احمدینژاد که هفته گذشته در یک گفتگوی تلویزیونی با این شبکه درباره تحولات خاورمیانه و اوضاع داخلی کشور صحبت میکرد، احتمال آغاز اعتراضهای خیابانی را در ایران، به مانند آنچه در کشورهای عربی جریان دارد، منتفی دانست و مدعی شد که ایران از «آزادترین دموکراسی و جدیترین انتخابات برخوردار است».
هنگامی که مصاحبه کننده شبکه تلویزیونی آر. تی. پی. پرتغال در میانه گفتگویش با محمود احمدینژاد سعی کرد بحث انقلابهای عربی را به وضعیت داخلی ایران بکشاند، پاسخ احمدینژاد این بود که اوضاع در ایران کاملا متفاوت است.
آقای احمدینژاد گفت که وی نماینده اکثریت مردم ایران است و معترضان و مخالفان حکومت اقلیتی بیش نیستند.
سخنان رئیس دولت در نفی احتمال آغاز هر گونه جنبش اعتراضی در ایران و جدا خواندن حساب آن از رخ دادهای پیرامونش یکی از نکات قابل توجه گفتگوی تلویزیونی وی بود. بویژه آنکه این سخن بسیار شبیه همان کلامی بود که رئیس جمهوری سوریه چند هفته پیش از به راه افتادن اعتراضها در کشورش به زبان آورد.
بشار اسد در اواخر ماه ژانویه در گفتگویی با وال استریت ژورنال گفته بود که سوریه با ثبات بوده و نمیتوان وضعیت کشورش را با آنچه در تونس و مصر رخ داده است قیاس کرد.
بشار اسد به این روزنامه آمریکایی گفته بود که وی اصلاحات را در سوریه آغاز کرده و به دلیل عوامل داخلی و خارجی حاکم بر سوریه، این کشور با ثبات و به دور از ناآرامی و شورش باقی خواهد ماند. اما فقط سه هفته طول کشید که عکس اظهارات رئیس جمهوری سوریه ثابت شود. آتش اعتراض و ناآرامیها چنان به سرعت به سوریه سرایت کرد که حتی رهبران غربی و ناظران سیاسی را به تعجب وا داشت.
اکنون محمود احمدینژاد نیز سخنانی مشابه به زبان میآورد: ایران بهترین دموکراسی را دارد و مخالفانش اقلیتی بیش نیستند.
بشار اسد نیز با همین اعتماد به نفس هر گونه مقایسه میان حکومتش با حکومتهای تونس و مصر را رد کرد و سوریه را تافته جدا بافتهای در عصر انقلابهای عربی خواند.
البته نباید فراموش کرد که سخنان محمود احمدینژاد با آنچه بشار اسد گفته بود، فرقهایی هم دارد.
در آن گفتگو رئیس جمهوری سوریه نیاز کشورش به اصلاحات را رد نکرد و حتی به ضرورت باز کردن فضا در این کشور اذعان داشت، اما احمدینژاد ظاهرا اعتقادی به انجام اصلاحات در کشور ندارد چرا که به ادعای وی «ایران از آزادترین دموکراسی و جدیترین انتخابات برخوردار است و برخلاف کشورهای غربی، در ایران دموکراسی کنترل نشده و واقعی وجود دارد».
از لحاظ عینی نیز فرقی دیگر میان احمدینژاد و بشار اسد است.
حداقل تا پیش از اعتراضهای ضد حکومتی اخیر در سوریه، بشار اسد از محبوبیتی نسبی برخودار بود و حکومتش هنوز دستخوش اعتراضهای گسترده داخلی نشده بود.
اما احمدینژاد در حالی خود را نماینده اکثریت مردم ایران اعلام کرده که در جریان انتخاباتی بسیار مناقشه برانگیز بار دیگر به صندلی ریاست جمهوری تکیه زد؛ بطوریکه کشور تا ماهها دستخوش اعتراض و ناآرامی بر سر نتایج آن بود.
از این رو حداقل این امتیاز را باید به بشار اسد داد که زمانی سخن از ثبات داخلی در کشورش به میان آورد که هنوز حکومت ده سالهاش با بحران داخلی و اعتراضهای گسترده مردمی روبرو نشده بود.
اما بر عکس، احمدینژاد موضوعی را قاطعانه انکار میکند که تا همین دیروز کشور را به کام خود کشیده بود و هنوز در نظر بسیاری، چه در حاکمیت و چه در میان مخالفان، پرونده آن گشوده باقی مانده است.
شاید اگر احمدینژاد با چشمانی بازتر اتفاقات چند ماه گذشته را از مصر تا سوریه میدید، اینچنین درباره ثبات حکومت پیشگویی نکرده و با دور اندیشی درباره مخالفانش سخن میگفت.