نسخه آرشیو شده

گرمای خوزستان؛ نشانه سیاست‌های غلط
گرما در خوزستان/ عکس ازمهر
از میان متن

  • زادبوم مشترک ما بر روی کمربند خشک جهان در نوار ۳۵ درجه عرض شمالی استقرار یافته است و خشکی و گرمای هوا، ویژگی معمول ایران ما است
محمد درویش
چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۰:۲۳ | کد خبر: 64005

در هفته‌های گذشته مردم اغلب نقاط استان خوزستان، به ویژه در مرکز و جنوب این استان، با گرمایی کم سابقه مواجه بودند؛ گرمایی که حتی مراکز رسمی و مسئولان دولتی در سازمان هوا‌شناسی کشور هم چارهای جز تأیید آن نداشتند و از دمایی بالای ۵۲ درجه سانتی گراد سخن گفتند.

موج گرما این بار نواحی شمالی و مرتفع‌تر استان را هم‌‌ رها نکرده و برای نخستین بار، مردمان شوشتر و گتوند در شمال استان هم گرمایی بیشتر از اهالی آفتاب سوخته آبادان و خرمشهر را تجربه کردند. دامنه و تبعات این افزایش دما در تمامی ابعاد زندگی شهری، از جمله کاهش کیفیت رانندگی، افزایش مسمومیتهای غذایی و حتا کار در تونلهای مترو خود را نشان داد. 

با این وجود، امسال مقامات دولتی تمایلی به تعطیل کردن شهرهای درگیر با موج گرمای طاقت فرسای کنونی را نداشتند؛ نکته‌ای که سبب اعتراض و خشم بسیاری از مردم ساکن در مناطق گرمسیر کشور، به ویژه خوزستان را فراهم کرد؛ خشمی که می‌شد تبلور آن را در چنین تیترهایی دید: «تنور آدمپزی را تعطیل کنید» یا «روزهای جهنمی برای مردم خوزستان ادامه دارد».

درسال گذشته، هیئت دولت با استناد به مادهای قانونی، که دمای بیش از ۴۹ درجه سانتیگراد را خطرناک برای کار و فعالیت در سکونت‌گاه‌های انسانی تشخیص می‌دهد، طی بخشنامه‌ای، نه تنها ادارات دولتی استان خوزستان را در روزهای ۲۰ و ۲۱ تیرماه تعطیل اعلام کرد، بلکه همزمان اقدام به تعطیلی مراکز دولتی در ۱۸ استان دیگر کشور، از جمله قزوین، تهران، البرز، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد و کرمانشاه کرد  و حتا این مجوز را به استانداران دیگر مناطق داد تا به صلاحدید خود، حوزه فعالیت‌شان را تعطیل کنند؛ مجوزی که سبب شد تا مردم ساکن در یکی از سرد‌ترین استان‌های کشور، زنجان، هم طعم تعطیلی آبادبومشان را نه به دلیل برف و بوران شدید، که گرمای سوزان هوا بچشند.

این رخداد‌ها در حالی به وقوع پیوست که داغی هوای امسال خوزستان، به مراتب جانفرسا‌تر از گرمای سال گذشته بود و در اغلب استان‌های اشاره شده بود و حتا برخی از بنگاه‌ها و سایت‌های خبری محلی در خوزستان سخن از دمای ۵۶ درجه سانتیگراد در اهواز بود و مردم مراتب بی‌اعتمادی خویش را به آمارهای رسمی سازمان هوا‌شناسی نشان دادند.

از حق هم نباید گذشت که وقتی چنین ناهماهنگی شگفت‌انگیزی در اعلام تعطیلی یا عدم تعطیلی مراکز دولتی وجود دارد، باید هم که شاهد ارتفاع گرفتن دیوار بی‌اعتمادی بین مردم و سازمان‌های مسئول مرتبط بود.

با این وجود، نباید فراموش کرد که زادبوم مشترک ما بر روی کمربند خشک جهان در نوار ۳۵ درجه عرض شمالی استقرار یافته است و خشکی و گرمای هوا، ویژگی معمول ایران ما است. 

کافی است به شماره‌های گذشته روزنامه‌های قدیمی کشور، مثل اطلاعات، رجوع کنید تا متوجه تداوم سابقه این گرمای جانفرسا در اهواز و برخی نقاط دیگر باشیم. به عنوان مثال، تیتر روز دوشنبه، سوم خرداد ۱۳۵۰ روزنامه اطلاعات رجوع کنید تا متوجه تداوم سابقه ی این گرمای جان فرسا در اهواز و برخی نقاط دیگر باشیم.

به عنوان مثال، تیتر روز دوشنبه، سوم خرداد ۱۳۵۰ روزنامه اطلاعات چنین است: «گرما و شرجی در خوزستان مردم را کلافه کرده». نکته جالب اینکه در این خبر می خوانیم که صبح همان روز به مدت ۳۰ دقیقه هم باران باریده، اما هوا گرم تر و نفس‌گیر تر شده است.

چرا می گویم جالب؟ برای اینکه آنچه شاید امروز تفاوت معنی دارتری با چند دههٔ گذشته داشته باشد، کاهش رخداد بارندگی در منطقه است؛ مؤلفه‌ای که از آن می توان با عنوان یکی از نشانه‌های بروز تغییر اقلیمی و جهان گرمایی در خوزستان یاد کرد.

واقعیتی که برخی از مطالعات و پژوهش های میدانی جدید صحت آن ها را تأیید می‌کند. از آن جمله می‌توان به پژوهش مصطفی مولایی نیکو و همکارانش در دانشگاه شیراز اشاره کرد با عنوان: «تغییر اقلیم در استان خوزستان از دیدگاه مشاهدات بارش و دما» که افزایش میانگین دما و کاهش بارندگی را از ۱۹۷۵ به بعد در خوزستان تأیید می‌کند.

در پژوهشی دیگر که کاظم حمادی و همکارانش در سازمان آب و برق خوزستان با عنوان: «تغییر اقلیم و تاثیر آن بر میزان نیاز آبی کشاورزی در جلگه خوزستان» به انجام رسانده اند، ثابت کرده اند که در طول ششصد و یازده سال گذشته، میانگین دمای هوا ۳.۶۷ درجه سانتی گراد افزایش داشته و نیاز آبی بسیاری از اقلام کشاورزی از جمله گندم افزایشی محسوس یافته است.

چنین شناسه‌هایی نشان می‌دهد که هر چه به پیش می‌رویم، دامنه تحمل سرزمین و میزان انعطاف آن در برابر درازدستی‌ها و آزمندی‌های نوع بشر کمتر شده و با روندی شتابناک توان زیست پالایی اش کاهش می یابد.

با درک آموزه پیش گفته، بیاییم کلاه خویش را قاضی کرده و از خود بپرسیم، آیا نتیجه این همه طرح های گران انتقال آب، سدسازی های متعدد، تغییر مسیر رودخانه، تغییر کاربری اراضی، خشکاندن تالاب ها و افزایش کانون های بحرانی فرسایش بادی درواقع شبیه بادزدن بر خاکستر نیست؟

آیا طغیان ریزگرد ها، خشک شدن نخلستان های اروند کنار و شورترشدن آب کارون عقوبت این نابخردی آشکار نیست؟ عقوبتی که بی شک ظرفیت گرمایی ویژه منطقه را کاهش داده، بر نرخ بیابان‌زایی و برهنگی زمین افزوده و بدین ترتیب مردم خوزستان را باید با روز ها و ماه هایی گرم تر در تابستان و بهارهای آینده مواجه کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی