نسخه آرشیو شده

باورپذیری علمی
از میان متن

  • متاسفانه در ایران نوشته‌های مرور نشده و نسبتا غیر علمی، بسیار منتشر می‌شوند و معمولا هم مورد توجه بسیار قرار می‌گیرند
موضوع مرتبط

سه‌شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۹ - ۰۲:۰۹ | کد خبر: 56943

نویسنده وبلاگ اقتصادانه در این مطلب توضیح می‌دهد که چگونه بفهمیم که یک کار واقعا علمی است و هر نوشته‌آی در اینترنت باور نباید کرد.

قصد من در این نوشته این نیست که به فلسفه علم بپردازم. گر چه معتقدم حداقل هر دانشجوی دکترا باید در مقطعی از زندگی حرفه‌ای خود درباره فلسفه علم بخواند. فقط می‌خواهم به سوال ساده‌ای جواب دهم.

سوال این است که اگر به نوشته‌ای برخوردیم که در رشته تخصصی ما نیست، از کجا بدانیم که این نوشته واقعا علمی است؟ جوابی عمل‌گرایانه این است که اگر متخصصان دیگر همین رشته این مقاله را مرور تخصصی (یا به قول خارجی ها Scholarly peer review) کرده اند، آنوقت با اطمینان بیشتری می‌توان گفت که کار علمی است. به همین دلیل، نوشتارهای مثلا کروگمن در نیویورک تایمز یا مصاحبه مثلا گری بکر با وال استریت جورنال را نمی‌توان لزوما علمی تلقی کرد، اما اگر همین دو نفر مقاله‌ای بنویسند که در ژورنالی مرور شده به وسیله متخصصان دیگر، چاپ شود، می‌توان آن نوشته را علمی‌تر تلقی کرد.

متاسفانه در ایران نوشته‌های مرور نشده و نسبتا غیر علمی، بسیار منتشر می‌شوند و معمولا هم مورد توجه بسیار قرار می‌گیرند. مثلا همین چند دقیقه قبل من ایمیلی را دریافت کردم که درباره مضرات لبنیات و از جمله ماست بود. از آدرس‌های ایمیل معلوم است که به دست بسیاری رسیده است. ثابت کردن اینکه چنین چیزی علمی نیست، آسان است. تمام دولت‌های کشورهای مدرن به شهروندانشان توصیه می‌کنند که مثلا ماست و شیر را جزئی از زژیم غذایی خود قرار دهند.

گاهی نوشته‌ها ظاهری علمی‌تر دارند، اما به عمق‌شان که نگاه کنید، به همان اندازه ایمیل دریافتی من غیر علمی اند. مثلا امروز به این مقاله به ظاهر علمی برخوردم که ادعا می‌کند به دنبال پاسخ این سوال است که «چرا آی کیو ایرانیان روبه نزول است؟»

قبل از اینکه به نقاط ضعف مقاله بپردازم به این نکته اشاره می‌کنم که مقاله نقاط مثبتی هم دارد. مثلا اینکه مهاجرت یک‌طرفه مغزها به خارج از کشور می‌تواند اثر درازمدت معنی‌داری بر روی متوسط هوش جامعه بگذارد و این نکته‌ای است که نباید از آن غافل شد. یا اینکه تغذیه و سلامت فاکتورهای مهمی در تعیین سلامت ذهنی آینده افراد هستند. اما از جمله نقاط واقعا ضعیف مقاله این است که حتی عنوان مقاله غلط است.

نویسنده سعی دارد نشان دهند که اختلاف نرخ زاد و ولد باهوش‌ها و کم‌هوش‌ها، و مهاجرت باهوش‌ترها به خارج از ایران، باعث کم‌هوش‌تر شدن ایرانیان خواهد شد، اما مسئله این است که آقای دکتر فراموش کرده که آثار دیگری هم هست. مثلا اثری هست که به اثر فلینگ معروف است: اینکه تا آنجا که داده‌های آماری نشان می‌دهد، هوش هر نسل نسبت به نسل قبل از آن در اکثر نقاط دنیا افزایش یافته است. به طوری که در هر دهه به طور متوسط 3 واحد بالا رفته است.

اگر آماری از هوش متوسط در دوران مختلف در ایران موجود بود، که بسیار بعید می‌دانم موجود باشد و به همین دلیل هم می‌گویم که عنوان مقاله آن نویسنده غلط است، چون آمار پشت آن نیست، با اطمینان می‌توانم بگویم که اثر فلینگ را نشان می‌داد. به عبارت دیگر، من اطمینان دارم که نسل جدید ایران باهوش‌تر از نسل قبل است. البته این بدان معنا نیست که نباید نگران سلامت یا مهاجرت باهوش ترها نبود، این به این معناست که ممکن است بر اثر مثلا مهاجرت از رشد شاخص هوش کم شود نه آنکه آی کیو کاهش یابد.

غلط فاحش دیگر در محاسبه ساده‌ای است که در مقاله آمده است. در قسمت از مقاله می‌نویسد: «بررسی‌های متعدد ارتباط بین هوش و تحصیلات و همچنین ارتباط میان تحصیلات و تبعیت از سیاست‌های کنترل موالید را به اثبات رسانده است. ضریب هوشی متوسط 20 درصد پرهوش جامعه حدود 115و ضریب هوشی متوسط 20 درصد کم‌هوش جامعه حدود 85 می‌باشد. اگر فرض کنیم که میزان زاد و ولد در گروه کم‌هوش جامعه تنها 30 درصد بیش از میانگین جامعه و میزان زاد و ولد در گروه پر هوش جامعه 30 درصد کمتر از میانگین جامعه باشد، میانگین ضریب هوشی نسل دوم از محاسبه زیر به دست می‌آید:

0.6x1x100) + (0.2×0.7×115) + (0.2×1.3×85)= 98.8

به این ترتیب می‌توان انتظار داشت که میانگین ضریب هوشی هر نسل 1.2 امتیاز از میانگین ضریب هوشی نسل قبل کمتر شود.»

کسی که کمی آمار خوانده باشد می‌فهمد که نویسنده فرضی را به صورت ضمنی پذیرفته است که به هیچ وجه درست نیست و آن فرض این است که بین هوش والدین و کودک کرولیشن کامل وجود دارد. در صورتی که آمارها کرولیشنی در حدود چهار دهم را نشان می‌دهند که آن هم معلوم نیست به دلیل ژنتیک است یا به این دلیل است که والدین باهوش مثلا تحصیل کرده‌ترند و به همین دلیل رفتار آموزشی متفاوتی با فرزندان خود دارند.

ایرادهای دیگری هم بر مقاله وارد است؛ مثلا اینکه ضریب هوشی 84 ایرانیان به تحقیق نهادهای بین‌المللی نسبت داده شده که غلط است و این آمار بر اساس کتابی از استاد روانشناسی به نام لین است که ایرادهای فراوانی هم به روش مطالعه او وارد شده است. یا مثلا این واقعیت شناخته شده را نادیده گرفته است که حتی هوش یک فرد، در آزمون‌های متفاوت کاملا معتبر، می‌تواند کاملا متفاوت ارزیابی شود. یا این واقعیت که سیستم آموزشی بعضی از کشورها به گونه‌ای است که دانش آموزان را در تست های خاص هوش موفق‌تر می‌کند و این لزوما نکته مثبتی هم نیست و بسیار نکات دیگر.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی