محمد درویش، کارشناس محیط زیست، در خصوص خطرات زیست محیطی که دریاچه پریشان را تهدید میکند، هشدار میدهد.
دریاچه پریشان۲ با وسعتی معادل ۴۳۰۰ هکتار۳ در ۱۲ کیلومتری جنوب خاوری شهرستان کازرون قرار دارد و به عنوان بزرگترین اندوخته آب شیرین ایران در کمترین فاصله (حدود ۸۰ کیلومتر) در شمال خلیج فارس واقع شده است. دریاچهای که به رغم وسعت ظاهراً اندک آن به نسبت گستره پهناور استان فارس، بزرگیاش از مساحت شش کشور جهان از جمله موناکو یا سان مارینو بیشتر است. از همین رو، این محیط آبی ارزشمند توانسته است از دیرباز اثری انکارناپذیر در تعادل اقلیمی و حفظ توان زیستپالایی منطقه برجای گذاشته و به عنوان گرانیگاهی طبیعی به پایداری و بالانس بومشناختی شمال باختری فارس کمک کند.
اهمیت راهبردی دریاچه پریشان، هنگامی آشکارتر میشود که بدانیم سرزمین ایران به واسطهٔ قرارگرفتن در کمربند خشک جهان (نوار ۳۵ درجه عرض شمالی)، همواره از محدودیت آب در رنج بوده است؛ واقعیتی که نشان میدهد: آن مدیریتی میتواند بر ایرانزمین موفقتر عمل کند که توانایی اعمال ملاحظات لازم در حوزههای گوناگون توسعه را بر بنیاد حفظ پایداری بومشناختی سرزمین و اندوختههای آبی گرانبهایش دارا باشد. به همین دلیل، وجود تالابها و دریاچههای داخلی در فلات ایران همچون گنجهای غنی و پرارزشی شمرده میشوند که میتوانند پشتوانهای محکم برای تداوم حیات انسانها و دیگر زیستمندان ساکن در سرزمین ایران محسوب شوند.
چنین است که دریاچه پریشان و محیط تالابی کمنظیری که آفریده است، به عنوان گنجینهای ارزشمند شناخته شده و به راحتی میتوان همچون شاخصی گویا برای آگاهی از کیفیت حیات در مناطق همجوارش مورد استفاده قرار گیرد. به دیگر سخن، پریشان حالی دریاچه و تالاب پریشان، خود گویای پریشان حالی تمامی زیستمندان ساکن در حوضهٔ آبخیز ۵۲۰ هزار هکتاری آن – از جمله انسان - است؛ عرصهای که وسعتش از مساحت ۶۰ کشور جهان بزرگتر مینماید.
بیدلیل نیست که پریشان در زمره نخستین تالابهای ایران قرار گرفت که در کنوانسیون رامسر به عنوان اندوختهگاه زیست سپهر در سال ۱۳۵۴ ثبت جهانی شد. کافی است بدانیم همه ساله پرندگان مهاجر فراوانی از مناطق مختلف دنیا برای زمستانگذرانی به پریشان و مناطق همجوارش در ارژن عزیمت میکنند. به نحوی که از ۵۰۲ گونه پرندهای که در ایران شناسایی شده است، دست کم ۱۰۰ گونه آن در منطقه ارژن و پریشان مشاهده و شناسایی شدهاند که شامل ۱۸ گونه مختلف اردک، پلیکان، غاز، درنا، آنقوت، حواصیل، اگرت، غاز، چنگر، طاووسک و... است. یعنی چیزی در حدود ۲۰ درصد از کل گونههای پرنده کشور در مساحتی کمتر از یک ده هزارم مساحت ایران مستقر هستند.
افزون بر موارد یادشده، قرارگیری دریاچه پریشان در نقطهای حساس و حیاتی بر پیکره جغرافیایی ایرانزمین، اهمیتی دو چندان به آن داده است. زیرا تالاب پریشان در حد فاصل نواحی رویشی زاگرس، خلیج عمانی و ایران و تورانی است و کاملاً یک منطقه اکوتون با گونه گونی زیستی منحصر به فرد محسوب میشود که از تنشهای محیطی به طرز محسوسی میکاهد.
شاید تنها با نگاهی به چنین شرایط ویژهای بتوان به عمق اهمیت این تالاب برای حفظ حیات در حوزههای مرتبط با آنکه به معنای حیات جمعیت قابل توجهی از انسانها و سایر جانداران است پی برد و نسبت به تمامی تهدیدها و بحرانهای حول آن با حساسیت ویژه نگریست.
با این وجود، شوربختانه عملکرد ما در عرصههای مدیریتی حول مسایل تالاب تا بدان حد ضعیف بوده که نه تنها نتوانسته مانع از گسترده شدن شرایط ناشی از خشکسالی در بستر پریشان شود، بلکه بحرانهای ناشی از آن را دوچندان کرده است. عدم کنترل مناسب در حفر چاهها و سکوت در برابر افزایش تعداد آنها به بیش از یک هزار حلقه۴ در حوضهٔ آبخیز این تالاب که همچون مکندههایی قوی، شیره جان پریشان را بیرون میکشند و عدم حفاظت صحیح از حریم واقعی تالاب که موجب تعرضهای گسترده به حاشیه آن شده، سبب گشته این تالاب پراهمیت، زخم خشکسالی را عمیقتر از هر زمان دیگری بر پیکر خود حس کند.
با این وجود هنوز میتوان با آموزش و افزایش آگاهی مردمان حاشیه این تالاب که در حقیقت باید اصلیترین محافظان این گنجینهٔ طبیعی باشند به بازگشت حیات در آن امید داشت. مشروط بر آنکه بحرانهایی تازه را برای آن پدید نیاوریم و نگاههای مدیریتی ما در عرصهٔ تالاب در دوران حساس خشکسالی به گونهای باشد که به بازگشت حیات به پریشان کمک شود و از هرگونه اقدام تخریبی که نتایج پایدار مخربی بر عرصهٔ آن برجای میگذارد، اجتناب شود.
به عنوان شاهد، مشخصاً میتوان از تهدید تازهای که در قالب احداث جاده۵، مدتی است حیات پریشان را نشانه رفته و دقیقاً قلب تپنده تالاب یعنی چشمهها و بکرترین نقاط زیستی آن را هدف گرفته، یاد کرد. احداث جادهای در قسمت شمالی تالاب پریشان که همواره به عنوان مأمنی برای پرندگان و جانداران محسوب میشده و شرایطی امن برای گسترش حیات و تنوع آن در مرز بین خشکی و آب را پدید میآورده است. اما در صورت عملیاتی شدن احداث چنین جادهای که تقریباً همهٔ کارشناسان و فعالین محیط زیستی منطقه و بسیاری از مردم با آن مخالف هستند، اثرات جبرانناپذیری را بر پیکر پریشان، جانوران، گیاهان و بیش از همه انسانهایی وارد خواهد آورد که در اطراف آن زندگی میکنند و حیات دارند.
در حقیقت احداث اینجاده علاوه بر آنکه موجب قطع ارتباط طبیعی حیات جانوران و گیاهان کنارآبزی با تالاب خواهد شد، بر ۱۲ چشمه اصلی پریشان که یکی از اصلیترین منابع تأمین آب تالاب محسوب میشوند، اثر خواهد گذاشت و موجب مسدود شدن آنها میشود. از دیگر سو دسترسی عمومی به نقاط بکر پریشان (که میتواند به عنوان منبعی غنی برای مطالعات زیستمحیطی و گسترش دانش تالابها قلمداد شود)، علاوه بر آنکه فرصتهای دانشپژوهی و گسترش علم تالابها را در آن منطقه به کلی نابود خواهد کرد، باعث تغییر چهرهٔ منطقه از شرایط بکر و امن برای زیست جانداران به مناطقی با کمترین و نامناسبترین پوشش گیاهی و تنوع جانوری خواهد شد.
باشد که دستور توقف ساخت اینجاده، یکبار و برای همیشه در حوضه آبخیز دریاچه پریشان نشان دهیم که هرگز منافع کوتاه مدت اقتصادی قادر نخواهند بود ملاحظات بنیادی و مهم محیط زیست را به عقب رانده و حاشیه نشین کنند.