یافتههای یک تحقیق در دانشگاه تهران نشان میدهد مردان ایرانی که تجربه خشونت خانگی علیه خود داشتهاند، به دلایلی چون «فرهنگ مردسالار، علاقه و دلبستگی به همسر و زندگی خانوادگی»، این خشونت را انکار میکنند.
احسان خیرخواهزاده، کارشناس ارشد علوماجتماعی، این تحقیق کیفی را در مصاحبه با ۵۰ مرد متاهل انجام داده که خشونت خانگی را علیه خود تجربه کردهاند.
این نتایج نشان میدهد که خشونت کلامی-روانی و سپس خشونت جنسی، شایعترین و شدیدترین خشونتهایی بوده است که زنان علیه مردان به کار میبرند.
آقای خیرخواه میگوید در سالهای گذشته، محققان به دلیل عدم مشاهده خشونتفیزیکی علیه مردان، میگفتندخشونت علیه مردان وجود ندارد اما یافتههای این تحقیق نشان میدهد که مردان نیز قربانی خشونت هستند.
یافتههای دیگر این تحقیق نیز حالکی از آن است که مردانی که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند، مشکلات اخلاقی دارند و یا معتاد به مواد مخدر یا الکل هستند، بیشتر از سایر مردان در خشونتهای خانگی آسیبپذیرند.
همچنین دو سوم از این ۵۰ مرد متاهل مورد مصاحبه، خشونت خانگی زنان علیه خود را جرم تلقی نمیکردند و میگفتند که «مرد نباید به پلیس اطلاع دهند یا شکایت کنند» و یک سوم نیز آن را جرم تلقی میکردند.
هفتدسته خشونت خانگی علیه مردان
آقای خیرخواهزاده میگوید در تحقیقهای گذشته، صرفا اعمال خشونت توسط اعضای قویتر و با قدرت یعنی مردان بر اعضای ضعیفتر بوده یعنی زنان و کودکان مورد توجه قرار میگرفت اما منابع قدرت در زندگی زناشویی متکثر است و میتواند عامل خشونت شود.
به گفته او، جاذبه جنسی و عاطفی زوجین، وضعیت جسمانی و سنی آنها، شرایط روانی و عقلی، میزان تحصیلات، میزان بهرهمندی از مزایای عرفی و اینکه از سمت اعضای خانواده خود چقدر حمایت میشوند، میتواند عامل خشونت خانگی علیه مردان نیز باشد.
بر اساس تحقیق آقای خیرخواهزاده، این خشونت خانگی میتواند در هفت دسته، به صورت خشونت کلامی-روانی، مالی، اجتماعی، فیزیکی، کوتاهینمودن در وظایف خانهداری، جنسی و حقوقی علیه مردان به کار گرفته شود.
البته این کارشناسارشد علوم اجتماعی تاکید کرد که این هفت مورد از خشونت، از جامعهای به جامعه دیگر و از طبقهای به طبقه دیگر، در چهارچوبهای فکری و اعتقادی مردانه و زنانه و بر اساس روند رشد و تربیت افراد تعابیر و تفاسیر مختلفی دارد.
مردان برای تلافی خشونتخانگی، زنان را «همشأن» خود نمیدانند
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که استراتژی مردان برای مقابله با خشونت خانگی زنان، روش تحمل و مدارا، مکانیزم فاصلهگذاری جنسیتی، گفتوگو، قطعکردن ارتباط، ترکصحنه کشمکش، واکنشهای تلافیجویانه، رفتارهای سرکوبگرایانه و کنترلی، طلاق و بهرهگیری از خدمات مشاورهای است.
به گفته آقای خیرخواهزاده، مردان با «مکانیزم فاصلهگذاری جنسیتی»، کمتر در صدد مقابلهبهمثل با خشونت زنان علیه خود هستند. در این مکانیزیم، مردان پیشفرضی دارند که با افرادی روبهرو هستند که همشان و همقدرت آنها نیستند در نتیجه نیازی نیست که کاملا تلافی کنند.
از طرف دیگر، مردان با تحصیلات بالاتر، نگاه مدرنتری نسبت به شخصیت و جایگاه زنان دارند و بیشتر از روشهای گفتوگو، جستوجوی توافق یا قطع موقتی ارتباط استفاده میکردند و در مقابل، مردانی که تحصیلات پایینتری دارند، بیشتر از روشهای پرخاشگرایانه و تلافیجویانه استفاده میکنند.
همچنین، طول عمر زندگی مشترک بر استراتژیهای مردان برای مقابله با خشونت خانگی زنان، اثر گذار است. با گذشت زمان، روشهای ملایمتر افزایش پیدا میکند و روشهای تلافیجویانه کاهش مییابد، واکنشها با ثباتتر میشود و البته احتمال این هست که خشونت عادت شود.
در این تحقیق آمده است که طلاق، یکی از آخرین راههای است که مردان برای مقابل با خشونت علیه خود استفاده میکنند زیرا به گفته آنها، طلاق آسیبها و صدمات روحی و روانی، هزینههای اقتصادی نظیر مهریه، بازدارندههای فرهنگی و اجتماعی و نگرانی برای آینده فرزندان را در بر دارد.
از طرف دیگر، به عقیده مردان مورد مصاحبه این تحقیق، قوانین مربوط به ازدواج و طلاق که با تغییرات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران هماهنگ نیست (از جمله رواج مهریههای کلان برای تضمین دوام ازدواج و تامین پشتوانه مالی برای زن_، نشانه ناکارآمدی این قوانین است.
مشاوره نیز به عنوان آخرین راه مردان برای مقابله با خشونت خانگی است و به گفته آنها، به دلیل هزینهها و زمان، تمایلی برای مشاوره ندارند و درصد کمی سراغ مشاورههای خصوصی و دولتی رفتند و آقای خیرخواهزاده معتقد است عامل فرهنگی برای عدم شرکت در جلسههای مشاوره، بسیار قویتر است.
خشونت علیه زنان در ایران
خشونت خانگی علیه مردان، موضوع تازهای در روابط زناشویی نیست اما احتمالا به دلیل افزایش و رواج این نوع خشونت در جامعه، به تازگی مورد توجه محققان قرار گرفته است در حالی که موضوع خشونت خانگی علیه زنان، سالها است که مورد بررسی قرار میگیرد.
پیشتر مینا بیگدلی، رئیس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی تهران گفته بود «در ایران آمارها نشان میدهد که ۱۵ درصد زنان از خشونت خانگی رنج میبرند» اما به گفته احسان خیرخواهزاده آماری درباره خشونتخانگی علیه مردان وجود ندارد.
یک عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی سال گذشته گفته بود که زمینههای خشونت در حال برابری است به طوری که در جامعه امروز برای مقابله با خشونت علیه زنان، خشونت علیه مردان تشدید شده تا به برابری برسند.
عبدالهادی وحید فردوسی در همایش روز جهانی محو خشونت علیه زنان تاکید کرده بود «بسیار ناامید کننده است وقتی که میبینیم از اینکه خشونت علیه یک طیف را از بین ببریم عاجزیم و در مقابل خشونت علیه طیف دیگر را تشدید میکنیم تا مساوی شوند».
خشونت علیه زنان به ویژه خشونت خانگی و مبارزه با آن نیز سالها است که مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در هفدهم اکتبر ۱۹۹۹، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را صادر کرد و بیست و پنجم نوامبر را به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شد.
در ماده «یک» این قطعنامه در تعریف خشونت علیه زنان آمده است که «هر عمل خشونت آمیز براساس جنسیت که به آسیب رساندن یا رنجاندن جسمی، جنسی و یا روانی منجر شود یا احتمال میرود که منجر گردد، از جمله تهدید و یا رفتارهای مشابه، اجبار نمودن یا محروم کردن زنان از آزادیهای عمومی و یا آزادیهای فردی، در دسته رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان قرار میگیرد».
در ایران نیز، زهره الهیان، عضو فراکسیون زنان مجلس در مرداد سال گذشته از ارائه طرحی کلان توسط نمایندگان در مورد امنیت زنان خبر داد که موضوعاتی همچون امنیت اجتماعی و مقابله با خشونتهای خانگی علیه زنان در آن مورد مطالعه قرار گرفته است. طرحی که هنوز به سرانجام نرسیده است.