که شبکههای خارجی را کنترل کند و یکی از ابزارهای کنترل اجازه فعالیت رسمی به آنها در داخل کشور و یا طرح مسائلی مانند «در دست بررسی بودن» درخواست آنان و مواردی از این قبیل است. امری که وزیر ارشاد دولت حاضر، در مورد شبکه خبری العربیه و شبکه خبری بی. بی. سی فارسی مدعی آن شده است.
در این حالت، دولت این رسانهها را در این منگه خواهد گذاشت که اگر قصد دارند در داخل ایران اجازه مستقیم فعالیت داشته باشند، باید فتیله انتقادهای صریح و مستقیم از دولت را پایین بکشند تا از مزایای این حضور مانند قرار گرفتن در مرکز خبر و اجازه ارتباط قانونی با منابع قدرت برخوردار گردند.
این تمام هدف پشت پرده وزیر ارشاد از طرح موضوع اجازه فعالیت به این دو شبکه خارج از کشور و البته شبکه یورونیوز است که بخش فارسی خود را به تازگی راه اندازی کرده است. در حقیقت دولت که میبیند صدا و سیمای ملی توانایی تاثیرگذاری مستقیم بر مردم به دلیل عدم وثوق به آن را ندارد و در رقابت خبری با شبکههای خارجی به خصوص شبکههای فارسی زبان شکست خورده است، لااقل ابزاری را فراهم کند تا این شبکهها خودشان به سانسور خودخواسته به دلیل حضور در بازار ایران دست زنند.
چند سال پیش و در سالهای اولی که محمود احمدی نژاد روانه نیویورک میشد تا در اجلاس سران ملل شرکت کند، نازلی بیگلری ،از شبکه فارسی صدای آمریکا در مصاحبه مطبوعاتی احمدی نژاد حاضر شد و همان جا از زبان رئیس جمهور ایران شنید که میتواند به ایران بیاید.
احمدی نژاد البته آن روزها شوخی میکرد و خبرنگاران صدای آمریکا هم این را میدانستند. بعید است مدیران شبکه فارسی بی. بی. سی. هم صحبتهای حسینی، وزیر ارشاد را جدی گرفته باشند. مگر آنکه واقعاً در پشت پرده خبر، حرفها و حدیثهایی باشد که هنوز به روی پرده اصلی نیامده اند. در آن صورت اگر سال دیگر محمود احمدینژاد روانه نیویورک شود، صادق صبا، رئیس بخش فارسی بی. بی. سی. در وبلاگ سردبیران این شبکه خبری، از پشت پرده مصاحبه با محمود احمدی نژاد هم خبر خواهد نوشت، همانگونه که از پشت پرده مصاحبه این شبکه خبری با باراک اوباما نوشته بود.
خیلی جالبه که در خودنویس به همه حمله میشه حتا هوشنگ اسدی همکار خودشان در روز . به کروبی ، موسوی ، معصومه علی نژاد ( مسیح علینژاد ) همکار خودشان در جرس ، کدیور ، مهاجرانی ، عباس عبدی ، گنجی ، سروش ، بنی صدر ، داریوش همایون ، سازگارا ( کسی که آنها را با روز نامه نگاری نوین در توس و جامعه و ۱۵ خرداد آشنا کرد ) ، رفسنجانی پدر معنوی ایشان و دختر و پسرش ( قبل از اینکه گنجی با او درگیر شود ) ، خاتمی ( کسی که با گفتمان حقوق شهروندی و ایجاد فضای مسامحه و تسهیل و مدارا به این خواب زدگان عصر فئودالیته مارکسیستی روسی یاد داد آنها حقوقی هم دارند به نام شهروند ، و فقه ضد امپریالیست تنها نانی نیست که در دکان های جهان میفروشند ). \nاما تا یکی به ف م سخن ( با ان مقاله توجیهی دیکتاتوری و سانسور مارکسیستی استالینیستی در رسانه های زرد فراماسونری روسی ) و یا نیک آهنگ بگوید بالای چشمات ابرو یکدفعه اینها سانسور میکنند ، ip adress بلوک میکنند و خدا میداند اگر حکومت داشتند و قدرت ولایت و سپاه و استالین ، اردوگاه سیبری را در وسط کویر ایران با استفاده از انرژی اتمی ارسالی از روسیه و کره شمالی تاسیس و دمار از روزگار کامنت گذاری که ماهیت فراماسونری آنها را زیر سوال ببرد در می آوردند . آنوقت اینها به موسوی و کروبی میپیچند که چرا کشتار فقط سال ۶۷ را که مورد نظر ماست و تنها کشتاری است که تعدادی توده ای فدایی هم در ان بوده اند توی بوق نمیگذارید تا ما هم سری تو سرا در بیاریم !
صفحه اصلی | سیاسی | حکومت مرا کشت، تو لیلا را! فرقتان چیست؟ \nحکومت مرا کشت، تو لیلا را! فرقتان چیست؟\nتوسط ف.م.سخن \nارتباط دور از طریق دنیای مجازی حاصلی چون دفاعیات نامجاز از فرصت طلبان است. \nپاسخ دهید \n1 1 2 مجموعه نتایج: 20 | نمایش: 1 - 10 \nآدرس آی پی شما به دلایل امنیتی بلوک شده است\nنظر خود را بنویسید\n \nنام: پست الکترونیکی: وب سایت: You’re writing reply to: Cancel \n\n\nاین نظر و صاحب این نظر توسط My Gooya و دیکتاتوری نوسکولار ها به رهبری ف م سخن در خودنویس و گویا سانسور شده . \nنظر خود را بنویسید: ما رو باش که فکر میکردیم فقط رفسنجانی برای چپاندن نظراتش خواب میبینه . یه سر بزنین به خودنویس خوا هر دو قلوی این وب سایت . ببینین هواداران این آقا و ان آقا چه حمله های ناجوانمردانه ای کردن به مسیح مهاجری از جرس . اتفاقا دعوا آنجا هم سر ندا و ندا پرستی است . با این تفاوت که مسیح آنجا با مطرح کردن تست خون خواسته فضا را به نفع خودش اول تلطیف بکنه بعد حرفشو بزنه . جالبتر اینکه خودنویس به قلم دارا ایرانی اولین وب سایتی بود که به لیلا حمله برد . بعد با پر رویی جیغ و دادی احمدی نژادی و چلنگریسم روسی یک مقاله از یک بابا که دنبال پناهندگی تو ترکیه میگرده ( امین جیغ جیغو ) نوشت که این کار اصلاح طلبان بود ! به به ! عجب آشفته بازاریست وقتی او ضا ع به ضرر منافع مارکسیست های روسی پیش میره . لطفا کد امنیتی را وارد کنید:\nعکس: کد را در این قسمت وارد کنید: