نسخه آرشیو شده

شاخصه‌های شعر رسمی جمهوری اسلامی ایران
دیدار شعرا با آیت‌الله خامنه‌ای/ عکس از خبرگزاری مهر
از میان متن

  • آنچه به عنوان «حمایت رهبر از شعر» خوانده می‌شود، ناشی از سیاستی مدون، از پیش تعیین‌شده و همیشگی در جمهوری اسلامی نیست، که تمام شعر و شاعران معاصر ایران را در بر گیرد و رونقی به این نوع ادبی دهد. بلکه صرفا «علاقه‌ شخصی» آیت‌الله خامنه‌ای به شعر است که خود را فقط به صورت یک جلسه شعرخوانی بروز می‌دهد و در‌‌ همان حد باقی می‌ماند
مصطفا خلجی
پنج‌شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۰:۴۱ | کد خبر: 64420

مصطفا خلجی، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ و ادب، تحلیلی دارد بر شاخه‌های «شعر رسمی» در جمهوری اسلامی ایران.

شاید در هیچ یک از ادوار و برهه‌های تاریخ ایران، حتا آن زمانی که فعالیت شاعران ایران صرفا در دربار خلاصه می‌شد، تلقی رسمی از شعر مثل دوره کنونی، یعنی عصر جمهوری اسلامی نبود.

این جمله علیرضا قزوه، به خوبی برداشت رسمی حکومت ایران را درباره شعر و شاعر بیان می‌کند که «اگر بخواهیم شعر را با یک تمثیل معنا کنیم، باید گفت که شعر مانند پیاده‌نظام یک لشگر است. کارویژه‌ پیاده‌نظام‌ها این است که همیشه در خط مقدم هستند، خط ‌شکن هستند، روی مین می‌روند، سختی می‌کشند و فتح می‌کنند. شعر نیز همین خاصیت را دارد.»

۱. شاعر به مثابه پیاده‌نظام

از این نگاه به شعر، چیزی جز ترویج گونه‌ای از شعر مورد پسند قدرت بر نمی‌آید و این حمایت رسمی از شعر را در دوره کنونی، با آنچه در گذشته وجود داشت به تمامی متفاوت کرده است. درست است که «شعر درباری» در تاریخ ادبیات ایران همواره وجود داشته و نمی‌توان آن را انکار یا از آن دفاع کرد، اما به‌‌ همان میزان نمی‌توان پشتیبانی دربار و شاهان ادب‌دوست از شعر فارسی را در بعضی از ادوار و برهه‌ها، نظیر عصر تیموریان، که منجر به اوج و گسترش شعر فارسی شده نیز نادیده گرفت.

با این حال، حمایت شخص اول ایران از شعر و شاعری، به کلی بستر و اهدافی متفاوت دارد. یکی از این اهداف، «هدف نظامی» در جنگی که از سوی دولت «جنگ نرم» خوانده می‌شود، است.

تفاوت حمایت حکومتی از شعر در عصر حاضر نسبت به دوره‌های پیشین، آن قدر عمیق است که اثرات رابطه قدرت و شعر در ایران، از گسترش شعر فارسی به فراسوی مرزهای ایران و یا خلق دیوان‌های معتبر، به رواج گونه‌ای از شعر سیاسی-مذهبی-نظامی رسیده که الگویش شعرهای جلسه‌ای رسمی است که هر سال در «بیت رهبری» برگزار می‌شود.

۲. یکی شدن رهبری ادبی با رهبری سیاسی

از آیت‌الله خامنه‌ای تا کنون سخن صریحی دال بر آنکه خود را شاعر بنامد، منتشر نشده، اما شعرهای وی جسته و گریخته با تخلص «امین» در رسانه‌های دولتی انتشار یافته است. با این حال، اینکه رهبر کنونی ایران علاوه بر شعردوستی، خود «شاعر» است، امر تازه‌ای نیست.

پیش‌ از این، آیت‌الله خمینی نیز اشعار بسیاری را سروده بود، که هوادارانش آن‌ها را نشان‌دهنده وجه عرفانی وی می‌دانند، و همچنین شاهانی نظیر ناصرالدین شاه قاجار نیز در سرودن شعر دستی داشتند، اما برای هیچ کدام از آن‌ها گفته نشد که تراز شعر فارسی را تغییر داده‌اند. در صورتی که اکنون در ایران درباره رهبر جمهوری اسلامی یک صدا و یک طرفه تبلیغ می‌شود که او شاعر و شعر‌شناسی است که رهنمود‌هایش شعر فارسی را ارتقاء می‌دهد.

به عنوان نمونه، امسال بلافاصله پس از برگزاری جلسه دیدار شاعران با رهبر، عباس‌ براتی‌پور، یکی از شاعران نزدیک به حکومت، گفت که «این نشست فرصت مغتنمی برای شاعران است که از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب برای ارتقا کار خود بهره ببرند.»

همچنین این تلقی فقط ناشی از اظهارات شاعران نزدیک به حکومت نیست، بلکه حتا خود آیت‌الله خامنه‌ای با سخنرانی‌ای که هر سال در باب شعر ایراد می‌کند، تلویحا اعلام می‌کند که علاوه بر رهبری جمهوری اسلامی، رهبری شعر معاصر ایران را نیز پذیرفته است.

اما این رهبری آیت‌الله خامنه‌ای فقط مختص شعر نیست، بلکه قرائت رسمی در ایران چنین وانمود می‌کند که وی به دیگر حوزه‌های ادبیات نیز نه تنها «علاقه‌مند جدی» است، بلکه «صاحب‌نظر و منتقد» حرفه‌ای است. تبلیغ گسترده درباره نوع رابطه رهبر جمهوری اسلامی با کتاب، مثل نشان دادن رهبر در نمایشگاه‌های کتاب و یا انتشار خبرهای غیررسمی درباره شیفتگی وافر آیت‌الله خامنه‌ای به داستان و رمان، صرفا برای گسترش موضوع کتابخوانی نیست، بلکه می‌کوشند تا جنبه‌ای دیگر به جنبه‌های رهبر جمهوری اسلامی اضافه شود.

۳. «جو گرفتگی» مقامات کشور نسبت به شعر

آنچه به عنوان «حمایت رهبر از شعر» خوانده می‌شود، ناشی از سیاستی مدون، از پیش تعیین‌شده و همیشگی در جمهوری اسلامی نیست، که تمام شعر و شاعران معاصر ایران را در بر گیرد و رونقی به این نوع ادبی دهد. بلکه صرفا «علاقه‌ شخصی» آیت‌الله خامنه‌ای به شعر است که خود را فقط به صورت یک جلسه شعرخوانی بروز می‌دهد و در‌‌ همان حد باقی می‌ماند.

دقیقا نمی‌توان گفت که اگر این علاقه شخصی رهبر نبود، وضعیت شعر معاصر ایران با شرایط امروزش چه تفاوتی داشت؛ این‌که آیا حساسیت‌ها نسبت به شعر، چه از سوی مردم و چه از سوی حکومت، بیشتر می‌شد یا کمتر و چه میزان پرورش «شاعران حکومتی» که همواره در تاریخ حضور داشته‌اند (و نه تأثیر) دست‌خوش تغییر می‌شد. اما آنچه مسلم است دیدار سالانه‌ شاعران با رهبر جمهوری اسلامی، بسیاری از مقامات حکومتی ایران را ترغیب به سرودن شعر کرده است؛ گرچه این میل گاهی مثل علاقه رهبر، امری طبیعی جلوه می‌کند، اما گاهی نیز به نظر می‌رسد غیرطبیعی و از سر «جو گرفتگی» است.

اگر اسامی کسانی را که در جلسه‌های سالانه شاعران با رهبر حضور دارند مرور کنیم، در خواهیم یافت که بسیاری از کسانی که شعر می‌خوانند عهده‌دار مقاماتی دولتی‌اند؛ البته به غیر از رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی که نه تنها عجیب نیست بلکه شاید ضروری است اهل شعر باشد. همچنین در این جلسه همواره شاعرانی به نمایندگانی از روحانیان شعر می‌خوانند که سرآمد آنان رییس دفتر رهبر جمهوری اسلامی است.

اما در هیچ دوره‌ای مثل عصر جمهوری اسلامی، به سبب علاقه رهبر به شعر، مقامات ایران این قدر در تلاش نبودند که خود را حامی شعر، علاقه‌مند به شعر و حتا «شاعر» نشان دهند. اوج این رفتار، شاعری محمود احمدی‌نژاد است که در اختتامیه پنجمین دوره جشنوارهٔ شعر فجر در سال گذشته، دوبیتی‌ای خواند که گفته شد خودش سروده است. یا سروده سردار «نقدی» درباره تویی‌تر و فیس‌بوک، که چندی پیش در رسانه‌های حکومتی منتشر شد.

۴. سانسور شعر، پاستوریزه کردن شعر

امسال درست در روزی که جلسه دیدار شاعران با آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شد، خبری از سوی یکی از خبرگزاری‌های نیمه‌دولتی ایران انتشار یافت که تقریبا تمامی اهالی شعر و ادبیات و فرهنگ را شوکه کرد. دستور حذف بخش‌هایی از «خسرو و شیرین» سروده نظامی گنجوی که از شاهکارهای ادبیات کهن ایران است، از سوی وزارت ارشاد، از وخامت اوضاع سانسور ادبیات و به ویژه شعر در ایران خبر می‌دهد.

سال گذشته نیز، حذف نام فروغ فرخزاد از کتاب «شعر شاعران ایران و جهان» که از سوی دولت منتشر شده بود، اعتراض‌ اهالی شعر و رسانه‌ها را برانگیخت. اما نمی‌توان مسئولیت این سخت‌گیری ناشیانه را فقط محدود به وزارت ارشاد و چند ممیزی دانست که مأمور بررسی کتاب‌ها هستند. این رفتار ناشی از دستور اکید آیت‌الله خامنه‌ای است که طی یک سخنرانی در هفته‌های اخیر برای جلوگیری از چاپ کتاب‌های «مضر» صادر شد. وی گفت که نمی‌توان بازار کتاب ایران را آزاد گذاشت.

همچنین بعد از برگزاری جلسه دیدار شاعران با آیت‌الله خامنه‌ای یک سایت نزدیک به محافظه‌کاران به نقل از یک شاعر حاضر در این جلسه اعلام کرد ۲۱ سال است اشعار شعرا پیش از قرائت در این «محفل ادبی» ارزیابی و سانسور می‌شود.

بر اساس این گزارش، محمدحسین جعفریان، شاعر و مستندساز این مطلب را شامگاه دوشنبه در بیست و یکمین سالگرد برگزاری چنین محفل ادبی مطرح کرده و گفته است: «رویه برگزاری این جلسه به شکلی است که شعرهای پاستوریزه در اینجا قرائت می‌شود.» که این سخنانش با واکنش رهبر مواجه شده و آیت‌الله خامنه‌ای هم ضمن بیان اینکه طاقتش زیاد است و شاعران هر شعری را بخوانند و او مضمونش را قبول نداشته باشد، برآشفته نمی‌شود، گفت «ضمن اینکه پاستوریزه کردن هم بد نیست.»

۵. ملک‌الشعرایی که کنار رهبر می‌نشیند

رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی می‌گویند با این‌که آیت‌الله خامنه‌ای علاقه زیادی به شعر دارد و هر سال شاعرانی را به حضور می‌پذیرد، اما رهبر جمهوری اسلامی مخالف سرودن اشعاری در مدح و ثنای اوست. در این می‌ان، از قضا، شاعری که بیشتر بر این نکته تأکید می‌کند، خود بیشتر به آیت‌الله خامنه‌ای نزدیک است و شعرهای ستایش‌برانگیز برای وی سروده است. این شاعر کسی نیست جز «علیرضا قزوه» که خارج از انصاف نیست اگر او را «ملک‌الشعرا»‌ی جمهوری اسلامی خطاب کنیم.

علیرضا قزوه که روزگاری با شعر «مولا ویلا نداشت» به شهرت رسید، اکنون خود از سوی بسیاری از اهالی فرهنگ، چه در داخل ایران و چه در خارج، به استفاده از رانت‌های دولتی متهم می‌شود؛ رانت‌هایی از مأموریت‌های خارج از کشور و همچنین دبیری جشنواره‌های دولتی.

این رانت‌ها به اندازه‌ای است که ناصر فیض درباره علیرضا شعر طنزی سروده که در بخشی از آن آمده است:

با سر آمد علیرضا قزوه
شد سر آمد علیرضا قزوه

نیست جایی و نیست ارگانی
که نباشد علیرضا قزوه

شک ندارم که بیشتر از صد
شغل دارد علیرضا قزوه

بیت رهبر علیرضا قزوه
توی مرقد علیرضا قزوه

هر کجا می‌روی پی کاری
می‌رسد عد! علیرضا قزوه

قزوه چند روز پیش، در گفت‌وگویی اعلام کرد که ایران برعکس کشورهایی مانند انگستان و آمریکا، فاقد «ملک‌الشعرا» است. اما مگر یک «ملک‌الشعرا»ی رسمی در قبال حقوقی که از دولت می‌گیرد، چه کارهایی انجام می‌دهد که وی برای جمهوری اسلامی و به ویژه شخص رهبر فروگزار نیست؟

علیرضا قزوه که در جلسات سالانه رهبر با شاعران، درست کنار آیت‌الله خامنه‌ای می‌نشیند و مدیریت جلسه را بر عهده دارد، گفته است که مجالست با رهبری، برایش «هیچ نفع مادی نداشته و ندارد». اما مگر مناصب دولتی، نظیر رایزنی‌های ایران در خارج از کشور، جزو نفع مادی به شمار نمی‌آید؟ و یا اعطای القاب از سوی رسانه‌های دولتی - نظیر آنچه که بعد از انتخابات، او را بابت اشعاری که علیه اعتراضات مردم سرود جزو «خواص بابصیرت» دانستند - منافع معنوی جمهوری اسلامی قلمداد نمی‌شود؟

اگر «ملک‌الشعرایی» را همچنان به این چیز‌ها ندانیم، شعرهایی که قزوه خود پای آن‌ها را امضا کرده بهترین گواه است. ملک‌الشعرای انگلیس به مناسبت ازدواج‌های دربار، سالگرد تولد شاهزاده و سالگرد ازدواج ملکه شعر می‌گوید، و قزوه نیز برای رهبر و فرزندان و تمامی مناسبت‌های سیاسی که به نوعی با فراخوان آیت‌الله خامنه‌ای مربوط است شعر سروده است.

از شعری که مستقیما برای رهبر گفته:

فتوی ز دل خواستم گفت بگذر به میخانه دل
ایمان و امن و امان است شعر «امینانه» دل (اشاره دارد به تخلص آیت‌الله خامنه‌ای)

و

«فرش کهنه و ساده خانه آقا گواه است
و شام‌های ساده آقا را دیده بودم»

تا شعرهایی در ستایش فرزندان رهبر جمهوری اسلامی:

«من دیده‌ام پسران رهبر را
یک لاقبا و ساده
در میان همین مردم»

اما تفاوت ملک‌الشعرای جمهوری اسلامی با ملک‌الشعرای دیگر کشور‌ها این است که قزوه علاوه بر ستایش رهبر در اظهارات خود نظیر این جمله که «در فتنه پس از انتخابات، فقط آیت‎الله خامنه‎ای نمره ۲۰ گرفت و تمام»، در مذمت مخالفان سیاسی رهبر هم اشعار زیادی می‌گوید. هر چه نزدیکی به رهبر بیشتر، لحن این اشعار هم تند‌تر:

«افهم یا شیخ مهدی [کروبی] دیروز
افهم یا شیخ مینی جوب‌ها و گوگوش‌ها
یا شیخ گوگوش و داریوش
تو پشیمان می‌شوی
و گریه خواهی کرد
روزی که دیر شده ست
به «میر» [میرحسین موسوی] افهم هم نخواهم گفت
که دیر شده ست برایش...»

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی