در این مجموعه از مطالب، مردمک سعی دارد به آن چه - ظاهرا - در حاشیه انقلاب سال ۵۷ رخ داد بپردازد؛ حاشیهای که رفتهرفته خاطره تاریخی مردم از آن را شکل داد و گاه از حاشیه به خود متن آمد.
۱۱ بهمن ۱۳۵۷
ستون «حرفهای مردم» روزنامه آیندگان
سنگر بختیار
من یکی از خوانندگان آیندگان هستم. من و سایر کسانی که خواهان یک ایران آزاد و آباد هستند از آقای دکتر شاهپور بختیار تقاضا داریم همانطور که خودشان بارها گفتهاند من سنگر خدمت به این آب و خاک را در هر شرایط رها نخواهم کرد، همچنان به عنوان نخست وزیر رها نکنند تا آن کسانی که هنوز قادر به تمیز نیک و بد نیستند به مرور دریابند که گرچه ما اقلیتی خاموشیم ولی آتش زیر خاکستریم که اگر لازم باشد شرارههای آن را نشان خواهیم داد.
لطفا حقوقها را پس دهید
فروغ وطنی - رهبر کنونی جبهه ملی در زمان دکتر مصدق طبق قانون اساسی وزیر فرهنگ شد و اکنون مدت ۲۵ سال است حقوق وزارت، طبق قانون اساسی دریافت میکند. خواستم بگویم اگر قانون اساسی را قبول ندارد، حداقل حقوقهایی را که در این ۲۵ سال گرفته است، پس دهد.
تکلیف کارگران چیست؟
مدیر عامل یک واحد بزرگ صنعتی در تبریز هستم. پس از کوششهای بسیار، حقوق کارگران خود را تامین کردم. بانک مرکزی و بانک ملی تا یک هفته بستهاند. میخواهم بدانم تکلیف این کارگران که برای مخارج حیاتی خود احتیاج به پول دارند، چیست؟
بیطرف!
اسم من شهلا است. یکی از خوانندگانتان به اسم مجید در این ستون گفته بود که «چه کسی جوابگوی زیانهای جانی و مالی مردم بیطرف است». میخواستم به ایشان بگویم یک ایرانی وطنپرست و باشرف در هیچ موقعیتی خود را بیطرف حساب نمیکند.
رگبار گلوله و امکان شنوائی
آقا، اسم من بیاسد است. از قول من خطاب به بختیار بنویسید، شما که گناه کشتار بیرحمانه مردم را به گردن ملت میاندازید، اگر حکومت نظامی را لغو کنید و ماموران انتظامی را به پادگانها و مرزها برگردانید خواهید دید که کوچیکترین حرکت خشونتآمیزی روی نخواهد داد و در آن صورت شما که خود را «نخستوزیر ملی» میدانید، میتوانید با آرامی حرفهای «ملت» را بشنوید. ظاهرا رگبار گلولهها امکان شنوائی شما را گرفته است.
بیحرمتی
من سلمانزاده هستم. در دانشگاه اجتماعات مختلفی با ایدههای گوناگون، فراوان دیده میشود. اما کسانی که بخواهند در خصوص قانون اساسی حرفی بزنند، مورد بیاحترامی و تهمت واقع میشوند.
سخنرانان احساساتی
وحید عطار، دانشجو - متاسفانه اکثر سخنرانها اینروزها بیشتر از اینکه حرف اساسی بزنند، شعارهای احساسی و داغ و تکراری میدهند.
پیشبینی بروز حادثه
مهندس تهمینه نیکوکار - در این روزهای بیخطر بهتر است مردم نوع گروه خون، اسم، مشخصات و شماره تلفن خود را بنویسیند و همراه داشته باشند، تا در صورت بروز حادثهای بتوان به آشنایان آنها اطلاع داد.
سلطنت و استبداد
اسم من علوی است. کسانی که از رژیم سلطنتی ایران دفاع میکنند، بدانند که نظام سلطنتی ماهیتا سلطه و استبداد را دربردارد. رفتار رژیم ایران در ۵۰ سال گذشته نمونه بارز استبداد است. با این حسای کسانی که امروز سنگ چنین رژیمی را به سینه میزنند، یا آگاه نیستند و یا ریگی به کفش دارند.
خون مناسب
حیدر رضائی هستم. به مسئولین بیمارستانی که غلامحسین دانشی، نماینده مجلس در آن بستری است، اخطار میکنم که مبادا از خون اهدائی مردم به جانبازان خود به این شخص تزریق کنند و توصیه میکنم خون ارتشبد نصیری و پرویز ثابتی برای ایشان مناسبتر است.
افزایش سهمیه
اسم من رفعت است. سهمیه روزنامه آیندگان در تهرانپارس به قدری کم است که صبح ساعت ۶ روزنامهفروشیها میگویند «تمام شد». لطفا سهمیه این منطقه را افزایش دهید.
تفاوت آقایان
آقاجان، بیجهت نیست که گروهی از مردم به مطبوعات بدبین هستند؛ تا همین چندی قبل رفتوآمد و گفتار فلان شخص سلطنتی و یا دولتی را به خورد مردم میدادید و امروز هم دستورات دهها آیتالله را. اصلا من میخواهم بدانم در این مملکت چند آیتالله وجود دارد؟ و آیا میتوان برای هر شخص مذهبی که همه آنها مورد احترام من هستند عنوان آیتالله را به کار برد؟ در اینصورت فرق آنان با آیتالله خمینی که ایشان هم همین لقب را دارند و از همه مهمتر رهبر انقلاب برنده مردم بر عهده ایشان است، چیست؟
آن زمان آیتالله خمینی کجا بودند؟
محمود وطندوست - آن زمانیک ه دولت عراق ملت ایران را مثل گوسفند و خاکروبه دسته دسته این سوی مرز میریخت، آن زمان آیتالله خمینی کجا بودند و چرا اعتراضی نکردند؟
یا فاتحه را بخوان!
من از جمله مغازهداران خیابان شاه عباس هستم. روز یکشنبه ساعت ۱۱ صبح چند نفر به مغازه من و همکارانم آمدند و گفتند مغازهات را ببند تا دستور برای گشایش آن صادر شود. برایشان توضیح دادم که محل درآمدم از این مغازه تامین میشود، پساندازی هم ندارم که خرج خانوادهام کنم و درثانی کار خلافی هم نمیکنم. اما انها گفتند یا ببند و یا فاتحه مغازهات را بخوان!
کاریکاتور روزنامه کیهان، ۱۱ بهمن ۵۷
ستون «کیهان و شما»
آزادی میخواهیم
من با سیستم تکحزبی، خواه رستاخیز، خواه کمونیست، خواه حزبالله مخالفم. آزادی افکار و عقاید باید محترم بماند و مردم باید حق داشته باشند هر مرام و مسلکی را که میخواهند، دنبال کنند. (امضا محفوظ)
اسامی جدید را اعلام کنید
همایون مهربانی - اسامی جدید میادین و خیابانهایی را که تاکنون عوض شده در روزنامه اعلام کنید تا همه مردم آگاه شوند.
بنزینها را چه کسانی میبرند؟
علی آزمین - من به چشم خودم دیدم که یک شب پیش حود ۲۰ هزار لیتر بنزین در جایگاه شماره ۱۵۷ تهرانپارس خالی شد اما روز بعد با آنکه از ساعت ۵ و نیم صبح تا ۱۰ شب در صف ایستادم، به هیچکس بنزین داده نشد. این بنزینها به کجا میرود؟
در کجای جهان سفیر نداریم؟
فرهاد ایثاری - خدا میداند ایران در چند کشور جهان سفیر و سفارتخانه دارد و عده کثیری به این وسیله پول مردم را هدر میدهند. چه لزومی دارد که در هر کشور پرت جهان سفیر و سفارتخانه داشته باشیم؟ چرا مردم باید خرج سرگرمیهای نورچشمیها را بدهند؟ دولت باید سفارتهای الکی را جمع کند.
اجحاف میکنند
حمید - اکثر جایگاههای بنزین در حق مردم اجحاف میکنند ضمن اینکه مردم را در صفهای طویل بنزین نگه میدارند، بنزین معمولی به مردم میدهند و پول بنزین سوپر را میگیرند.
این توطئه را فاش کنید
رضا جلالی، معلم - دستگاه استبداد که تمام نیروهای امپریالیسم جهانی را به خدمت گرفته و برای بازگرفتن آنچه از دست داده، به قصد جان میکوشد. این روزها یکی از بزرگترین حربههای این دستگاه جهنمی ایجاد تفرقه و شایعات بیاساس است. یکی از آخرین شایعات این است که سازمانها و نیروهای دست چپی توطئه چیدهاند که دستگاه امام خمینی را برگردانند و بعد ایشان را به قتل برسانند. من با افکار چپی موافق نیستم، اما از آنجا که ستایش بیدریغ صاحبان این افکار را از امام خمینی خواندهام، میدانم همه ایران دوستان واقعی وحدت امروز ایران را در مبارزه با امپریالیسم، در شخصیت امام خمینی یافتهاند. خواهش میکنم این شایعه را بنویسید تا این توطئه شوم فاش شود.