در این مجموعه از مطالب، مردمک سعی دارد به آن چه - ظاهرا - در حاشیه انقلاب سال ۵۷ رخ داد بپردازد؛ حاشیهای که رفتهرفته خاطره تاریخی مردم از آن را شکل داد و گاه از حاشیه به خود متن آمد.
۱۵ بهمن ۱۳۵۷
ستون «حرفهای مردم» روزنامه آیندگان
از تعطیلی مدارس خوشحالم
ناصر زمانیپور – به عنوان پدر یک دانشآموز، نه تنها از تعطیلی کلاسها ناراحت نیستم، بلکه بسیار هم خوشحالم. چرا که فرزندم طی ده سال تحصیل جز مهملات چیزی نیاموخته اما در این مدت نسبتا کوتاه به جرات میتوانم بگویم به جبران تمام آن مدت آنچه که باید بیاموزد، آموخته.
تشنه امنیت هستیم
اسمم ابراهیم است – در این اوضاع و احوال که همه تشنه امنیت هستند و تازه قدر آن را میدانند دولت بدون ابراز هیچ دلیل و مدرکی پاسگاه ژاندارمری دهستان لواسان بزرگ را تعطیل کرده است.
چرا توهین میکنید؟
من کیوانی، دانشجو هستم – از جانب من به آن خانم یا آقای الف؛ م که خودشان را دانشجوی دانشگاه فردوسی معرفی کرده و معتقد است که از ستون «حرفهای مردم» توسط ساواک سوءاستفاده میشود، بنویسید که چرا بیجهت به مردم توهین میکنید و طرز تفکر خود را تا این حد پایین میآورید. امثال شماها بودند که تا مردم خواستند حرفی بزنند، اجازه ندادید و خود را یک سروگردن از دیگران بالاتر دانستید و حال هم اینچنین میخواهید مهر سکوت بر لب مردم بزنید. شماها سخت در اشتباهید و دیگر هم مردم گول شما را نخواهند خورد.
بانک مرکزی مقصر است
یوسفی، کارمند بانک عمران – من و همکارانم به خاطر توقع و فشار بیش از حد مشتریان بانک دچار ضعف اعصاب شدهایم. البته مردم حرف حق میگویند و پول خودشان را که دودستی تقدیم کردهاند میخواهند، اما به خاطر محدود بودن موجودی بانکها نمیتوان همه را راضی کرد و تمام مشکلات بانکها به گردن بانک مرکزی است که نمیدانم چرا موجودیها را نمیدهد تا مردم به حقشان برسند. خواهش میکنم حتما قید کنید که ما کارمندان بانک تنها یک عامل اجرایی هستیم.
سرنوشت امام موسی صدر
اصغر حمیدی، دانشجو – خواستم بپرسم چرا آیتالله خمینی درباره سرنوشت امام موسی صدر هیچ اظهاری نکرده است.
بیماران وحشت کردند
دکتر مهرانپور هستم – من از رژه ارتش در روز چهارشنبه گله دارم، چونکه در مقابل بیمارستان قلب شروع به تیراندازی هوایی کردند و باعث وحشت بیماران قلبی شدند. من امیدوارم که اینان حرمت بیمارستان را لااقل نگه دارند.
عکس شهیدان را چاپ کنید
اسم من سهیلا است. در بهشتزهرا دیدم که چند نفر شهید آوردند و بدون این که صاحبان شهدا باشند، آنها را دفن کردند. من خواهش میکنم لااقل عکس شهیدان در بهشتزهرا گرفته شده و در روزنامهها چاپ کنید تا خانوادههای آنان از سرنوشت بستگان خود اطلاع حاصل کنند.
شوکه شدم
آقا، من حسنزاده هستم. از مصاحبه خبرنگار خارجی با آیتالله خمینی در هواپیما سخت شوکه شدم و میخواستم بدانم شخصی که به وطناش احساس ندارد، میتواند راه حل مناسبی برای بحران مملکت ارائه دهد؟
مناظره تلویزیونی
اسم من احمد، ف است – پیشنهاد میکنم طبق رسوم دموکراتیک دنیا، آیتالله خمینی در یک مناظره تلویزیونی زنده با نخستوزیر شرکت کند.
پس چرا عکس لنین را نشان ندادند؟
اسمم منعم است. از مدیرعامل سازمان رادیو و تلویزیون میپرسم، اگر قطع پخش ورود آیتالله خمینی کار چپیها بوه، پس چرا عکس لنین و استالین را نمایش ندادند؟
کارم شده فکر کردن
نسرین هستم. به خداوند یکتا کارم در تمام روز شده فکر کردن. به خاطر وضعی که در کشورم رخ داده است، البته من منکر انقلاب نیستم ولی نگرانی من از آن جا ناشی میشود که دیگران دارند برای ما ایرانیان تعیین تکلیف میکنند. به این آقایان میگویم ایرانیانی که در کشور ماندهاند، آنهایی نیستند که در کشورهای خارجی ویلا و قصر داشته باشند و تنها امیدشان این است که وضع مملکت آرام شود و امنیت برگردد.
دور از مردانگی بود
من خواننده روزنامهتان هستم. روزی که تیمسار لطیفی را مضروب کردند من شاهد عینی بودم و دیدم که این شخص را چگونه و با چه بیرحمی مورد حمله قرار دادند. به عقیده من این کار دور از انسانیت و مردانگی است.
واقعیت کوبنده
اسم من ارشدی است. نخستوزیر در مصاحبه خود با خبرنگاران فرانسوی گفته تا زمانی که آیتالله خمینی در خارج بوده، قدرت افسانهای داشته است و با آمدن به ایران، این قدرت از بین رفته است. در جواب آقای بختیار بنویسید اکنون که آیتالله خمینی به تهران بازگشتهاند، دیگر افسانه نیستند و واقعیت کوبنده هستند.
ستون «کیهان و شما»
چرا شهر را به امان خدا رها کردهاید؟
کاظم فتیق - مگه اداره راهنمایی و رانندگی منحل شده است که ماموران خود را از سطح شهر جمعآوری کرده است؟ در این موقع که به علت نبودن برق، چراغ تقاطعها و چهارراهها خاموش میشود و رانندگان به هنگام رسیدن به تقاطعها به علت ازدیاد اتومبیل با ترافیک سنگین مواجه میشوند، چه کسی میباید به کمک آنها بیاید و راه باز کند؟ چطور تا دیروز ماموران راهنمایی میتوانستند رانندگان را به طرق مختلف نقرهداغ کنند و پول خلقالله را برای حیف و میل غارتگران چپاول کنند اما حالا که تق چپاولگری و دزدی حکومتهای سابق درآمده از ماموران خبری نیست؟
همه ساواکی نیستند
جواهریان - من کارمند شرکت نفت هستم. به دلیل حساسیت کاری که عهدهدار انجام آن هستم، شرکت نفت اتومبیلی بیسیمدار در اختیار من گذاشته است. چند روز پیش، گروهی از جوانان در خیابان نواب به دور اتومبیل من ریختند و با این دستاویز که اتومبیل من بیسیمدار است پس حتما متعلق به ساواک است، قصد آتشزدن آن را داشتند و کم مانده بود که خودم هم در این ماجرا آسیب ببینم. با تلاش فراوان جوانان را قانع کردم که من کارمند شرکت نفت هستم و ارتباطی با ساواک ندارم. میخواستم برای جوانان توضیح دهید که هر اتومبیل بیسیمدار متعلق به ساواک نیست و به آنها بگویید که فرستندههای اتومبیلهای ساواک همگی جاسازی شده و پنهان از چشم قرار دارد.
بنزین ساری را نبرید، و الا...
محمد راشد، ساری - بنزینی که به ساری میآید، در بین راه به وسیله مردم آمل و بابل به انبارهای شهر برده و تخلیه میشود. در مقابل مردم ساری نیز به اجبار بنزینی را که باید به شهرهای دیگر برود، در انبارهای شهر خودشان تخلیه میکنند. به این ترتیب آشفتگی عجیبی به وجود آمده است. به مردم آمل و بابل گوشزد کنید که از انجام این کار خودداری کنند.
تب تغییر اسامی
اکنون که تب تغییر دادن اسم خیابانها و میدانها بالا گرفته است، تاکید کنید که نام یک فرد بهخصوص روی خیابانها و میادین گذاشته نشود. این کار باعث میشود که بار دیگر مردم بنده افراد و اشخاص شوند. (امضا محفوظ)
از کجا میآورند؟
م، شفاعتی - از یک ماه پیش که وضع توزیع مواد نفتی به علت اعتصاب کارکنان شرکت نفت دچار اشکال شده بود، عاملین فروش گازوئیل از توزیع آن معذور بودند. ولی حالا که گازوئیل از طرف اداره پخش در اختیار عاملین فروش و توزیع قرار گرفته است، معلوم نیست چرا باز آن را در اختیار مشتریان قرار نمیدهند در حالی که در بازار آزاد آن را لیتری ۱۰ الی ۲۰ ریال میفروشند. عجیب این است که مقامات شرکت پخش میگویند که ما هنوز گازوئیل در اختیار عاملان فروش نگذاشتهایم و من میپرسم تانکرهای نفتکش که در خیابانها و کوچهها با قیمت گزاف گازوئیل میفروشند، از کجا آن را تهیه میکنند؟
چه کسانی هستند؟
سعید ابریشمچی، شغل آزاد - لطفا تذکر بدهید، آنهایی که در دانشگاه تربیتمعلم و دانشگاه تهران مانع از آن میشوند که دیگران حرفشان را بزنند چه کسانی هستند؟ آیا میدانند آگاهانه یا ناآگاهانه آب به آسیاب چه کسی میریزند؟ ما هدف واحد داریم و آن مبارزه با امپریالیسم است و تفرقهافکن را عامل امپریالیسم میدانیم.
معنی مبارزه با سانسورچی
شما میگویید سانسور از بین رفته است و با سانسورچی مبارزه میکنید ولی چگونه؟ مطالب آقای حجازی را که خود سانسور را به نوعی تجویز میکند چاپ میکنید.
نان به نرخ روز
فرزانه فضلاللهی، دانشجوی حقوق - هفتهها است که روی مجلات هفتگی تهران تصاویر بزرگمردانی چون دکتر مصدق و دکتر شریعتی و خسرو گلسرخی و... را میبینیم. نگاهی به روی جلد این رنگیننامهها آدمی را به این فکر میاندازد که آیا مدیران این مجلات حق دارند که برای فروش بیشتر چنین اشخاص شریف و مبارزی را وسیله کنند؟ این ورقپارهها که تا دیروز در خدمت ارتجاع بودند، حق ندارند انقلابنمایی بکنند و یقین دارم که ملت ما به ویژه نسل جوان فریب این بازیها را نخواهد خورد.