نسخه آرشیو شده
اینفوگرافی: طول حاکمیت زمام داران کشورهای عربی

تونس و مصر آری، سوریه نه
عکس از AP Photo
از میان متن

  • شیوه‌های سرکوب رژیم حاکم بر سوریه به نسبت رژیم‌های تونس و مصر، وحشیانه‌تر و خصمانه‌تر بوده است. با اینکه وسعت شورش‌ها در تونس و مصر بیشتر از سوریه بود اما تعداد کسانی که در جریان شورش‌های این کشور‌ها، کشته شدند، بسیار کمتر از سوریه بوده است.
مجید رفیع زاده/ هافینگتن پست
چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۷:۲۶ | کد خبر: 65183

مجید رفیع زاده در مقاله زیر که نخستین بار در هاروارد اینترنشنال ریویو منتشر شده، نگاهی دارد به اقشار مختلف شرکت کننده در شورش های خیابانی علیه حکومت بشار اسد در سوریه و مقایسه آنها با نمونه های مصر و تونس.

 

مجید رفیع زاده در مقاله زیر که نخستین بار در هاروارد اینترنشنال ریویو منتشر شده، نگاهی دارد به اقشار مختلف شرکت کننده در شورش های خیابانی علیه حکومت بشار اسد در سوریه و مقایسه آنها با نمونه های مصر و تونس.

در ظاهر، جنبش دمکراسی خواهی که در سوریه جریان دارد، شباهت‌هایی با شورش‌های مصر و تونس دارد. به عبارت دیگر، همه این شورش‌ها، در واقع بازتاب درد و رنج فراوان جسمی و روحی روزانه بخش‌های وسیعی از مردم این سه کشور است.

با درنظر گرفتن شرایط سخت زندگی مردم سوریه در طول چهار دهه رژیم اسد، جای تعجب نخواهد بود که بخش‌های بزرگی از مردم سوریه در تدارک ایجاد حزبی باشند که منافع طبقه کارگر را نمایندگی کند. جنبش‌هایی که امروز در سوریه در حال توسعه است، بر مبنای درک ماتریالیستی از شرایط موجود شکل گرفته‌اند.

آن‌ها این شناخت را به نیروی سیاسی‌ای تبدیل کرده‌اند که هدف آن رقابت با رژیم حاکم و وضعیت موجود است.

با این حال، به خاطر ماهیت سیاسی-اجتماعی جامعه سوریه، بعید است که سرنگونی رژیم در سوریه، به‌‌ همان شکلی که در تونس و مصر صورت گرفت، اتفاق بیفتد.

یکی از تفاوت‌های بین سوریه و همتاهای عربش این است که هم در مصر و هم در تونس، یک طبقه نخبه سیاسی و شبکه‌ای از اتحادیه‌های کارگری سازماندهی شده از ابتدا در تظاهرات شرکت داشتند.

به علاوه هم در مصر و هم در تونس، سازمان‌های داخلی و بین المللی جامعه مدنی (مثل جنبش بین المللی «دیگر برای ما کافی است») در شورش‌ها نقش داشتند.

اما در سوریه هیچگاه این نوع جنبش‌ها وجود نداشته‌اند چرا که همه آزادی‌های فردی و اجتماعی که در قانون اساسی سوریه تصریح شده و اجازه شکل گیری این نوع سازمان‌های جامعه مدنی را می‌داد، پس از تثبیت قدرت رژیم سوریه، باطل شد.

به عنوان مثال، هر فرد سوری که سعی کرد با سازمانی در خارج از سوریه تماس بگیرد، به اتهام «ارتباط با دشمن» در دادگاه‌های ویژه محاکمه شد. بسیاری از روشنفکران انقلابی سوریه، به این اتهام، سال‌های زیادی از عمرشان را در زندان گذراندند.

درثانی، شیوه‌های سرکوب رژیم حاکم بر سوریه به نسبت رژیم‌های تونس و مصر، وحشیانه‌تر و خصمانه‌تر بوده است. با اینکه وسعت شورش‌ها در تونس و مصر بیشتر از سوریه بود اما تعداد کسانی که در جریان شورش‌های این کشور‌ها، کشته شدند، بسیار کمتر از سوریه بوده است.

طبق گزارش دیده‌بان حقوق بشر، ۳۰۰ نفر در تونس و ۸۰۰ نفر در شورش‌های مصر کشته شدند در حالی که تعداد کشته‌های سوریه تا این لحظه ۲۵۰۰ نفر بوده است.

به علاوه رژیم سوریه، مرتکب جنایت‌های وحشیانه‌ای شده است از جمله شکنجه نوجوانان (برخی از آن‌ها زیر ۱۵ سال داشته‌اند) و انتشار عکس‌ها و تصاویر ویدئویی آن‌ها برای زیر سوال بردن تظاهر کنندگان.

ثالثا، شورش‌های سوریه کمتر از شورش‌های مردم تونس و مصر، متمرکز بوده است. به علاوه به نظر نمی‌رسد که جنبش سوریه، هیچ رهبری داشته باشد یا از یک سلسله مراتب سازماندهی شده پیروی کند.

دو گروهی که اکثریت تظاهرکنندگان را تشکیل می‌دهند، جوانان مترقی و روشنفکران بیکار هستند.

در سوریه اختلاف سیاسی-اجتماعی فاحشی بین طبقه بورژوازی و پرولتاریا وجود دارد. اکثریت تظاهرکنندگان سوری، جوانان بیکاری هستند که هیچ وسیله‌ای برای امرار معاش ندارند. آن‌ها فاقد امنیت اجتماعی‌اند و از داشتن هرگونه مزایا محروم‌اند و غالبا دست به کارهای موقت و سطح پایین مثل دربانی، پیشخدمتی و یا نوکری طبقات نخبه و ثروتمند سوریه می‌زنند.

دسته دوم از اقشار متوسط فارغ التحصیل دانشگاه‌ها که عموما بیکارند تشکیل شده است. حدود ۲۰ درصد از جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی در سوریه بیکارند. به خاطر نرخ بالای بیکاری و نداشتن امکانات زندگی مثل مسکن، جوانان سوری باید با پدر و مادر خود زندگی کنند و قدرت ازدواج و تشکیل زندگی مستقل را ندارند. سن متوسط تظاهرکنندگان سوری، ۳۰ سال گزارش شده است.

علیرغم فرهنگ غنی سوریه و میراث باستانی عظیم این کشور، مردم سوریه نمی‌توانند از صنعت توریسم این کشور بهره ببرند. برای توریست‌هایی که قصد بازدید از سوریه را دارند، دریافت ویزا روند بسیار دشواری است. حتی در صورت صدور ویزا، عوامل امنیتی حکومت، توریست‌ها را همه جا دنبال می‌کنند و به این ترتیب بازدید از این کشور، تجربه تلخ و ناراحت کننده‌ای است.

در ارتباط با صنعت کشاورزی، سوریه پتانسیل خودکفایی را دارد اما دولت بهترین گندم‌ها و پنبه‌ها را به خارج صادر کرده و به جای آن پنبه و گندم با کیفیت نامرغوب وارد می‌کند.

مردان و زنان سوری، هر دو به خیابان‌ها ریخته و به تظاهرات علیه رژیم اسد پرداخته‌اند. مردان و زنان جوان سوری تلاششان بر این است که با ایجاد فضاهای خصوصی و عمومی، با اصلاحات اقتصادی و سیاسی رژیم مقابله کنند.

در گذشته، شعار رژیم بشار اسد این بود: «خدا، سوریه و بشار، این کل نیازهای ماست» اما امروز جوانان سوری فریاد می‌زنند: «خدا، سوریه و آزادی، این همه نیازهای ماست.» و شعار می‌دهند: «اتحاد، اتحاد، اتحاد، مردم سوریه متحد شوید».

به نظر می‌رسد شورش‌های اخیر در سوریه، دو هدف عمده دارد. هدف اولیه آن تغییر قانون اساسی است.

هدف دوم، فشار برای ایجاد دولتی پاسخگوست که خواست‌های مردم را برآورده سازد.

تظاهرکنندگان می‌خواهند بند ۸ قانون اساسی سوریه که «حزب بعث سوسیالیست عربی» سوریه و حزب تعریف نشده «جبهه ملی و مترقی» سوریه به عنوان احزاب رسمی دولتی، منحل اعلام شوند.

به علاوه قانون اساسی سوریه به رئیس جمهور این کشور اختیارات فراگیری می‌بخشد که به موجب آن‌ها او می‌تواند وضعیت حکومت نظامی و حالت دائم اضطراری اعلام کرده و هر گونه قانون را تصویب یا به حالت تعلیق درآورده و دستور تشکیل «دادگاه عالی امنیت ملی» دهد. رئیس جمهور این قدرت را دارد که هر زمان بخواهد و تشخیص دهد، اجتماعات مردم را متفرق سازد.

تظاهرکنندگان سوری بر این باورند که نهادینه کردن دمکراسی واقعی، حاکمیت قانون، آزادی و تامین آزادی بیان و مطبوعات، خواسته‌های اصلی آنهاست.

سوریه، ظاهرا یک غده پیچیده ژئوپولیتیکی در منطقه است. پرسش این است که آیا تحولات غیر متمرکز کنونی در سوریه، می‌تواند منجر به ایجاد یک جنبش چپ جدید با رهبری قدرتمند شود که بتواند خواست‌های مردم را نمایندگی کند.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی