آرش غفوری، روزنامه نگار حوزه سیاست، اعتقاد دارد که بندهای ارتباط بین جبهه پایداری و دولت وقت ایران یکی پس از دیگری از هم گسسته میشوند و این دلیلی ندارد مگر آنکه خط اختلاف جدیتر از آنست که تصور میشد
سه هزار میلیارد تومان یعنی دقیقاً چند میلیارد تومان؟
این سئوال شاید در ظاهر پاسخ را در خودش داشته باشد، اما از آنجا که احتمالاً نه من و نه خوانندگان این مقاله تصور دقیقی از این رقم نداریم، وقتی با خبر اختلاس چنین رقمی مواجه میشویم باید قبل از هرگونه واکنش، چند تا ضرب و تقسیم ساده بکنیم تا درک درستی از این رقم بدست آوریم.
یعنی همین کاری که «علی دهقان» در سرمقاله «روزنامه شرق» ارائه داده است. به تعبیر او با این مبلغ میتوان ۶۷ میلیون فقره حقوق ماهانه ۴۵ هزار تومانی به افراد تحت پوشش کمیته امداد پرداخت کرد.
میتوان در یک دوره به ۶۷ میلیون نفر یارانه داد.
برای ۳۰ هزار خانوار آپارتمان ۵۰ متری با میانگین رقم ۱۰۰ میلیون تومان خرید و البته ۳۵۳ هزار ماشین پراید تهیه نمود.
«سعید لیلاز» کارشناس اقتصاد و سردبیر بسیاری از نشریههای اقتصادی هم در مصاحبهای با «سایت فرارو» جلوهای دیگر از این تحلیل سه هزار میلیارد تومانی را ارائه داده است. به تعبیر او این رقم معادل نصف بودجه دفاعی کشور و همچنین نصف بودجه وزارت نیرو است که هر کدام سالیانه ۶ هزار میلیارد تومان از سهم بودجه کل کشور را دارا هستند. همچنین با این رقم میتوان کل شبکه حمل و نقل کشور را نوسازی کرد؛ آن هم با مدلهای سال ۱۳۹۱
حالا که اهمیت و بزرگی این رقم تا حدی قابل فهم شد باید گفت که انگشت اتهام در داستان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی این روزها به سوی دولت دهم نشانه رفته است.
این ادعای اصلاح طلبان، جنبش سبزیها و سایر مخالفان و منتقدان دولت از درون جبهه اصول گرایان نیست. سایت رجانیوز که در تمام سه، چهار سال گذشته به عنوان ارگان جنگ روانی حامیان احمدینژاد علیه مخالفان وی عمل میکرد و در عین حال سهم رئیس جمهور را از حلقه یاران انحرافی وی با محوریت مشائی جدا میدانست، برای اولین بار به صورت مستقیم رئیس دولت را نشانه گرفت و ادعای او را در مبارزه با فساد به چالش طلبید.
احمدینژاد در سفر روز چهارشنبه خود به اردبیل مدعی «پاک بودن» دولت خود شده بود و تاکید داشت که از ابتدا این دولت بود که به صورت جدی به این اختلاس پرداخت.
سایت رجانیوز این گفتههای احمدینژاد را «موضع دیرهنگام و فرار به جلو» در قبال اختلاس بیسابقه در تاریخ کشور عنوان کرد و به رئیس دولت یادآوری نمود که هیات وزیران به ریاست وی در اردیبهشت ۸۹، سرمایه تشکیل بانک آریا را که منبع اصلی اطلاعاتی و خبری در این اختلاس است، با نصف ارزش اسمی، قابل بررسی دانسته بود و همچنین رئیس دفترش به دستور شخص رئیس جمهور در مهر ماه ۸۹، موافقت وی را با خرید پنجاه و نیم درصد از سهام شرکت فولاد خوزستان توسط متهمان اصلی همین پرونده اختلاس به وزرای اقتصاد و راه ابلاغ نموده بود. این نامه را البته روز گذشته سایت مشرق که باز هم از سایتهای طرفدار دولت احمدینژاد است و توسط جمعی از یاران گذشته وی ارائه میشود منتشر کرده بود.
دولت البته در قبال انتقادات موضع دفاعی و تهاجمی توام دارد.
شب گذشته خبرگزاری ایرنا خبری را به نقل از دفتر ارتباطات رئیس جمهوری منتشر و طی آن سایت مشرق را به ضدیت با دولت متهم نمود. احمدینژاد هم در جمع مردم اردبیل در آغاز دور چهارم سفرهای استانی خود، صبر فعلی خود را به دلیل حفظ احترام رهبری عالی نظام عنوان کرد، اما ادامه داد که اگر مجبور شود سکوت خود را خواهد شکست.
توضیحات بالا، نمایی از داستان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و انگشت اتهام به سوی دولتی است که اگرچه تا دیروز از سوی اتهام زنندگان به پاک دستی مشهور بود، اما در پایان ماه عسل قدرت، تمام آن رشتهها گسسته شده و پروندهها یکی پس از دیگری بیرون میآیند.
اتهام زنندگان البته ادعای حفاظت از بیت المال را دارند اما از پاسخ دادن به یک سئوال هنوز عاجز هستند و آن اینکه اگر از تمام این تخلفات در طول سال گذشته آگاه بودند، چرا امروز که دعوای رقابتهای انتخاباتی مجلس نهم جدی شده است، برگهای خود را رو میکنند.
برخی از این اتهامات مربوط به اردیبهشت و مهر سال ۸۹ است. یعنی در طول یک سال تا یک سال و نیم گذشته، و حتماً اگر امری به این واضحی در سال ۹۰ تخلف است، در سال ۸۹ هم تخلف به حساب میآمد، اما آن زمان رئیس جمهور مردمی و پاک دست بود و امروز متهم به فرار به جلو میشود و ادعای پاک دستی دولت مورد چالش قرار میگیرد.
مجموعه این اتهامات البته یک وجه دیگر نزاعهای درونی قدرت درون جناح اصول گرایان را نیز برجسته میکند.
سایت رجانیوز، امروز ارگان اصلی جبهه پایداری به هدایت معنوی مصباح یزدی و مدیریت گروهی از اخراح شدگان اردوگاه احمدی نژادیون است.
پیش از این گفته میشد که احمدینژاد و جبهه پایداری میتوانند بالاخره در جایی به اشتراک برسد، غافل از آنکه این روزها پیوندهای ارتباط یکی پس از دیگری از هم گسسته میشوند و این دلیلی ندارد مگر آنکه خط اختلاف جدیتر از آنست که تصور میشد.
سایت رجانیوز در تمام دو سال گذشته که رسانههای سبز، محمدرضا رحیمی معاون اول و بقایی معاون اجرایی رئیس دولت را متهم به فساد مالی و بعضاً اخلاقی میکردند، ترجیح میدادند که سکوت کنند. رجانیوز اما امروز در همین خبری که به نقل از این سایت نقل شد میگوید: «آیا اگر آقای رئیسجمهور اجازه میداد که به پروندههای مطرح در مورد آقایان رحیمی و بقایی رسیدگی شود، کلونیهای فساد به این نتیجه نمیرسیدند که نزدیکترین افراد در این دولت نیز مصونیت ویژه ندارند؟»
معنای این ادعای سایت رجا آن است که رئیس دولت در تمام دورانی که ادعای عدم مصونیت حتی یک نفر در مبارزه با مفاسد اقتصادی را مطرح میکرد و در جاهایی از جیب شلوارش لیست مفسدان اقتصادی را بیرون میآورد، وقتی نوبت نردیکان خودش فرا میرسید آن شعارها را از یاد میبرد و ادعای مبارزه با فساد را فراموش مینمود.
نکته مهمتر این دعوای درون گروهی قدرت اما، تهدید احمدینژاد به افشاگری و پایان سکوتی است که خود آن را به تاسی از درخواست رهبری عالی نظام، وحدت بخش، میخواند.
احمدینژاد البته در تمام شش سال دوران ریاست جمهوریاش چه در قامت یک رئیس جمهور و چه در مقام یک کاندیدای ریاست جمهوری، بارها و بارها وعده افشاگری داده است. اما به نظر میرسد در هیچ یک از تمام این وعدههای داده شده تا این حد جدی نبوده یا حدااقل دست پر را نداشته است.
اگرچه امروز، احمدینژاد مورد انتقاد جریانهای مخالف است که از ترس نفوذ اطرافیان او در انتخابات آینده مجلس وارد گود بازی شدهاند، بااینحال احمدینژاد و مخالفانش در جبهه اصول گرایان، خط پایان بازی را به کمک همدیگر در خرداد ۸۸ و انتخابات ریاست جمهوری دهم تعریف کردهاند. به همین دلیل است که اگر قرار باشد سندی علیه یاران احمدینژاد به هر بهانهای رو شود، سندهای مشابه علیه رقبای امروز وی هم در دستان اطرافیان احمدینژاد وجود خواهد داشت که از حد بلوف و آن ادعاهای شعاری یا انتخاباتی فراتر میرود.
به همین دلیل هم او از اطاعت وحدت بخش از رهبری – احتمالاً برای جنجالی نکردن بیشتر فضا – میگوید تا غیرمستقیم از رهبری عالی نظام بخواهد خودش و شخصاً وارد بازی شود و مخالفان احمدینژاد را وادار به سکوت نماید. چه، در غیر اینصورت، افشاگریهای احمدی نژادی میتواند دامان نظام را هم لکه دار کند.
به همین دلیل باید منتظر ماند و دید که چه زمانی و چگونه آیت الله خامنهای به صحنه ورود میکند؛ هرچند که به نظر هم نمیرسد ورود ایشان برای تمام کردن مناقشات در آینده کافی باشد. بازی امروز، صحنه سازی رقابتهای مجلس و ریاست جمهوری آینده است که برای اردوگاه به ظاهر اصول گرا، بازی مرگ و زندگی است. هر کدام که پیروز شوند، آن دیگری را با خفت بدرقه میکنند. لااقل شواهد تجربیات امروز که نشان از این ادعا دارند.