در این مجموعه از مطالب، مردمک سعی دارد به آن چه - ظاهرا - در حاشیه انقلاب سال ۵۷ رخ داد بپردازد؛ حاشیهای که رفتهرفته خاطره تاریخی مردم از آن را شکل داد و گاه از حاشیه به خود متن آمد.
۱۸ بهمن ۱۳۵۷
ستون «حرفهای مردم» آیندگان
فوتبال به جای فیلم سینمایی
من علی عظیمی هستم. میخواستم خواهش کنم حالا که تلویزیون این مملکت هیچ برنامهای جهت ارائه به تماشاگران خود ندارد و بیشتر کارکنان آن در اعتصاب هستند، به جای اینکه فیلمهای کهنه و چندینبار نمایشدادهشده یا مسابقههای والیبال تقریبا بدون تماشاگر را به خورد ما بدهد، لااقل هفتهای یک بار از فیلمهای مسابقات فوتبالی که در آرشیو تلویزیون موجود است استفاده کند. این کار برایشان زحمتی ندارد.
تغییر رنگ
نادری هستم – تا آن جایی که من یادم است، شهردار تهران بر مسند صدرات و ریاست تکیه داشته است و از این سفره گسترده بهره کافی برده و فکر میکنم به دو دلیل تغییر رنگ داده است، اول این که خواسته از خواننده کوچه و بازار که همبستگی اعلام کرده است، عقب نماند و دوم این که به این شکل خواسته سرپوشی روی عدم کفایت و لیاقت خود در کلیه جهات بگذارد.
دیکتاتوری رسید
اسمم منوچهری است. دیکتاتوریای که عدهای آن را نوید میدادند فرا رسید و آن همین دولت بازرگان است که هر کس با آن مخالفت کند، کافر شناخته خواهد شد.
کار بختیار یا مردم؟
خانهدار هستم. به بختیار تذکر دهید که رفتن شاه یا آزادی زندانیان سیاسی از کارهای سیاسی او نیست، بلکه این مردم بودند که توانستند به آن چه میخواهند دست یابند.
نگران دریافت چمدان
مهندس علیزاده هستم. همزمان با ورود آیتالله خمینی به وطن، منتظر دریافت یک چمدان سوغاتیهای گوناگون از جمله راهحلهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره و برای کلیه هموطنانام بودم، متاسفانه تاکنون کوچکترین خبری از رسیدن این چمدان دریافت نکردهام و کمکم دارم از دریافت آن مایوس میشود.
ملاقات آن چنانی الیزابت تایلور
مهندس الف – آقا، بالاخره ما متوجه نشدیم که این اردشیر زاهدی چه کاره است؟ من فکر میکنم که ایشان برای این که باز هم بتواند با الیزابت تایلور ملاقاتی آن چنانی داشته باشد خود را به سفارت چسبانده.
فرصت ۴۸ ساعته به بختیار
عطاری هستم. به ملت پیشنهاد میکنم ۴۸ ساعت به بختیار فرصت فکر کردن بدهند تا بداند، نمیتواند و قادر نخواهد بود بر مردم حکومت کند.
در کجای اسلام است؟
م، ج – در جریانات اخیر، بعضی از مردم شهرستان میانه را به بهانه بیدینی و یا ساواکیبودن کشتهاند و یا منازل آنان را به آتش کشیدند، میپرسم در کجای اسلام قید شده است که مسلمانان میتوانند دست به چنین اعمالی بزنند.
چگونه میتوانم؟
اسمم قهرمان است. کارمند دولت هستم و دفترچه خدماتدرمانی هم دارم. فردی بیمار هستم که از ناراحتی کلیه رنج میبرم و مجبور هستم در هفته روزی سه بار به بیمارستان «بهآور» مراجعه کنم تا مدت ۶ ساعت دستگاه کلیه مصنوعی به بدنم وصل شود، به تازگی مسئولین بیمارستان میگویند که تنها در هفته هزینه یک جلسه را قادر خواهیم بود بپردازیم و دو روز دیگر هفته را که هر نوبت ۳۴۵۰ ریال هزینه دارد باید خودت بپردازی. من با حقوق بازنشستگی که دارم چه طور میتوانم از عهده این هزینه برآیم؟
تکلیف من چیست؟
من یک صاحبخانه هستم. مدتها پیش طبقهای از ساختمان مسکونی خود را به یک آمریکایی اجاره دادم، ولی در بحبوحه ناآرامیها او به همرا خانوادهاش ایران را ترک کرد. دیشب روی دیوار خانهام نوشتهاند، «در این خانه یک جاسوس آمریکایی» زندگی میکند، تکلیف من چیست؟
توصیه به بختیار
اسم من امامی است. به آقای بختیار میگویم، اگر شما وطن خود را دوست دارید، مردم را هم دوست داشته باشید، پس راهنماییهای آیتالله خمینی را بپذیرید و در سنگر دیگری به مملکت خدمت کنید.
نجاتبخش مرغ طوفان
حسنی هستم. آقای مکارم شیرازی در مقالهای نوشته است، «آقای بختیار شما مرغ طوفانید ولی این موج طوفان نیست، بلکه صاعقه است». میخواستم بگویم، صاعقه یکی از بلایای آسمانی است و ما مسلمانان برای مقابله و رفع شر بلا نماز آیات میخوانیم، باشد که نجاتبخش مرغ طوفان باشیم.
ستون «کیهان و شما»
پروندهسازی
مهدی کیانیفرد - ادعا میشود که جواد شهرستانی شهردار تهران فاسد است و پروندههای زیادی در اختلاس و فساد دارد. میخواستم بدانم چرا تا دیروز این پروندهها رو نشده و ایشان شهردار مورد اعتماد دکتر بختیار بودند و از دیروز که آقای شهرستانی نسبت به انقلاب مقدس ایران و رهبری امام خمینی اعلام وفاداری کردند، این پروندههای تباهی عنوان شد. من از آقای شهرستانی دفاع نمیکنم و معتقدم که ایشان اگر مرتکب خلافی شدهاند حتما در حکومت ملی آینده ایران محاکمه و به کیفر خواهند رسید ولی میدانم که قصد از عنوانکردن آن، فقط و فقط تسویهحساب است و مردم ایران این آگاهی را دارند که فریب این توطئه را نخورند.
تکلیف ما چیست؟
م، د - اخیرا عدهای به در خانهها مراجعه میکنند و به بهانه ایجاد کتابخانه و مرمت مسجد تقاضای پول میکنند و اگر به آنها پول ندهیم، فورا ما را دشمن خمینی مینامند و شروع به تهدید میکنند. تکلیف ما با این افراد چیست؟
شما حق ندارید
احمد علیزاده، اصفهان ۱- روزنامه را آنقدر به مذهبیها اختصاص دادهاید که حوصله ما سر رفته است. ۲- شما حق ندارید اسامی تازه خیابانها را که گروهی متعصب بیهوده آنها را عوض میکنند، بنویسید چون باعث سرگردانی مردم میشود.
باید چوب و سنگ بخوریم
میترا معزی - اگر عدهای یکروز خواستند راهپیمایی کنند و حرفشان را بزنند، باید چوب و سنگ بخورند؟ روز پنجشنبه دو هفته پیش برای قانون اساسی به راهپیمایی پرداختیم. اما زیر پل شاهرضا به طرف سعدی عدهای سنگبارانمان کردند. من سنگ به سرم خورد. دوستام هم همینطور.دوستام را برای پانسمان به بیمارستان امیر اعلم بردم. خانمی که در آنجا کار میکرد از پانسمان مجروح خودداری کرد و گفت «چشمتان کور، میخواستید در تظاهرات فرمایشی شرکت نکنید».
اعصابام خرد شده است
شعارهای انقلابی روز را به صورت آهنگهای سخیف و چندشآور خوانندگان لالهزاری ضبط کرده و نوار آن را میفروشند. این کار زشت را عدهای سودجو کردهاند. باید جلو اینها را گرفت. از شنیدن یکی از این نوارها اعصابام خرد شده است.
البته دوستان حق دارن مطابق آگاهی و اطلاعات تاریخی و متدولوژی خودشون معتقد به خوانش خاصی از تاریخ باشند. بنده اما لزوما از محتوای این صفحه دفاع نکردم که حالا پاسخی در جهت عکس از طرف کامنت گذاری عزیز به من داده بشه. گفتم این کار خوبیه که به جای اینکه فقط سرتیترها رو بخونیم به بخش نظرات خوانندگان هم توجه کنیم. دیگه تعیین تکلیف نکردم که این روزنامه رو بخونیم اونو نخونیم، یا اینکه این راسته یا دروغه. اتفاقا به همین دلیل مستندسازی بود که گفتم اسکن خود روزنامه رو بذارن که شبهه پیش نیاد. و البته این هم حقیقتیه که هرکسی این صفحه رو درست کرده چارچوبای ذهنی خودش رو داره و منظورش ارزش گذاری بر جنبه ای از خوانش این مطالبه. اگر بخوام وارد قسمت معرفت شناسی نویسنده و مقاصد پنهان پشت این صفحه بشم اون دیگه بحثیه طولانی که جاش توی قسمت نظرات نیست.
اولا که تیتر شما با متن یک مقدار اختلاف دارد . ثانیا در تاریخ نویسی از قول یک کامنت گذار قلم قرمز روی یک جریان آزادیخواه قدیمی نمیکشند و یک چهره آزادیخواه را اینقدر ناجوانمردانه لجن مال نمیکنند . من مانده ام چرا شما ها که اینقدر شلخته مینویسید به نام روزنامه نگاری وقتی به جریانهای لیبرال میرسید ، چرا وقتی در مورد فیدل کاسترو و عمویی و زر افشان و ریس دانا و دولت آبادی و گلسرخی و فدائیان و توده ایها و دیگر دکترهای واقعی و هواداران دیکتاتوروی میرسد سکوت میکنید ؟ بازرگان کجا دیکتاتور بود ؟ ۵۰ روزنامه و مجله شما مارکسیستها و متحدین خط امامی شما منتشر میکردید و ۴۹ تای آنها علیه او مینوشتند . تلویزیون قطب زاده هم علیه او مینوشت ، انقلاب اسلامی بنیصدر هم علیه او مینوشت . از تحریف تاریخ انهم اینقدر مزورانه و بیشرمانه چه هدفی دارید ؟
در رادیو فردا چپ روسی از قول میترا فرهمند که به اسرائیل نفوز کرده در تلاشی مشابه سعی کرده قذافی را نجات دهد و اوباما را حامی او معرفی کند .
بسیار ساده لوحی است اگر فکر کنید که این امریکا است که انقلاب در منطقه ایجاد کرده . تحول خواهی مردم خصو صا طبقه متوسط و با لا خص جوانان و زنان در منطقه ناشی از بیداری آنها و آشنا شدن آنها با حقوق انسانی خویش و رویگردانی آنها از رومانتیسم انقلابی کلاسیک چه در قالب مارکسیسم ، چه در قالب مذهبی ، چه در قالب ناسیونالیسم افراطی مثل پان عربیسم ، ... است .
اگر امریکا میتوانست انقلاب ایجاد کند ۳۲ سال پیش وقتی سفارتش در اشغال بود و دموکرات ها در حال باختن انتخابات بودند میکرد ، وقتی بنی صدر مقابل ایت الله خمینی و روحانیت حاکم بر حزب ج ا بود ، وقتی مجاهدین هر روز چندین نفر از هواداران این رژیم را با موتور سواران گوش بفرمان ترور میکرد ، وقتی ایت الله خمینی قطعنامه را پذیرفت ، وقتی در ۱۸ تیر دانشجویان شهر تهران را به هم ریختند ، .....
اگر امریکا میتوانست انقلاب ایجاد کند ، با انبوه مخالفان شیعه و کرد در عراق صدام را به زیر میکشد نه با حمله نظامی و ۳ تریلیون دلار هزینه .
مردم تغییر میخواهند ، تغییرات اساسی .، اگر این دیکتاتورهای فسیلی چه وابسته و گوش بفرمان امریکا ، چه با ظاهر رادیکال چپ مثل کاسترو و لوچنکو و کیم جنگ ایل ، چه با ظاهر مذهبی مثل رژیم ایران ، چه با ظاهر اصلاح شده مثل چین و روسیه نتوانند یا نخواهند خودشان را اساسی دگرگون کنند ، مردم منتظر امریکا نخواهند ماند . هنوز در قاهره علیرغم تغییرات بی سابقه صدها هزار مصری بیرون میریزند . چون آنها نگران از دست رفتن حاصل تلاش خود هستند .
این خمیر دندانی که از تیوب بیرون آمده به داخل بر نخواهد گشت .
نقش امریکا در پیدایش این آگاهی از طریق بسط اینترنت و ماهواره و جهانی کردن اقتصاد و ترویج مها جرت و کمک به جریان آزاد اطلاعات و اخبار و ارایه نمونه های دموکراتیک موفق از طریق کمک به توسعه آنها ( مثل ترکیه و کره جنوبی و ژاپن و اندونزی و ..) قطعا بسیار زیاد بوده ، اما این نقش را بالا بردن در سطح خالق این جنبش ها ندیده گرفتن نیروی بزرگ تحول خواه این جوامع است.
دیکتاتورها و هواداران انقلابهای کلاسیک خوش حال نباشند ، نبردی که آغاز شده هر کس و هر کشوری را که بخواهد با ان بازی کند یا آنرا ندیده بگیرد یا آنرا به حاشیه براند چون سیل از سر راه برخواهد داشت .
داریم از توده ها و خواست های حد اقلی آنها صحبت میکنیم نه یک انقلاب مقطعی با دستکاری این گروه یا ان ایدیولوژی یا فلان کشور . چون موج میروند و می آیند هر بار قویتر . منتظر رهبر و حمایت خارجی هم نیستند و هر بار شکست بخورند باز برمیگردند . آنها از جام تمدن چشیده اند . طعم آنرا فراموش نخواهند کرد .
خانم راستین عزیز
این برنامه ای که شروع کردین از لحاظ آگاهی انگیزی نسبت به منابع تحقیقات تاریخی بسیار کار مهمیه. در تاریخ معمولا وقایع بزرگ و حرفهای بزرگ و آدمای بزرگ ثبت می شن، ولی کسی بستر روزمره تاریخ رو که در جای خودش بسیار مهمه ثبت نمی کنه. این کاریه که میشل فوکو شروعش کرد. خیلی خوشحال شدم که درباره روزنامه های ایرانی این کار انجام شده. لطفا ادامه بدید. در ضمن، اگر به جهت استناد بتونید اسکن اون صفحات خود روزنامه ها رو هم بذارید دیگه نور علی نور می شه.