اهمیت سرنگونی حسنی مبارک و جابجایی قدرت در این کشور را میتوان آن را سر آغاز دوران جدیدی در خاورمیانه دانست که به مانند زلزلهای تمام معادلات و محور بندیهای منطقهای را بر هم خواهد زد.
با فاصلهای بسیار کوتاه از تونس، دومین انقلاب قرن ۲۱ در مصر رخ داد.
اهمیت سرنگونی حسنی مبارک و جابجایی قدرت در این کشور به آن اندازه است که میتوان آن را سر آغاز دوران جدیدی در خاورمیانه دانست که به مانند زلزلهای تمام معادلات و محور بندیهای منطقهای را بر هم خواهد زد.
مصر به مدت سی سال جز اقمار غرب به شمار رفته و به عنوان یک وزنه سیاسی بیهمتا در دنیای عرب، نقش اساسی در حمایت از منافع اسرائیل و استقرار نظمی داشته است که آمریکا پس از پایان جنگ سرد، در ۲۰ سال گذشته بر خاورمیانه حاکم ساخته است.
اهمیت مصر بویژه پس از انقلاب در ایران و جابجایی نقش آن از یک شریک راهبردی به دشمن شماره یک غرب، برای آمریکا دو چندان بوده است. به همین دلیل سقوط خیره کننده مبارک، مجموعه بزرگی از مسائل خاورمیانه را تحت الشعاع قرار خواهد داد و پرسشهای مهمی را مطرح میکند: غلبه مردم مصر بر دستگاه عریض و طویل سرکوب رژیم مبارک، چه تاثیری بر مردم کشورهای دیگر خواهد گذاشت و آیا سرنوشت مبارک در انتظار سایر رژیمهای استبدادی منطقه به مانند ایران، عربستان، اردن، سوریه و بحرین است؟ بر سر پیمان کمپ دیوید چه خواهد آمد و روابط مصر و اسرائیل به چه سو میل خواهد کرد؟ روند گفتگوهای صلح میان اسرائیل و فلسطینیها به کجا خواهد انجامید؟ آیا حماس و حزب الله بیش از پیش در فلسطین و لبنان قدرت خواهند یافت؟ گزینههای اسرائیل در فقدان شریکی راهبردی در میان اعراب، چه خواهد بود و آیا گزینه دو دولت برای دو ملت، دیگر به عنوان راه حل مساله فلسطین اهمیتی خواهد داشت؟ رویکرد آمریکا به برنامه هستهای ایران چه تغییری خواهد یافت و آیا احتمال رخداد تغییرات جوهری در روابط دو کشور میرود؟ آیا این تحولات به افزایش نفوذ محور ایران و سوریه خواهد انجامید؟
نفس طرح این سوالات نشان دهنده عمق و ابعاد وسیع تاثیرات و پیامدهای جابجایی قدرت در مصر برای کشورهای دیگر است.
هر چند پاسخ به این پرسشها بستگی به عمق تحول انقلابی در مصر، واکنش ارتش در روزهای آینده و میزان تغییرات در طبقه حاکم این کشور دارد، اما از اکنون میتوان چند نکته اساسی را به روشنی از دل تحولات چند هفته گذشته در تونس، لبنان و مصر استنتاج نمود.
مصر به مانند ایران و ترکیه، کشوری است با سابقه تاریخی و فرهنگی کهن. تغییرات رخ داده در مصر میتواند باعث شود که بار دیگر این کشور به نقش پیشین خود به عنوان یک قدرت مستقل و مهم در خاورمیانه و شمال آفریقا باز گردد. همزمانی اینجابجایی با افزایش نقش و نفوذ ایران و ترکیه در عرصه منطقه تصادفی نیست؛ بلکه نشان دهنده زایش نظم تازهای در خاورمیانه است که پایههای آن بر قدرتهای منطقهای و نه بین المللی استوار است.
روی دیگر سکه این تحولات، افول راهبردی نفوذ ایالات متحده و عدم ناتوانی آن برای ایفای نقش یک ابر قدرت بین المللی در لحظات حساس و پروندههای مهم خاورمیانه است. دریافت این نکته با مروری بر حوادث دوران ریاست جمهوری باراک اوباما چندان سخت نیست.
سیاست خارجی ناموفق باراک اوباما در روند گفتگوهای اسرائیل و دولت خودگردان و عدم وفای وی به تعهداتش مبنی بر متوقف ساختن گسترش شهرکهای صهیونیست نشین در کرانه باختری و نهایتا تسلیم شدن وی در برابر دولت دست راستی نتانیاهو باعث بیاعتباری واشنگتن در میان متحدان عربش شده است. از دیگر سو در عراق، توانایی تهران و دمشق به تحمیل نخست وزیری نوری مالکی به آمریکا و عربستان، علی رغم اینکه ائتلاف وی برنده انتخابات عراق نبود، گویای ناتوانی آمریکا در عراق و حمایت از متحدش ایاد علاوی بوده است. همینطور در لبنان، به زیر کشیده شدن دولت غربگرای رفیق حریری توسط حزب الله ومتحدان آن و عدم واکنش آمریکا نشانه دیگری از ضعف ایالات متحده در خاورمیانه به دست میدهد.
رویدادهای پرشتاب چند هفته گذشته که به سقوط دو رهبر غربگرای عرب، زین العابدین بن علی و حسنی مبارک انجامید و همینطور واکنش سر درگم دولت اوباما به این تحولات نشان میدهد که کاسته شدن نفوذ امریکا خلایی را به وجود اورده که ایران، ترکیه و حتی قطر سعی در پر کردن آن دارند.
تحولات تاریخی در مصر، تولد یک خاورمیانه جدید است؛ البته نه آن خاورمیانهای که در سال ۲۰۰۶ کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه آمریکا توصیف میکرد؛ بلکه این خاورمیانه جدید، عصر بازگشت قدرتهای منطقهای چون ایران، ترکیه و مصر به صحنه خواهد بود.
http://www.voanews.com/persian/news/Mubarak_Assets-2011-02-15-116217814.html
داراييهای حسنی مبارک، رييس جمهوری برکنار شده مصر، و وابستگان وی در بانکهای سوييس مسدود شد و مسؤلان مبارزه با فساد مالی از ساير کشورهای جهان خواستار انجام اقدام مشابهی شده اند.
گرچه در حال حاضر، ميزان سرمايه و داراييهای خانواده مبارک هنوز مشخص نيست، اما طبق شواهد موجود، مجموع داراييهای وی از مرز ۷۰ ميليارد دلار فراتر می رود.
در صورت صحت شايعات مربوط به ميزان سرمايه و داراييهای موجود خانواده مبارک، که گفته می شود از مرز ۷۰ ميليارد دلار فراتر می رود، می توان مدعی شد که وی از لحاظ ميزان ثروت گوی سبقت را از بيل گيتس، بانی شرکت نرم افزار کامپيوتری، نيز ربوده است.