استعفای محسن هاشمی از مترو، این عضو خانواده هاشمی را بار دیگر در صدر اخبار قرار داد و به گمانهزنیها درباره سرنوشت سیاسی این خانواده دامن زد.
محسن هاشمی، فرزند دوم و پسر ارشد علیاکبر هاشمی رفسنجانی، ۱۳ اسفند در نامهای خطاب به محمدباقر قالیباف، شهردار تهران از سمت خود به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت مترو تهران کناره گرفت.
او در نامه استعفای خود اعلام کرده که ممکن است سنگاندازی دولت در مسیر توسعه مترو پایتخت و تعلق نگرفتن بودجههای مصوب از سوی دولت به دلیل مخالفت با شخص او و به خاطر وابستگیاش به خاندان هاشمی باشد و به همین دلیل از شهردار درخواست کرده برای چرخیدن چرخهای مترو با این استعفا موافقت کند.
محسن هاشمی در دو سال گذشته و با شدت گرفتن شایعهها و اتهامها علیه خانواده هاشمی، نقش سخنگوی خانواده را ایفا کرده و به حریفان؛ از محمود احمدینژاد تا مهرداد بذرپاش و کاوه اشتهاردی و علیرضا زاکانی پاسخ داده است. به همین دلیل، در نامه استعفای خود تنها به اعلام خواستاش مبنی بر رها کردن این پست دولتی بسنده نکرده و از موفقیتهای مترو در ۱۳ سال اخیر گفته است.
جدال با رئیسجمهور
درگیری لفظی و قلمی محسن هاشمی با محمود احمدینژاد، خبر تازهای نیست. در جریان انتخابات ریاستجمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ هنگامی که آقای احمدینژاد و اکبر هاشمیرفسنجانی وارد گود مبارزه انتخاباتی شدند، آرام آرام شایعههایی درباره خاندان هاشمی و ثروتاندوزی و اشرافیت آنها پس از انقلاب آغاز شد و دهان به دهان گشت و مگوهایی که تا پیش از آن میان مردم نقل میشد از زبان اهالی سیاست شنیده شد.
از همان زمان محسن هاشمی دست به کار نوشتن نامه و پاسخ دادن به شایعهها شد، اما اوج این نبرد کلامی، انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری بود؛ هنگامی که محمود احمدینژاد در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی پای خانواده هاشمی و پسر ارشد را به میان کشید و از ثروت بیحساب آنان گفت که به ناحق اندوخته شده و حالا آنها با پول گردآوری شده از بیتالمال که حق ناحق شده مردم است، ستادهای انتخاباتی آقای موسوی را میگردانند.
پس از آن رسانههای غیررسمی حامی دولت از صرف چهار میلیارد تومان پول از سوی فائزه هاشمی برای پخش هزاران مانتو سبز میان مردم در سراسر کشور گفتند و محسن هاشمی برای پاسخ به این شبههها دست به قلم شد و پنج روز پیش از روز انتخابات در سال ۱۳۸۸، نامهای سرگشاده خطاب به محمود احمدینژاد نوشت؛ نامهای که تاکنون بیپاسخ مانده است.
در این نامه که زبانی تند و صریح داشت، اعلام شد پیروزی آقای احمدینژاد در انتخابات سال ۱۳۸۴ «با سوار شدن بر موج بستر شایعاتی كه در طول سه دهه علیه آقای هاشمی و خانواده ایشان شكل گرفته بود» میسر شده و به محض مشاهده «جهش غیرمنتظره آقای موسوی در نظرسنجیها» موج تهمتها علیه خانواده هاشمی و بهره بردن از آن برای کسب رای بیشتر آغاز شده است.
محسن هاشمی در نامه خود آقای احمدینژاد را متهم کرد که «میل به ماندن درقدرت» او را از انصاف و تقوا دور کرده است.
او از رئیس دولت نهم پرسیده بود، چرا زمانی که به عنوان استاندار در دولت آقای هاشمی فعالیت میکرد، اشرافیگری خاندان هاشمی را حس نکرده و علیه آن نشوریده بود؟
او همچنین سوال کرده بود که اگر تاکنون به عنوان «مفسد» شناخته شده بود، چرا طی دو سالی که آقای احمدینژاد مدیریت شهرداری را بر عهده داشت و محسن هاشمی هم مدیرعامل مترو بود با او برخورد نشده بود؟
این اظهارات در نخستین روزهای آبان همان سال، در جلسهای عمومی با حضور مدیران و کارشناسان مترو با زبانی تندتر بیان شد و فیلم آن به سرعت انتشار یافت.
او در این جلسه به دفاع از فائزه هاشمی؛ خواهرش پرداخت و در واکنش به اوج گرفتن شایعهها درباره ثروت افسانهای خانواده هاشمی گفت که آنها نه املاکی دارند و نه یک دلار در حسابهای خارجی ذخیره کردهاند، پس در ایران میمانند و مبارزه میکنند.
او محمود احمدینژاد را متهم کرد که «برای جذب رای بیشتر هاشمی را زیر سوال برده است، در حالی که اگر کل انقلاب را زیر سوال برده بود، ۷۰ میلیون رای به دست میآورد».
پاسخ به ادعای ثروت افسانهای و اشتغالات فراوان
خاندان هاشمی در سی سال اخیر خانواده پر خبری بوده و شایعهها درباره نقش پشت پرده آنها در سیاست ایران، ثروت افسانهای، املاک خارج از شمارشان و حسابهای پر پولشان در بانکهای خارج از کشور نقل محافل بوده است.
در زمان جنگ از گوشه و کنار شنیده میشد که فرزندان هاشمی به جای حضور در جبههها، ساکن اروپا هستند و آقای هاشمی هم در پاسخ به این نقدها میگفت که فرزندش در جبهه دانش در حال مصاف است.
محسن هاشمی، کارشناس رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه پلیتکنیک مونترال است، اداره دفتر نشر معارف انقلاب را که ناشر کتابهای تالیفی خانواده است، بر عهده دارد و تا هفتم مهرماه سال گذشته علاوه بر اشتغال در مترو تهران، ریاست دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم بر عهده داشت.
با تصویب قانون منع فعالیت همزمان در دو پست دولتی، پس از انتشار گزارشهایی درباره محسن هاشمی در رسانههای حامی دولت از جمله خبرگزاری فارس، او از ریاست دفتر رئیس تشخیص مصلحت استعفا داد و اعلام کرد: «همان سال ۱۳۷۶ که به ریاست مترو برگزیده شدم، استعفا دادم اما آقای هاشمی مخالفت کردند و حکم سرپرستی دفتر را برای نظارت بر امور صادر کردند.»
درگیری با رسانهها هم از مواردی بود که طی دو سال اخیر نام محسن هاشمی را سر زبانها انداخت. دوم شهریور ۱۳۸۸، محسن هاشمی به عنوان رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت در نامهای خطاب به سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۲۸ از روزنامههای ایران و وطن امروز به اتهام نشر اکاذیب شکایت کرد.
این روزنامههای هوادار دولت در گزارشهای مشابهی به مسئله حضور نیافتن هاشمیرفسنجانی در مراسم تنفیذ و تحلیف رئیس جمهور پرداخته بودند و همین مسئله شکایت محسن هاشمی را به دنبال داشت که در نهایت به محکومیت کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول روزنامه ایران انجامید.
علاوه بر این، در نخستین روزهای سال ۱۳۸۹، هنگامی که خبرگزاری فارس به نقل از منابع آگاه خبر عزیمت محسن هاشمی و خانوادهاش به ژنو و گذران تعطیلات نوروز در ویلای خانوادگی سوئیس را منتشر کرد، او دست به کار نوشتن جوابیه شد و حق شکایت را برای خود و خانوادهاش محفوظ دانست.
او پیش از این، در آذر ماه ۱۳۸۸ هم در پاسخ به اظهارات علیرضا زاکانی، نماینده مجلس در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق نامهای را در اختیار رسانهها قرار داده و در آن حضور در دادگاه و احضار برای بازپرسی مرتبط با فساد اقتصادی را رد کرده بود. علاوه بر این، نوشته بود این ادعا که برادرش، مهدی از سالهای دهه ۱۳۷۰ پروندهای جدی و مفتوح در دادگاه دارد، کذب محض دانست.
مدیریت دفتر نشر معارف انقلاب
محسن هاشمی در کنار همه مشغلههای ریز و درشت این سالها، از ابتدای تاسیس دفتر نشر معارف انقلاب مدیریت آن را بر عهده داشت و مجموعه کتابهای خاطرات پدر را منتشر کرد.
دفتر نشر معارف، کار تدوین و انتشار تاریخ معاصر ایران را با محور خاطرات و سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی بر عهده دارد و تا به حال روزنوشتهای سالهای ۶۰ تا ۶۴ او را منتشر کرده است.
کتاب دیگری که با نشان این انتشاراتی، اردیبهشت سال ۱۳۸۸ روانه بازار کتاب شد، حاصل دو سال پژوهش محسن هاشمی و حبیبالله حمیدی درباره پرونده مکفارلین بود؛ ماجرایی درباره مذاکره ایران و امریکا بر سر مبادله اسلحه و گروگانهای امریکایی در لبنان که در زمان ریاستجمهوری آقای هاشمی رخ داد.
محسن هاشمی دلیل پرداختن به این موضوع را در گفتوگو با همشهری آنلاین، وعده پدر در مقدمه روزنوشتهای سال ۱۳۶۴ دانست که نوشته بود در آینده باید روایت کاملی از ماجرای مکفارلین منتشر شود.
این روزها شاید پسر ارشد خانواده هاشمی فرصت بیشتری برای کار پژوهشی داشته باشد. او اکنون دیگر مسئولیت دولتی ندارد و تحلیلگران نزدیک به دولت رفتن او از مترو را سرآغاز خروج همیشگی هاشمیها از قدرت میدانند، خروجی که به گفته آنها با پایین آمدن پدر از مسند ریاست مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام محقق میشود.
ye shah dozd az dozdha kam shod…:)
یعنی دزدی از مترو تموم میشه؟
با این پولی که اینجا خرج شد تا حالا باید تا ماه می رسیدن