وبسایت خبری سحام نیوز گزارش داد که نرگس محمدی، فعال حقوق بشر که در ایران زندانی است، بار دیگر دچار «فلج عضلانی» شده است.
براساس این گزارش خانم محمدی روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت در تماس تلفنی با خانواده خود گفته است که در زندان «گرفتار حمله بیماری فلج عضلانی شده و به دلیل طولانی شدن حمله، سه آمپول به او تزریق شده و دارو مصرف میکند.»
طبق این گزارش تقی رحمانی، فعال ملی-مذهبی و همسر خانم محمدی، نیز گفته است که بیماری خانم محمدی نشان میدهد که در زندان «بهشدت تحت فشار روحی قرار دارد».
آقای رحمانی که خارج از ایران بهسر میبرد، افزوده است: بازجویی دوباره از خانم محمدی برای انتقامگیری و فشار آوردن به من و خانواده او است و در این میان نرگس را به عنوان گروگان، قربانی میکنند.
خانم محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران، روز دوم اردیبهشت توسط ماموران وزارت اطلاعات زنجان بازداشت و برای اجرای شش سال حکم زندان خود به زندان اوین در تهران منتقل شد.
این فعال حقوق بشر طبق قانون مجازات اسلامی در مجموع به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود اما مدتی بعد در دادگاه تجدیدنظر به شش سال زندان محکوم شد. او اردیبهشت سال ۸۸ شبانه در منزل خود بازداشت و تیرماه سال ۹۰ در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد.
اتهامهای خانم محمدی «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور»، «عضویت در گروهها یا جمعیتها با هدف برهم زدن امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» اعلام شد.
هفته گذشته سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیهای اعلام کرد که خانم محمدی براثر بازداشتها «دچار شوک عصبی شده و بهشدت بیمار است».
خانم محمدی مرداد سال ۸۹ پس از آزادی موقت از زندان اوین، به دلیل «حملههای عصبی ناشی از دوره بازداشت و بازجویی در زندان»، در بیمارستان بستری شد.
براساس گزارش سحام نیوز دو فرزند پنج ساله خانم محمدی و آقای رحمانی در غیاب پدر و مادر، با مادر آقای رحمانی در تهران زندگی میکنند.
فعالان حقوق بشر در ایران و در خارج از کشور و حامیان مادران پارک لاله با انتشار دو بیانیه خواستار آزادی فوری نرگس محمدی و حمایت از حقوق کودکان زندانیان و مادران زندانی شدهاند.
براساس گزارشها خانم محمدی پیش از این نیز در خرداد سال۱۳۸۹ پس از تحمل یک هفته بازجویی و زندان انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، به بیماری فلج عضلانی دچار شده بود که با فلج بخشی از بدن و گاه حالت بیهوشی و ناتوانی از حرف زدن همراه بود.