محمود کیان ارثی، خبرنگار حوزه خاورمیانه عقیده دارد که با گذشت یک سال از بهار عربی، به نظر میرسد که حرکتهای اعتراضی خودجوش در کشورهای منطقه در پیچ و خم بازی قدرتهای خارجی افتاده است.
انقلابها همیشه با جنگ خارجی و فشارهای بین المللی همزاد بودهاند.
از انقلاب فرانسه در قرن ۱۸ تا انقلاب ایران در قرن گذشته، جنگ خارجی معمولا مهمان ناخوانده انقلابها بوده است. دلیل این امر به طبیعت جنبشهای انقلابی و تاثیرات فرا ملی آن و سرایت انقلابها به محیط اطراف باز میگردد.
انقلابهای عربی یک سال گذشته نیز از این فرایند استثنا نیستند.
با توجه به رخ دادهای یک سال گذشته سایه فشارهای خارجی و رقابت میان قدرتهای منطقهای بر قیام مردمی در سوریه، یمن، بحرین و مصر به شدت سنگینی کرده است.
هر چند در مصر، حجم و سرعت تحولات نگذاشت که متحدان خارجی حسنی مبارک مانع از سرنگونی وی شوند، اما در یک سال گذشته از هنگام برکناری مبارک تلاشهای پشت پرده برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن انقلاب مصر و محدود ساختن آن در جریان بوده است.
مصر کشوری بسیار قدرتمندی در خاورمیانه به شمار میرود و سیاستمدارن آمریکایی و اسرائیلی نگران هستند که اسلامگرایان این کشور نسخهای مشابه ایران پس از انقلاب برای مصر آینده بپیچند.
چنین تغییری میتواند به معنای از میان رفتن پیمان صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل و تغییر در سیاست خارجی مصر نسبت به پروندههای حساس منطقه به مانند ایران، عربستان و صلح خاورمیانه باشد.
آمریکا به شورای نظامی حاکم در مصر به عنوان ترمزی در برابر رادیکالهای انقلابی در مصر نگریسته و از ادامه کار این شورا حمایت میکند.
همزمان نیز وزارت خارجه آمریکا گفتگوهای پنهانی با اخوان المسلمین مصر به منظور دست یابی به تفهام بر سر سیاستهای آینده این گروه انجام داده است.
این در حالیست که بسیاری در میان انقلابیون مصری معتقدند که انقلاب نباید فقط به برکناری مبارک محدود شده و بلکه تغییرات ساختاری در نظام سیاسی کشور باید رخ دهد، مسئلهای که شورای نظامی حاکم که اعضای آن از سران رژیم پیشین هستند، در نقطه مقابل آن قرار دارد.
کمی پیشتر مصر شاهد یک انتخابات پارلمانی آزاد بود که در جریان آن اخوان المسلمین و جریان سلفی بیشترین آرا را به دست آوردند.
در هفتههای آینده روشن خواهد شد که شورای نظامی مصر تا چه اندازه آزادی عمل برای جریانات برنده انتخابات قائل خواهد شد، بویژه اینکه بحث و جدل بر سر نگارش قانون اساسی جدید در مصر بالا گرفته است.
در یمن نیز، اعتراضهای مردمی با منافع اطراف خراجی در تضاد قرار گرفت است.
عربستان نگران از بیثباتی در مرزهای خود و روی کار آمدن رژیمی مخالف ریاض ابتدا از علی عبدالله صالح، رئیس جمهور این کشور حمایت میکرد و سپس در قالب طرح شورای همکاری خلیج فارس در صدد بر آمد تا مانع از تغییر سراسری در ساختار سیاسی این کشور شود.
مسئله فعالیتهای القاعده در یمن یکی از مهمترین نگرانیهای آمریکا بوده است و آمریکاییها نیز به موازات عربستان برای حفظ ساختار سیاسی فعلی در یمن تلاش کردهاند که نمود مهم آن در پشتیبانی غرب از طرح شورای همکاری خلیج برای یمن بود.
اکنون که علی عبد الله صالح ظاهرا از قدرت کنار رفته، کشمکش اصلی میان جوانان انقلابی و هیات حاکم در یمن بر سر تغییر نخبگان سیاسی حاکم و ایجاد تغییرات ساختاری در نظام سیاسی و ارتش این کشور است.
این درخواست با مخالفت عربستان و برخی کشورهای متحد آن روبرو خواهد شد.
اعتراضهای بحرین نیز به سختی بهای دخالت مستقیم کشورهای عربی خلیج فارس را پرداخته است.
در حالیکه اعتراضها در بحرین خاندان خلیفه حاکم را تا مرز سقوط کشانده و حاکمان بحرین از این کشور گریخته بودند، عربستان نیروهای نظامی خود را در قالب سپر جزیره به بحرین گسیل داشت تا انقلابیون را سرکوب کند.
آمریکا ابتدا از اقدام عربستان و سرکوب مردم در بحرین ابراز ناخشنودی کرد.
با این حال در ماههای اخیر سیاست سکوت را درباره سرکوبهای این کشور در پیش گرفته است.
به نظر میرسد وجود مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در خاک بحرین جایگاه مهمی در محاسبات آمریکا در قبال بحران این کشور داشته است.
همینطور رسانههای عمده عربی به مانند الجزیره و العربیه اخبار بحرین را یا پوشش نداده یا اینکه از مواضع حکومت این کشور دفاع میکنند.
این جو نامساعد منطقهای و بین المللی مسیر تحولات بحرین و اعتراضهای مردمی را با دشواری روبرو کرده است.
اما در میان همه این کشورها، وضعیت سوریه از همه پیچیدهتر است.
سوریه به لحاظ موقعیت ژئوپولیتیک خود از اهمیت منطقهای بسیار بالایی برخوردار است و از اینرو هر گونه تغییر در نظام این کشور به سرعت بر قطب بندیهای منطقه تاثیر خواهد گذارد.
۱۰ ماه از اعتراضهای این کشور میگذرد و این در حالیست که روز به روز بر فشار خارجی و اصرار برخی رهبران مخالف سوری برای دخالت نظامی خارجی در این کشور افزوده میشود.
ایران، روسیه و چین سه کشوری هستند که از حکومت سوریه پشتیبانی میکنند.
در مقابل آمریکا، اتحادیه اروپا و همچنین ترکیه و عربستان در سوی دیگر بحران سوریه قرار گرفتهاند.
با توجه به سرکوب شدید اعتراض مردم در سوریه زمینه برای اقدام نظامی خارجی در پوشش حمایت از مردم سوریه آماده شده است.
با این حال با توجه به تجربه لیبی و همینطور تجربه حمله نظامی به عراق و افغانستان، بسیار بعید خواهد بود که حمله نظامی مسیر دموکراسی در سوریه را هموار سازد.
اما پیش از هر اقدام نظامی علیه سوریه، باید نوعی اجماع در اینباره در شورای امنیت سازمان ملل به وجود آید که این مساله نیازمند رای مثبت روسیه و چین خواهد بود.
در مرحله کنونی هیچ یک از این دو کشور با اقدام نظامی در قالب شورای امنیت موافقت نخواهند کرد.
با این همه باید دید که گزارش آتی بازرسان اتحادیه عرب از سوریه چه تاثیری بر مواضع روسیه و چین و زمینه سازی برای حمله خارجی به سوریه خواهد گذاشت.
در مجموع با گذشت یک سال از بهار عربی، به نظر میرسد که حرکتهای اعتراضی خودجوش در کشورهای منطقه در پیچ و خم بازی قدرتهای خارجی افتاده است.
سال گذشته میلیونها نفر با امیدهای بزرگ به خیابانها آمدند و شعار آزادی و عدالت سر دادند.
خشونت، دخالتهای خارجی و درگیریهای قومی و طایفهای خطرات بزرگ در کمین این مطالبات هستند؛ مسائلی که نشان میدهد چالش پیش روی انقلابیون بسیار فراتر از سرنگونی چهرههای حاکم و تغییر اشخاص است.