رئیس جمهوری ایران بار دیگر بر مخالفتش با سیاستهای مهار جمعیتی در کشور تاکید کرد. در همین حال گفته میشود قرار است برنامه آموزش تنظیم خانواده در دانشگاهها برچیده شود.
محمود احمدینژاد روز یکشنبه 3 بهمن در سفر استانی خود به گیلان، بار دیگر از شعار «دو بچه کافی است» انتقاد کرده و گفته که فرمول دو بچه کافی است، فرمول مرگ یک ملت و نابود کردن یک ملت است.
او همچنین گفته است: متوسط بعد خانواده در ایران به زیر چهار رسیده و این به این معنای آن است که 50 سال آینده یا بیشتر ایرانی نیست.
آقای احمدینژاد همچنین درباره برخی سخنان مبنی بر اینکه «بچه باعث فقر میشود» گفته که این استدلالها «شیطانی و نادرست» است. به گفته رئیس جمهوری، فقر ناشی از توزیع ناعادلانه امکانات، فرصتها و امکانات یک کشور است و پرسیده اگر عدالت ایجاد شود و بیتالمال عادلانه در بین آحاد مردم توزیع شود، فقیری باقی نمیماند.
او پیشتر نیز از سیاستهای مهار جمعیتی انتقاد کرده بود.
در دهه نخست استقرار جمهوری اسلامی در ایران، سیاستهای مهار جمعیتی که در حکومت پهلوی وضع و گسترش داده شده بود، کنار گذاشته شد اما پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و آغاز «دوره سازندگی» در ایران، دولت اکبر هاشمی رفسنجانی باز به سراغ همان سیاستهای مهار جمعیت رفت.
علیرضا مرندی، نماینده فعلی اصولگرا در مجلس شورای اسلامی، وزیر بهداشت دولت سازندگی بود و چنان در اجرای این سیاستها موفق بود که از سوی نهادهای بینالمللی و از جمله سازمان ملل در این باره تقدیر شد.
این سیاستها در دولت محمد خاتمی نیز پی گرفته شد اما با انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری ایران در سال 84، او شروع به مخالفت با سیاست مهار جمعیت کرد.
این مخالفتها به سخن محدود نشد و دولت آقای احمدینژاد در اقدامی عملی برای پسگرفتن برنامههای دولتهای قبلی برای مهار جمعیت، اعلام کرده است به نوزادانی که از فروردین امسال متولد شوند، یک میلیون تومان کمک نقدی میکند.
شکوه همسرداری به جای تنظیم خانواده
مرکز امور زنان ریاستجمهوری نیز در هفته گذشته اعلام کرده که کتاب تنظیم خانواده که در دانشگاهها تدریس میشد «با رویکرد دولت اصلاحات بوده» و بر پیشگیری از زاد و ولد تاکید داشت و به همین خاطر قرار است کتاب «روانشناسی ازدواج و شکوه همسرداری» به جای آن در دانشگاها تدریس شود.
با این حال سعید قدیمی، مدیرکل آموزشی وزارت علوم گفته است که حذف درس تنظیم خانواده در دستور کار این وزارتخانه نیست. علیرضا مصداقینیا، معاون بهداشتی وزارت بهداشت هشدار داده است که حذف واحد تنظیم خانواده از دروس دانشگاهی، سلامت خانوادهها را تهدید میکند.
به گفته او، وجود این واحد درسی نهتنها در كاهش ابعاد خانواده كه در بهبود وضعیت سلامت مادر و خانواده موثر است و وزارت بهداشت با هر تصمیمی كه برخلاف آن باشد، مخالف است.
آقای مصداقینیا میگوید: ممكن است گفته شود آنچه بهعنوان تنظیم خانواده در دانشگاهها تدریس میشود جامعه را به هدف مورد نظر نمیرساند كه در آن صورت باید در چگونگی اجرا و آموزش آن تجدیدنظر شود، نه اینكه آن را حذف کنند.
از سوی دیگر سعدالله نصیری، عضو کمیسیون آموزش مجلس حذف درس تنظیم خانواده در دانشگاه ها را یک تصمیم «موقت و وصلهپینهای» دانسته و گفته این تصمیم نیاز به مطالعه و بررسی بیشتر دارد تا بتواند در راستای تحول بنیادین علمی کشور قرار گیرد.
گسترش طبقه فقیر
این موضعگیریهای رئیسجمهوری و دولت درباره برنامههای مهار جمعیت، با مخالفت گروههای مختلف و نمایندگان مجلس روبرو شد.
مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد شیراز در نقد سیاست افزایش جمعیت به مردمک میگوید: این سیاست در دراز مدت میتواند به گسترش طبقات پایین با تشدید دور باطل فقر بینجامد و در این شرایط است که سیاست افزایش جمعیت، طبقات متوسط را بیرمقتر میکند، هزینههای اجتماعی آنها را افزایش میدهد و موجب افزایش مهاجرت نخبگان و محاصره شهرها میشود.
او همچنین میگوید که براساس مطالعات انجام شده، پیشگیری از بارداری با سطح تحصیلات و رفاه بیشترین رابطه را دارد و در واقع تحصیلات کمتر و فقر بیشتر، به معنای فرزند بیشتراست.
به گفته او، جایزه یک میلیونی تولد هر فرزند، حذف یا کاهش احتمالی یارانه امکانات پیشگیری از بارداری، و تبلیغات با رنگ دینی تنها موجب افزایش جمعیت طبقات فقیر و تشدید دور باطل فقر میشود.
این استاد دانشگاه بر این باور است که سیاستهای اقتصادی اخیر ازجمله طرح تحول اقتصادی، مستقیما سطح رفاه طبقات متوسط شهری را بدتر و ظاهرا فقرا را برخوردارتر میکند و در این صورت سیاست افزایش جمعیت در دراز مدت میتواند به گسترش طبقات پایین منجر شود.
سیاست مهاجرفرست کردن
محمود احمدینژاد همچنین برای مخالفت با سیاست کنترل جمعیت، از گزارههای مذهبی و دینی نیز استفاده کرد و گفت که «خدا روزیرسان است» و علمای دینی را هم به چالش کشید که چرا در مقابل سیاست «دو بچه کافی است»، سکوت کردهاند، اما برخی روحانیان حامی دولت همچون آیتالله مصباح یزدی، گفتههای احمدی نژاد را تایید کرده و سياست کنترل جمعيت را «سياستی صهيونيستی» خواندند.
مسعود سپهر در همین رابطه به مردمک میگوید: محمود احمدینژاد با استناد به گزارههایی چون وجوب افزایش امت اسلام یا سربازان امام زمان، مخالف کنترل جمعیت است و معتقد است که براساس دیدگاه آخرالزمانی و نزدیکی ظهور، اگر این مساله تبعاتی هم داشته باشد، امام خود رفع و رجوع خواهد کرد.
به گفته آقای سپهر که عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از احزاب مخالف دولت است، احتمالا هدف آقای احمدینژاد از طرح سیاست افزایش جمعیت، «استمرار وتوسعه پایگاههای اجتماعی قدرت حاکم در دراز مدت» باشد.
آقای احمدینژاد برای تاکید بر سخنان خود، همچنین از کشورهای توسعهیافته غرب مثال میزند که با اجرای سیاست کنترل جمعیت، حالا پشیمان شدهاند و برای جبران آن، یارانههای سنگین به خانوادهها پرداخت میکنند.
این درحالی است که بسیاری از همین کشورهای توسعه یافته برای رفع کمبود جمعیت خود، از کشورهایی مانند ایران درحال توسعه، نیروی آمادهای که در دو دهه مهارتهای مختلفی کسب کرده است را بهعنوان مهاجر میپذیرند.
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناس دانشگاه تهران میگوید: به نظر میآيد كسانی مانند آقای احمدینژاد كه مدعی افزايش جمعيت كشور هستند، در راستای سياست مهاجرفرست كردن ايران قرار داشته و به جهت و ساختار توسعهای ايران به لحاظ نيروی انسانی و نظام شغلی توجهی ندارند.
80 درصد جمعیت، موافق تکفرزندی
بنابر مطالعهای که تقیآزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در سطح ایران انجام داده، حدود 80 درصد مردم ایران داشتن یک فرزند را مطلوب میدانند، در حالی که خود همین افراد متعلق به خانوادههایی بیش از یک فرزند هستند.
او در توضیح مطالعاتی که انجام داده میگوید: اگر در گذشته خانوادهای با سه يا چهار فرزند مطلوب بود، امروز خانواده بيش از يک فرزند نامطوب است، زیرا همین امروز که درآمدهای نفتی برای زندگی مردم صرف میشود، دچار مشکل بیکاری و نابرابری اقتصادی هستیم، چه رسد به فردا كه اين منبع عظيم مالی به پايان خواهد رسيد و بر حجم جمعيت نيز افزوده خواهد شد.
براساس آخرین سرشماریها، جمعیت ایران درحال حاضر بیش از 70 میلیون نفر تخمین زده میشود. جمعيت شناسان ایرانی پیشبینی کردهاند که که در آینده حتی باوجود سیاستهای کنترل جمعیت، جمعیت این کشور به دو برابر افزایش خواهد یافت.
ایران از نظر شاخصهای پیشرفت، جزو کشورهای درحال توسعه به شمار میآید. به گفته اقای ارمکی، جوامع توسعه نيافته بيش از سرمايه و تكنولوژی و حرکت به سمت توسعه، نيروی انسانی غير متخصص دارند و بنابراین کمتر گفته میشود که افزايش جمعيت برای كشورهای توسعه نيافته، راهی در مسیر توسعه يافتگی آنها است.
اما وضعیت جمعیت ایرانی چه ارتباطی با میزان توسعهیافتگی آن دارد؟
آقای آزاد ارمکی که سالها در زمینه مطالعات جامعهشناسی کار کرده معتقد است «اگر همه مردم جهان در اختيار ما بودند و از توانايیهای موجود مردم ايران برخوردار بودند حتما اقتصاد جهانی یک روزه دچار فروپاشی میشد. زيرا هنوز مردم ايران نياموختهاند كه كار كنند و به همین دلیل است که مردم ایران براساس آمار موجود كمترين كارايی را دارند و كمترين زمان را برای انجام كار سپری میكنند».
او پیشنهاد میکند که برای ساماندهی جمعیت ایران و حرکت به سوی آینده بهتر، باید نظام اجتماعی کار و شغل توسعه یابد و بر حجم كار و كيفيت توليدات و بهره وری افزوده شود که در این صورت نتیجه آن تنظیم جمعیت از طریق انتخاب خود مردم خواهد بود.
به گفته این جامعهشناس، اگر كار و شغل و توسعه در ايران بهبود یابد، به طور طبيعی جمعيت افزايش خواهد يافت.
طبقه فرودست را رها کنید . آنها کنترلشان هیچوقت در هیچ کجای جهان در اختیار طبقه متوسط نبوده . فقط در شورش ها ی کور برای نان می آیند و حضورشان به گسترش دیکتاتوری در پوسته جدید کمک شایان میکند . چون راحت گول میخورند . اینهمه کمونیست ها در کشورهای فقیر آنها را گول زدند و دیکتاتوری خشن تر بر پا کردند و آنها را هم فقیرتر از کشورهای سرمایه داری کردند . اصلاحات تنها با طبقه متوسط و افراد لیبرال دموکرات مثل دکتر یزدی ، بنی صدر ، داریوش همایون ، رضا پهلوی ، معین فر ، امیر انتظام ، .....امکان پذیر است . البته فراماسونری مارکسیست های روسی متحد ارتجاع مذهبی نمیگذارد . اگر شریعتی امروز زنده بود قطعا علیه حاکمیت روحانیت (مثل بازرگان و سروش و یزدی و بنی صدر) میجنگید . او اصلا روحانی را در اسلام به رسمیت نمیشناخت . در رادیو فردا و دوچه وله چپ روسی دارد شیطنت میکند . به اینها بپردازید :
خوب بیخود نیست که احمدی نژاد ریس جمهوره ماست ، خامنه ای رهبر ماست ، رفسنجانی امید اصلاحات ماست ، موسوی خط امامی رهبر انقلاب سبز ماست ، ریس دانا اقتصاد دان ماست ، کانون نویسندگان روسی think thank ماست ، نیک آهنگ و فواد تابان و ادیب زاده و آشوری و کشتگر و بقراط ژورنالیست های ما هستند ، وب سایت هایی که قرار است انقلاب کنند اخبار روز ، پیک نت ، رادیو زمانه ، خودنویس ، کیهان لندن ، .... هستند ، احزابی که قرار است انقلاب کنند حزب توده ، فدائیان ، مجاهدین ، حزب کمونیست کارگری هستند ، .........
-دروغ گویی در اپوزیسیون اگر نه بیشتر بلکه به اندازه رژیم است . آنکس که برای اعدام سران رژیم قبل توسط خلخالی هورا میکشد شما چپ ها بودید .
-نقابداری و هتاکی به چهره های لیبرال و دموکرات و ملی و سلطنت طلب و سینه زنی زیر پرچم مارکسیست های روسی هوادار رژیم و ایجاد اختلاف در صفوف اپوزیسیون به محوریت حزب توده و با نقاب سلطنت طلب و نئو بختیاریست خط اصلی رسانه های تحت اشغال یا متعلق به فراماسونری مارکسیست های روسی است . چرا نوری الا در مورد بن علی چیزی نمینویسد ؟ چرا ریس دانا ، زر افشان ، اسماعیل خوئی ، دولت آبادی در مورد شاهزاده جوان اظهار نظر نمیکنند ؟
روزی ایران آزاد خواهد شد که دست این هزار دستان مارکسیست روسی با نقاب های سلطنت طلبی ، نئو بختیاریست ، نئو سکولار ، کنشگر حقوق بشر از رسانه های غربی ( رادیو فردا و دو چه وله ) قطع شود .
اینها که اینهمه علیه دکتر یزدی لجن پراکنی میکنند انقدر بزدل هستند که حتا جرات نمیکنند زیر نام خودشان ( توده ای ، فدایی ، کمونیست کارگری ) این کار را بکنند . چون اگر یزدی ۳۲ سال پیش با ایت الله خمینی بود شما هنوز با خط امام او هستید و حافظ نظام او . ریس دانا چرا آزاد شد ، عمویی چرا آزاد میچرخد ؟ کانون نویسندگان چرا در زندان نیستند ؟ چرا فرزند قهرمان کویر شرف اهل قلم در زندان است ؟
دانشگاهیان جهان البته عضو فراماسونری مارکسیست های روسی نیستند بنا بر این به شخصیت آزادیخواه و مبارز دکتر یزدی واقفند .