نسخه آرشیو شده

روزنامه کیهان ارگان مذهبی‌های افراطی شده است
طرح روزنامه آیندگان برای گزارش محاکمه زندانیان سیاسی
از میان متن

  • بد‌تر از ساواک: ک، اسداللهی – می‌گویند سازمان امنیت ۴۳۰۰۰ نفر عضو داشته است. حالا من می‌گویم که برخلاف تمایل آیت‌الله خمینی عده‌ای دارند سازمانی بد‌تر از ساواک به وجود می‌آورند.
مینو راستین
چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۲ | کد خبر: 60377

در این مجموعه از مطالب، مردمک سعی دارد به آن چه - ظاهرا - در حاشیه انقلاب سال ۵۷ رخ داد بپردازد؛ حاشیه‌ای که رفته‌رفته خاطره تاریخی مردم از آن را شکل داد و‌ گاه از حاشیه به خود متن آمد.

۱۷ بهمن ۱۳۵۷

ستون «حرف‌های مردم» روزنامه آیندگان

بختیار در زمره جوان‌ها

من مریم قاسمی هستم. دیروز و پریروز در برنامه تلفنی رادیو تهران اکثر سخن‌ها از بختیار حکایت می‌کرد. نسبت طرفداران آیت‌الله خمینی به طرفداران نخست‌وزیر غیرقانونی، موضوعی است کاملا روشن و آشکار. با این حساب آیا پخش این‌گونه برنامه‌ها مشکوک نیست؟ از سوی دیگر آقای بختیار در مصاحبه اخیرش با رادیو تهران هم‌مسلکان و دوستان خود را «پیر» نامیده و عواقب پیری را نیز ذکر کرد. بد نیست از قول من به آقای بختیار بنویسید از کی تا به حال خود را در زمره جوان‌ها حس می‌کند؟

مرده‌پرستی

من پروین، ب هستم. بنویسید که بعضی از مردم مرده‌پرست هستند و این به کرّات ثابت شده است. از جمله این روز‌ها می‌بینم که چه سر و دستی برای مرحوم مصدق و... می‌شکنند، گرچه قبول دارم که در گذشته نمی‌توانستند یادی از وی بکنند ولی حالا چرا به این شدت و حدت؟ مطمئن هستم نسل آینده روزی هم برای دکتر بختیار همین کار را خواهد کرد.

لطفی که دریغ داشته شد

من محمدرضا نقیبی هاشمی، کارمند تلویزیون هستم. آیت‌الله خمینی در نطق تاریخی خود گفت که تلویزیون مرکز فحشا است. از سوی دیگر آیت‌الله طالقانی، ساکنان «قلعه» (روسپی‌خانه) را قابل اصلاح می‌دانند. آیت‌الله خمینی حتی چنین لطفی را از ما دریغ داشته‌اند.

کدام سوسیال دموکراسی؟

اسم من سجادی است. آقای بختیار اخیرا گفته است، من کاری ندارم که مردم مرا قانونی بدانند یا غیرقانونی، کار خودم را خواهم کرد. می‌پرسم که این چه نوع حکومت سوسیال دموکراسی است که او ادعا می‌کند؟

اخطار

من یک زن چریک مبارز هستم. به روحانیت مترقی‌نما اخطار می‌کنم که اگر باز بخواهند دم از تعدد زوجات بزنند، گروه چریک‌های مبارز با آن‌ها مقابله سختی خواهند کرد.

حتی اگر «شمر» باشد

اسم من اشرف است. اگر نخست‌وزیر «شمر» هم باشد، بهتر است آیت‌الله خمینی برای جویا شدن نظریات‌اش، وی را بپذیرد.

خروج میلیون‌ها ریال ارز

اسم‌ام جوادی است. در حالی که پروازهای شرکت‌های هواپیمایی خارجی مرتبا به ایران ادامه دارد، شرکت هواپیمایی ملی ایران با توجه به وضع اقتصادی موجود، هنوز در اعتصاب است و کارکنان این شرکت شاهد خارج‌ شدن میلیون‌ها ریال ارز کشور هستند.

ارشاد سودجویان

اسم من محمد است و یک فرد سنی هستم. تاکنون چندین‌ بار زیر پل سیدخندان، چند نوجوان جلو اتومبیل‌ام را گرفته‌اند و مصرا خواسته‌اند که عکس آیت‌الله خمینی را بخرم. امیدوارم واعظین در منابر خود این‌ گونه افراد سودجو را ارشاد کنند.

بهتر است تغییر ملیت دهند

خواننده روزنامه‌تان هستم. آقای باقر مومنی طی مقاله‌ای در آیندگان مطرح کرده است که کشورهای سوسیالیستی مانند شوروی می‌توانند به انقلاب ایران کمک کنند. بهتر است ایشان هر چه زود‌تر تغییر ملیت بدهند و بروند به‌‌ همان کشورهای دلخواه‌شان.

پرونده شهرستانی فراموش نمی‌شود

اسم من دکتر شریفی است. علت استعفای جواد شهرستانی، شهردار تهران صرفا به این خاطر است که خود را از پرونده خرید کامیون برای وزارت راه نجات دهد. اما ملت ایران این سرقت بیت‌المال را هرگز فراموش نمی‌کند.

کج‌روی در بطن نهضت

یاسمین نادری هستم. در میان شعارهای دیواری که این روز‌ها عده‌ای بر در و دیوار شهر می‌نویسند، نوشته‌های رکیک و زشتی هم دیده می‌شود که نه تنها عرق شرم بر پیشانی می‌نشاند، بلکه تقدس نهضت را نیز لوث می‌کند. این‌ گونه شعارهای دیواری مورد توجه عکاس‌ها و فیلم‌بردارهای خارجی هم هست و هنگامی که در حال تصویربرداری هستند، عده‌ای هم خودشان را جلو دوربین می‌اندازند، تا تصویرشان به عنوان مبارز به سراسر دنیا راه یابد. در حالی که این‌ها مدرکی ننگ‌آور از کج‌روی‌های عده‌ای در بطن یک نهضت مقدس است.

مخالفت، نه!

اسم من متین است. به نظر من پیرو نظرات آیت‌الله خمینی در خصوص تشکیل یک جمهوری اسلامی نباید مخالفتی وجود داشته باشد.

رادیو تهران، صدای استبداد

اسم‌ام خرم است. من شرط می‌بندم که رادیو تهران، صدای استبداد است. چون‌ کارکنان این رادیو به سایر همکاران‌شان از پشت خنجر می‌زنند.

بد‌تر از ساواک

ک، اسداللهی – می‌گویند که سازمان امنیت ۴۳۰۰۰ نفر عضو داشته است. حالا من می‌گویم که برخلاف تمایل آیت‌الله خمینی عده‌ای دارند سازمانی بد‌تر از ساواک به وجود می‌آورند.

پیشنهاد خرید رادیو و تلویزیون

من جواد هستم. نخست‌وزیر معتقد است چون سازمان رادیو و تلویزیون با بودجه دولت، صرف‌نظر از مالیات‌های مردم تشکیل شده است، باید کنترلی در خصوص برنامه‌هایش وجود داشته باشد. حالا من به ایشان پیشنهاد می‌کنم که فروش این سازمان را به مناقصه بگذارند تا آن‌هایی که قادر هستند، بتوانند این تشکیلات را به نفع مردم خریداری کنند.

لغو قانون مراتع

اسم من سیدجواد است. پیشنهاد می‌کنم برای بهبود وضع دامپروری، دولت هر چه زود‌تر خواستار لغو قانون مراتع شود، چون از این قانون جز نکبت چیزی عاید دامپروران نشده و شاهد هستیم که وضع دامپروری ایران به چه شکل درآمده است.

ستون «کیهان و شما»

مردانه تسویه‌حساب کنید

حسن خیاط‌باشی، برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون - تسویه حساب‌های خصوصی این روز‌ها، مد روز شده است. تقاضا می‌کنم بنویسید که برای تسویه‌حساب‌های خصوصی بهتر است مرد و مردانه عمل شود. زیرا وارد کردن اتهام به این و آن و بهره‌برداری سوء از شور انقلابی مردم کار پسندیده‌ای نیست. این افراد هم در پیش‌گاه خدا مسئول‌اند و هم در پیشگاه ملت روسیاه. مبارزه باید شرافتمندانه باشد.

حیف‌ومیل این‌همه پول

یک خلبان ایرانی - امپریالیسم امریکا به هر طریقی که توانسته در طول این سال‌ها شیره جان مردم را دوشیده است. فروش وسایل یدکی نظامی، یکی از این راه‌ها است. مثلا یک واشر مربوط به هواپیما را که حدود چهل گرم وزن دارد، چهل‌هزار تومان به ما می‌فروشد در حالی که این واشر را در آمریکا می‌توان پنج‌ هزار تومان خرید. یا این که عده‌ای را به عنوان متخصص به ایران می‌فرستند که حقوق‌های کلانی به آن‌ها پرداخت می‌شود، در حالی که کار آن‌ها را ایرانی‌ها خیلی بهتر و با حقوق کمتری می‌توانند انجام دهند.

نوار بگذارید

م، پ از دزفول – آقای بختیار خودتان خوب می‌دانید که نمایندگان مجلس جز گفتن «صحیح است، احسنت» کار دیگری نمی‌دانند. پس آن‌ها را مرخص کنید و به جای آن‌ها یک ضبط صوت با نوار «صحیح است، احسنت» بگذارید.

راه و روش خاص کیهان چه شد؟

طرفدار شما – از وقتی که گروهی در اعتراض به راه و روش کیهان در ساختمان روزنامه متحصن شدند، روش روزنامه به کلی تغییر کرده و به شکل ارگان مذهبی‌های افراطی درآمده است. آیا مفهوم آزادی مطبوعات همین است؟ شما به همین سرعت «تو» زدید و ترسیدید؟ پس راه و روش خاص کیهان چه شد؟ شما با این بلوف دچار چنان وحشتی شدید که روزنامه‌تان به کلی هویت خاص و دوست‌داشتنی خود را از دست داد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی