سه هفته پیش و در روزهای پایانی آذر ماه، یک کشتی چوبی حاوی پناهجویان ایرانی، افغان و عراقی در اثر توفان و برخورد با صخرههای جزیره کریسمس، در هم شکست و غرق شد.
جزیره کریسمس، در 2600 کیلومتری شمال غربی استرالیا و در 360 کیلومتری جنوب جاکارتا پایتخت اندونزی قرار دارد و در سالهای اخیر، مقصد بسیاری از پناهجویان خاورمیانه به خصوص ایرانیانی بوده است که قصد داشتند، خود را به استرالیا برسانند.
در دو سال گذشته، چندین بار قایقهای حامل پناهجویان ایرانی، کرد و افغان در آبهای شمال استرالیا دچار حادثه شدهاند. پناهجویانی که در راه رسیدن به مقصد نهایی خود دچار سانحه شدهاند، عمدتاً بدون نام و نشان باقی میمانند چرا که یا خروج غیرقانونی از کشورشان داشتهاند یا با وجود خروج قانونی، مشخصات آنها به طور رسمی در جایی ثبت نشده است.
قایقهایی که پناهجویان را از اندونزی به جزیره کریسمس منتقل میکنند، بیشتر چوبی و قدیمی هستند و اتاقکهای چوبی روی عرشه آنها، غالباً با پارچه و نایلون پوشانده میشوند تا سرپناهی برای پناهجویان مسافر باشد. این کشتیها هیچیک از امکانات و تجهیزات امنیتی برای سفرهای دور دریایی را ندارند.
بیشتر پناهجویان ایرانی و نیز افغانها و عراقیها با پرداخت هزینههای کلان و از راههای غیرقانونی خود را به استرالیا میرسانند. هزینه سفر غیرقانونی از اندونزی به استرالیا، دستکم 3000 دلار است. قاچاقچیان فعال در جابهجایی پناهجویان از مالزی و اندونزی به استرالیا نیز بیشتر ایرانی، افغان یا پاکستانیتبار هستند و بیشتر آنان تابعیت استرالیایی یا نیوزیلند دارند. کمتر پناهجویی در راه سفر طولانی به استرالیا میتواند بدون مخاطره یا از دست دادن تمام اندوختهاش به مقصد برسد. بیشتر پناهجویان بارها و بارها پول به قاچاقچیها میدهند و خبری از سفر و اعزام به مقصد نمیشود.
4200 نفرشان خود را به استرالیا رساندند
اداره مهاجرت استرالیا اعلام کرده است که تنها در سال 2010، نزدیک به 4200 پناهجوی ایرانی، عراقی و افغان خود را به استرالیا رساندهاند. اما سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) میگوید که قطعاً تعداد بیشماری هم باوجود پرداخت دستمزد زیاد به قاچاقچیان در بین راه گیر افتادهاند یا توسط پلیس اندونزی و مالزی دستگیر شدهاند.
نکته قابل توجه این است که رسیدن به جزیره کریسمس یا حتی پا گذاشتن به خاک استرالیا، پایان این قصه دردناک پناهجویی نیست. اغلب پناهجویان به محض ورود به جزیره کریسمس به اتهام ورود غیرقانونی به زندان منتقل میشوند و اگر خوشاقبال باشند، در یکی از اردوگاههای پناهندگی استرالیا اسکان داده میشوند. شرایط داخلی این اردوگاههای پناهندگی، مدتهاست که توجه کارشناسان محلی و جهانی را به خود جلب کرده است.
بازداشتگاهها و اردوگاههای پناهندگی استرالیا بیشتر در خارج از محدوده شهری واقع شدهاند و امکانات بهداشتی، درمانی و زیستی خیلی جزئی دارند. بیشتر ارودگاههای پناهندگی، مشکل کمبود آب و امکانات درمانی دارند. کودکان و زنان بیمار نیز همواره با مشکل دسترسینداشتن به دارو و وسایل بهداشتی دست بهگریبان هستند.
تالمات روحی شایان در اردوگاه پناهندگی
یکی از معروفترین پروندههای قضائی کشور استرالیا در سالهای اخیر نیز به ماجرای یکی از این خانوادههای پناهنده مربوط میشود. «شایان بدرایی»، کودک خردسال ایرانی، در سال 2000 میلادی (1379 شمسی) به همراه پدر و مادر و خواهر کوچکش شبنم وارد استرالیا شد. او در سالهای اول اقامتش در این کشور، به دلیل زندگی شبانهروزی در اردوگاههای پناهندگی بارها و بارها شاهد صحنههایی از جمله خودکشی، خودزنی و خشونت پناهجویان بود. شایان که از نظر روحی شدیدا آسیب دیده است، بارها و بارها در بیمارستان و بخش روانی کودکان بستری شده است.
او تنها در فاصله ماه مارس تا اوت سال 2002 (اسفند 80 تا مرداد 81) بیش از 70 بار مورد معاینه پزشکی قرار گرفت تا پزشکان بتوانند دریابند که آسیبهای روانی تا چه اندازه جدی و خطرناک بوده است. وکیل خانواده بدرایی با استناد به همین شرایط از دولت استرالیا شکایت کرد و توانست بابت خسارات روحی و روانی وارد شده به شایان بدرایی، غرامت بگیرد.
شماری از پناهجویان و پناهندگان دیگر ایرانیتبار مقیم استرالیا نیز در گفتوگو با مردمک، از شرایط آزاردهنده زندگی خود گفتند. به گفته این عده، «وضع پناهجویان به قدری بد است که صدای مردم استرالیا نیز در آمده است. هر بار که کشتی گم میشود و زنان و کودکان در آبهای اطراف استرالیا غرق میشوند یا پناهجویان دست به اعتصاب غذا میزنند، دوباره زنگهای خطر به صدا در میآیند. اما متاسفانه، وضع تفاوت چندانی نکرده است.»
«در فیلمها هم ندیدهاید»
نازنین، یکی از زنان پناهجوی ایرانی که دو سال و نیم در دو اردوگاه پناهندگی استرالیا زندگی کرده است، در گفتوگو با مردمک میگوید: «تصور فضایی که ما در آن زندگی میکردیم برای شما غیرممکن است. من خیلی از شبها از ترس جانم تا صبح بیدار میماندم. شرایط زندگی من آن قدر بد بود که بارها به فکر بازگشت یا خودکشی افتادم. چندین بار به دلیل ابتلا به بیماریهای عفونی به سختی مریض شدم. دسترسی به پزشک و دارو آن قدر سخت است که باورکردنی نیست.»
او ادامه میدهد: «من و خواهرم در کمپ وومرا در جنوب استرالیا ساکن بودیم. صحنههای تکاندهندهای که ما دیدهایم حتی در فیلمهای سینمایی هم اتفاق نمیافتند. در سالن همگانی و جلوی چشمان ما یک پناهجو اقدام به خودکشی و زدن رگ دستش کرد. من هفتهها بعد از آن خواب نداشتم. خوابهایم پر از کابوس بود.»
نسیم، خواهر نازنین اضافه میکند: «غذای بد، تختخواب شکسته، اتاقهای کثیف و بدبو مرا آن قدر آزار نداد که بلاتکلیفی و فشار روحی، همین که نمیدانستم چه موقع به پروندهام رسیدگی میشود و عاقبت کارم چه خواهد بود، دیوانهام میکرد. نه امکانی برای آموزش زبان داشتم و نه راهی برای آشنایی با جامعه و مردم. احساس میکردم در زندان هستم.»
پناهجوی دیگری به نام بهزاد به مردمک میگوید: «من تا حالا دستکم دوبار باید مُرده باشم. یک بار در طول سفر دریایی از اندونزی، وقتی که کشتی دچار توفان شد و یک بار هم در همین یک سال و نیمی که در کمپ زندگی میکردم. آدمپرانی که با من در تهران قرار گذاشته بود، پنج میلیون تومان از من گرفت، اما تا وقتی که به استرالیا رسیدم، بالای 15 میلیون تومان به او داده بودم. من نه گذرنامه داشتم و نه دیگر میتوانستم در ایران بمانم. یکی از بستگان دورم در استرالیا مرا ترغیب به آمدن کرد. رویای قشنگی بود، اما کابوس وحشتناکی شد.»
با این وجود، سیل متقاضیان پناهندگی همچنان به سوی استرالیا جاری است. اغلب این پناهجویان نیز شهروندان کشورهای خاورمیانه هستند. به رغم برقراری قوانین جدید و سخت برای احراز پناهندگی در استرالیا و همچنین انتقال اردوگاههای پناهندگی به جزایر پیرامونی این کشور، هنوز هم هزاران نفر در سال، رنج «سفر مرگ» را به جان میخرند تا شاید در آن سوی جهان بتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند.
watch the movie: “my tehran for sale ‘’ regarding this issue