دستاورد تحقیقاتی جدید نشان میدهد که افرادی که تجربه زندگی در فرهنگهای مختلف را دارا هستند از خلاقیت بیشتری برخوردارند
دستاورد جدید پژوهشی نشان میدهد که زندگی در سایر فرهنگها و تلاش برای مطابقت با آن خلاقیت را در افراد تسهیل میکند.
براساس مطالعهای که در شماره ماه ژوئن 2010«بولتن شخصیت و روانشناسی اجتماعی» منتشر شده است نشان داده شد دانشجویانی که خارج از کشور زندگی میکردند در مقایسه با گروه دیگر دانشجویان که تجربه زندگی در فرهنگهای مختلف را نداشتند در آزمونهای استاندارد خلاقیت وضعیت بهتری از خود نشان دادند.
این یافتهها مطرح میکند که یادگیری چندفرهنگی، عنصری اساسی در فرایند انطباق با محیط محسوب میشود که به عنوان عامل تحریک خلاقیت عمل میکند.
محققان براین باورند که کلید این افزایش خلاقیت مربوط به رویکرد ذهن باز دانشجویان در انطباق با فرهنگ یا فرهنگهای جدید است.
فرهنگ بخش ارثی دنیای اجتماعی است و همه افراد از لحظه تولد به طور مداوم در حال آموزش و اجتماعیشدن در جامعه ای هستند که مهارتهای زبانی، شناختی، عاطفی و رفتاری مناسب فرهنگی برای انجام رفتارهای مناسب اجتماعی ضروری بهنظر میرسد.
با افزایش سن افراد و آموختن تدریجی اجزای فرهنگی از سوی افراد، این دانش تدریجا به صورت درونی و خودکار در میآید و به فرد کمک میکند تا محیط اجتماعی خود را درک کند و رفتارش را با دیگران در فرهنگی نسبتا مشابه هماهنگ سازد.
در چنین شرایطی امکان وارد شدن و زندگی در فرهنگی متفاوت که مناسبتهای رفتاری و زبانی و عاطفی متفاوت بر آن حاکم است به فرد این امکان را میدهد که در زمینهای جدید به درکی متفاوت دست یابد و تلاش کند به گونهای با آن هماهنگ شود.
زندگی و تعامل با سایر فرهنگها مزایایی دربردارد
نتایج این پژوهش در شرایطی که بسیاری از مردم دنیا میتوانند تجارب فرهنگی مختلف در زندگی کسب کنند و در جوامع مختلف زندگی کنند نشان میدهد که زندگی خارج از مرزهای هر کشور یا تعامل بیشتر با مردم سایر فرهنگها میتواند بیش از آنچه تصور میشود مزایایی برای مردم دربر داشته باشد.
در پژوهش حاضر فرهنگ، مجموعهای گسترده از افکار و اعمال سازمانیافتهای است که به وسیله شبکه افراد در داخل اجتماع ساخته و بازسازی میشود.
در آزمایش اول این پژوهش نشان داده شد که یادآوری یک تجربه یادگیری چندفرهنگی انعطاف پذیری فکر را تسهیل میکند مانند توانایی حل مسئله به شیوههای مختلف. همچنین این امر نهتنها آگاهی از روابط زیربنایی پدیدهها را افزایش میدهد بلکه به فرد کمک میکند تا بر جمود عملی غلبه کند.
در آزمایش دوم و سوم تحقیق حاضر به طور خاص نشان داده شد که یادگیری عملی در یک زمینه چندفرهنگی مثلا یادگیری در باره معنا و یا هدف زیربنایی رفتارها در یک زمینه معین در تسهیل خلاقیت اهمیت دارد.
نتایج نشان داد که خلاقیت تنها زمانی افزایش یافته است که شرکت کنندگان تجربه یادگیری چندفرهنگی عملی را بهیاد آوردند و پیشتر در کشور دیگری زندگی کرده بودند.
به طور کلی به نظر میرسد یادگیری چندفرهنگی مکانیزم مهمی است که به وسیله آن تجارب زندگی در کشورهای مختلف در افراد منجر به افزایش خلاقیت آنها میشود و این تاثیر پذیری بستگی به میزان باز بودن فرد نسبت به فرهنگهای خارجی دارد.
در این پژوهش منظور از تجربه چند فرهنگی، بودن و تعامل با عناصر فرهنگی فرهنگهای مختلف یا اعضای فرهنگهای دیگر است. به عبارت دیگر کسانی دارای چنین تجربهای تلقی میشوند که فرصت زندگی در بیش از یک فرهنگ را دارا بودهاند و یا با افراد دیگر از سایر فرهنگها تعامل گسترده داشتهاند.
ویلیام مادوکس و همکارانش با توجه به یافتههای مربوط به تغییرات ساختاری در مغز در طی تجارب یادگیری فشرده پیشنهاد میکنند که تغییرات نورولوژیک در طی فرایند خلاق موجود در تجربیات فشرده با فرهنگ خارجی باید بررسی شود.
به نظر آنها چنین بررسی میتواند به ترسیم دقیقتر چگونگی ارتقاء خلاقیت به دلیل داشتن تجارب فرهنگهای دیگر کمک کند.
از طرف دیگر به نظر محققان تلویحات این یافتهها در یادگیری کنونی در جهان که بهشدت در حال افزایش است و محیطهای کاری که در بردارنده افراد با فرهنگهای مختلف میباشد حائز اهمیت فراوان است.