نسخه آرشیو شده

روزنامه رحیم‌مشایی، روزنامه‌نگاران نشریات اصلاح‌طلب و «نبرد تن‌به‌تن»
روزنامه بحث برانگیز «هفت صبح» به مدیریت اسفندیار رحیم‌مشایی قرار است اردی‌بهشت ماه منتشر شود / عکس از مهر
از میان متن

  • احسان، روزنامه‌نگاری که اکنون از طریق ترجمه و مدیریت روابط عمومی یک موسسه خصوصی زندگی را می‌گذراند حاضر به همکاری با چنین رسانه‌هایی نیست، اما عقیده دارد نباید به کسانی که چنین پیشنهادهایی را می‌پذیرند تاخت و آن‌ها محکوم کرد.
مردمک
شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۴ | کد خبر: 61356

انتشار خبر به راه افتادن روزنامه‌ای جدید به مدیریت اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس دفتر و یار نزدیک رئیس دولت دهم و پیوستن تعدادی از روزنامه‌نگارانی که سابقه همکاری با رسانه‌های اصلاح‌طلب را دارند، بحث‌هایی را میان روزنامه‌نگاران ایجاد کرده است.

در شرایطی که تعداد روزنامه‌ها و نشریات منتقد دولت کم شده است، سیاست‌های وزارت ارشاد و شورای نظارت بر مطبوعات شرایط سختی را برای این روزنامه‌ها رقم می‌زند و خطر تعطیلی همواره آن‌ها را تهدید می‌کند، پیشنهاد قابل توجه روزنامه «هفت صبح» که قرار است با سرمایه‌گذاری یکی از نزدیک‌ترین همراهان رئیس دولت کار کند، در فضای مجازی به صف‌آرایی گروهی از آن‌ها در برابر یکدیگر انجامیده است.

این روزنامه قرار است نیمه اول اردیبهشت منتشر شود. رویکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، صفحه‌های زیاد و متنوع و استفاده از امکانات و نیروی انسانی فراوان از مشخصات این روزنامه است که در اخبار غیررسمی و در قالب «شنیده‌ها» در رسانه‌های مختلف منتشر شده و در فضای مجازی دست به دست شده است.

روزنامه‌نگاران موافق و مخالف در وبلاگ‌های خود و در صفحه‌های گوگل‌ریدر و گوگل‌باز درباره این روزنامه و همکاری با آن نوشتند و ماجرا آن چنان داغ شد که دیگر کاربران این فضاهای مجازی هم که ارتباطی با روزنامه‌نگاری نداشتند، وارد گود شدند و یادداشت‌هایی اضافه کردند.

این نخستین بار نیست که انتشار خبر آغاز به کار رسانه‌ای نزدیک به دولت محمود احمدی‌نژاد چنین حرف‌ و حدیث‌هایی را به راه انداخته است. یک سال مانده به انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری، وقتی خبر انتشار روزنامه خورشید به گوش رسید و خبرنگاران با پیشنهادهای کلان به کار در این روزنامه دعوت شدند، بحث‌های مشابهی درگرفت.

هرچند این روزنامه با سرمایه‌ هنگفت خود و راه‌اندازی چاپخانه اختصاصی و مستقل به سرمایه‌گذاری وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی بیشتر از شش ماه دوام نیاورد، اما در ابتدا توانست روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب را مقابل هم قرار دهد و میان‌شان چند دسته‌گی ایجاد کند؛ شرایطی که با آغاز به کار روزنامه هفت صبح دوباره جان گرفته و شدیدتر از قبل، اهالی رسانه‌های اصلاح‌طلب را به رویارویی با یکدیگر واداشته است.  

اختلاف میان روزنامه‌نگاران

حالا این روزنامه‌نگاران به دو دسته تقسیم شده‌اند: عده‌ای موافق کار کردن در رسانه اسفندیار رحیم‌مشایی هستند و دسته دیگر کاملا مخالف. موافقان، مشکلات معیشتی روزنامه‌نگاران طی دو سال گذشته، عمل به وظیفه روزنامه‌نگاری از طریق اطلاع‌رسانی به مخاطب از هر مجرای ممکن و آزادی افراد در انتخاب را دلایلی کافی برای توجیه همکاری با این رسانه بیان می‌کنند و مخالفان هم این کار را درست نقطه مقابل حرفه‌ای‌گری مطبوعاتی و پشت پا زدن به حقوق کسانی می‌دانند که از سوی همین دولت از زندگی آزاد محروم شدند یا جان‌شان را بر سر اعتراض به سیاست‌های حکومت از دست دادند.

یکی از اولین یادداشت‌هایی که در این باب منتشر شد، مطلبی به قلم لیلی نیکو‌نظر از روزنامه‌نگاران فعال در رسانه‌های اصلاح‌طلب بود که به کسانی که همکاری با هفت صبح را پذیرفته بودند، تاخته بود و این وضعیت را «نبرد خونین تن به تن» لقب داده بود.

به عقیده او موضع‌گیری روزنامه‌نگاران در قبال کار در روزنامه منتسب به رئیس دفتر آقای احمدی‌نژاد «موضع‌گیری در برابر جنایت» است.

اما روزنامه نگارانی نیز هستند که کار کردن با هر رسانه‌ای را مصداق حرفه‌ای‌گری می‌دانند و معتقدند وظیفه روزنامه‌نگار اطلاع‌رسانی است و باید اطلاعات را از هر طریق ممکن به مخاطب برساند، ولو این که این رسانه به متعلق به گروهی باشد که مسیر گردش آزاد اطلاعات را بسته‌اند.

مرضیه رسولی، خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر که سابقه همکاری با رسانه‌های اصلاح‌طلب را در کارنامه دارد، معتقد است اکنون زمان مناسبی برای اظهار نظر نیست، چون این روزنامه هنوز منتشر نشده و خط مشی و رویکرد آن هنوز مشخص نیست و به همین دلیل نمی‌توان به روزنامه‌نگارانی که کار در این روزنامه را پذیرفته‌اند خرده گرفت.

امیرحسین خورشیدفر، به عنوان یکی از موافقان همکاری با هفت صبح در یادداشتی نوشته است: اگر شیوه کار آدم براساس استقلال شخصی باشد، می‌تواند در روزنامه‌ آقای مشایی هم حرف خودش را بزند.

مصطفی قوانلو قاجار، در یادداشتی در گوگل‌ریدر «روزنامه نگاری حرفه‌ای» را مسئله‌ای دانسته است که «با هیچ چسبی به کار کردن در روزنامه مشایی نمی‌چسبد».

او این پرسش را مطرح کرده است: آیا نویسندگانی که به طور مثال در گاردین (روزنامه اندیشه‌ساز بریتانیایی/مردمک) مطلب می‌نویسند به روزنامه دیلی‌میرر (روزنامه زرد بریتانیایی/مردمک) هم مطلب می‌دهند؟ آیا توماس فریدمن، ستون‌نویس نیویورک‌تایمز می تواند مطلب‌اش را در روزنامه نئومحافظه کار واشینگتن‌تایمز کار کند؟ پر واضح است که خیر.

به عقیده او، اگر کار کردن در فضای کنونی روزنامه‌نگاری ایران و قلم زدن برای روزنامه‌هایی چون شرق و روزگار به ۳۰ درصد خودسانسوری نیاز داشته باشد، چاپ کردن باورهای ذهنی در روزنامه وطن‌ امروز یا هفت صبح به ۸۰ درصد خودسانسوری نیاز دارد و در پایان خطاب به موافقان با کار کردن در هفت صبح نوشته است: نمی توان روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را با کار کردن برای روزنامه ای که ممکن است دیدگاه سردمدارش را قبول نداشته باشید توجیه کنید.

هفت صبح؛ خارج از فضای مجازی

هرچند اظهارنظرها و یادداشت‌ها در فضای مجازی تیز و عریان است، اما گفت‌وگو با روزنامه‌نگارانی که اکنون در رسانه‌های داخلی مشغول به فعالیت هستند، آن چنان تند و تیز نیست.

روزنامه‌نگاری که پس از مدتی بیکاری اکنون در یکی از معدود روزنامه‌های موسوم به اصلاح‌طلب کار می‌کند و تمایلی به ذکر نام‌اش ندارد در گفت‌وگو با مردمک می‌گوید: در این چند سال آن قدر روزنامه‌ها و مجله‌ها و خبرگزاری‌های نزدیک به اصلاح‌طلب‌ها بسته شده‌اند و سرمایه‌گذاران این رسانه‌ها آن قدر با خبرنگاران بد تا کردند که جای هر نوع نقد علیه آن‌ها باز است.»

او می‌گوید: «من با وجود نیاز مالی حاضر به همکاری با روزنامه‌ای که مشایی سیاست‌هایش را تعیین می‌کند نیستم، اما نباید به راحتی از نتایج رفتارهای توهین‌آمیز صاحبان و سرمایه‌گذاران رسانه‌های اصلاح‌طلب با روزنامه‌نگاران گذشت. این رفتارها خبرنگارها را به جایی رساند که امروز به امید کمی ثبات در دریافت حق‌الزحمه‌شان حاضرند همه خط قرمزهای خودشان را زیر پا بگذارند.»

این روزنامه‌نگار که پیشنهاد همکاری با هفت صبح را رد کرده است، ادامه می‌دهد: «یکی از دوستان‌ام که خودش در هفت صبح مشغول به کار شده است، به من پیشنهاد همکاری در این روزنامه را داد. در نظر داشتند هفته‌ای سه صفحه در حوزه فرهنگ منتشر کنند و بابت چهار ساعت کار در روز یک میلیون تومان پیشنهاد دادند که در جریان گفت‌وگوها متوجه شدم تا یک میلیون و نیم هم این رقم بالا می‌رود، اما از آن جا که این دولت را قبول ندارم و آن را برآمده از یک انتخابات سالم و قانونی نمی‌دانم، همکاری با این روزنامه را نپذیرفتم.»

اما احسان (نام مستعار روزنامه‌نگار)، که اکنون از طریق ترجمه و مدیریت روابط عمومی یک موسسه خصوصی زندگی را می‌گذراند، عقیده دارد نباید به کسانی که چنین پیشنهادهایی را می‌پذیرند تاخت و آن‌ها را محکوم کرد.

او می‌گوید: «تا وقتی خبرنگار به مزدوری نیفتد و به مردم دروغ نگوید، کار کردن با هیچ رسانه‌ای برای او اشکال ندارد.»

از نظر او، گاهی انتشار یک مطلب با رویکرد انتقادی از یک رسانه نزدیک به دولت اثر بیشتری در تغییر شرایط مردم دارد، اما این که روزنامه‌نگاری فقط به خاطر شرایط مالی و رفع نیاز دست به انتشار مطالب خلاف واقع بزند، توجیه خوبی نیست، چون راه‌های دیگری برای تامین زندگی وجود دارد.

او می‌گوید: «این مسئله خیلی شخصی است، اگر خبرنگاری پیش وجدان خود می‌تواند پاسخ‌گوی رنج زندانیان سیاسی دو سال اخیر و درد و غم پدر و مادری باشد که به خاطر تمامیت‌خواهی همین دولت کشته شده‌اند، باشد، پس حتما راه درستی را انتخاب کرده است.»

روزنامه هفت صبح هنوز روی پیش‌خوان رونامه‌فروشی‌ها نرفته و البته مشخص نیست که همین روزنامه هم چه‌قدر در شرایط سیاسی روز ایران دوام بیاورد، ولی بحثی که همینک در میان روزنامه‌نگاران ایرانی شکل گرفته ممکن است پیچیده‌تر و گسترده‌تر شود. چه بسا بخشی از آینده روزنامه‌نگاری در کشوری مانند ایران، با سازوکار سیاسی که در آن هر روزنامه‌نگاری با سانسور دست به گریبان است، در پی همین بحث‌ها شکل بگیرد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

saman

اين پولهای بی حساب از جيب مردم ايران پرداخت ميشود..اين خاينان بايد بجرم اختلاس اموال عمومی و استفاده درراه منافع شخصی محاکمه شوند...

saman | ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۶
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی