نسخه آرشیو شده

شما با کدام شیوه فرزندتان را تربیت می‌کنید؟
از میان متن

  • شیوه فرزندپروری قاطع و اطمینان‌بخش به روشی متعادل، جنبه‌های مهم و سودمند تربیت فرزندان را در خود جمع کرده است: مهربانی، گذشت، انضباط، احترام متقابل و آزادی در چارچوب. هرقدر والدین این عناصر تربیتی را در شیوه‌های رفتاری خود با کودکانشان به کار گیرند، افرادی سالم‌تر، تواناتر و شادتر تحویل جامعه می‌دهند
مردمک
جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۵:۱۰ | کد خبر: 50098

در این مقاله سه شیوه اصلی فرزندپروری که خانواده‌ها به‌کار می‌برند، مورد بحث قرار گرفته‌است

برای تربیت فرزندان، سه شیوه اصلی مستبدانه، آسان‌گیر و قاطع وجود دارد که هریک دارای ویژگی‌های خاص و پیامد‌ها و نتایج متفاوت هستند. در این‌جا به مرور این شیوه‌ها می‌پردازیم. شما هم تلاش کنید شیوه فرزندپروری خود را در این میان بیابید و در صورت لزوم در آن تغییراتی ایجاد کنید.

فرزند پروری مستبدانه

در این شیوه والدین استانداردهای بالا وضع می‌کنند و انتظارات زیادی از فرزندانشان دارند. این استانداردها با تعداد زیادی قواعد و محدودیت‌ها همراه است، قوانینی که دلیلی برای انجام آن گفته نمی‌شود. کودک باید آن‌چه را کند که والدین می‌گویند زیرا آن‌ها چنین می‌گویند یا چنین می‌خواهند.

مطالعات در این زمینه نشان می‌دهد، کودکانی که تحت این شیوه تربیتی بزرگ می‌شوند غالبا فاقد اعتماد ‌به‌نفس کافی هستند و حتی احساس بی‌کفایتی هم می‌کنند زیرا به آن‌ها آزادی کافی داده نمی‌شود تا دست به انتخاب بزنند.

به علاوه از آن‌جا که تبعیت از همه قوانین امکان‌پذیر نیست این محدودیت‌های دشوار و فراوان غالبا با انتقاد از سوی والدین نیز همراه است.

نتیجه فرزندپروری مستبدانه پرورش فرزندانی است که اگرچه ممکن است عملکرد تحصیلی خوبی در مدرسه داشته‌باشند و درهنگام بلوغ افرادی مسئولیت‌پذیر و مولد باشند، اما همواره در معرض خطر شکست روانی قرار دارند. این امر به دلیل آن است که معمولا طبیعت آن‌ها کمال‌گراست و همواره می‌خواهند همه کارها را به بهترین وجه آن‌ انجام دهند، امری که محال به نظر می‌رسد. احساس ناکامی، غمگینی و خشم پیامد طبیعی چنین وضعی است. ضمنا کودکان چنین والدینی بیشتر در نوجوانی دست به طغیان می‌زنند.

فرزند پروری آسان‌گیرانه

شیوه تربیتی آسان‌گیر به معنای آن است که والدین قوانین و محدودیت‌های اندکی برای کودک وضع می‌کنند یا گاهی اصلا محدودیتی وجود ندارد. به عبارت دیگر، کودکان آزادند هر آن‌چه می‌خواهند انجام دهند. درست به همین دلیل به‌سربردن با دیگران و کنارآمدن با آن‌ها برایشان سخت می‌شود.

این دسته والدین مراقب کودکانشان هستند و برای آن‌ها دل می‌سوزانند اما به دلایل مختلف، قوانین خاصی وضع نمی‌کنند. آن‌ها کودک خود را تقریبا ملزم به هیچ قانون یا محدودیتی نمی‌سازند. به این‌گونه کودکان هیچ نوع جهت‌گیری نشان داده نمی‌شود، هیچ برنامه منظمی در زندگی وجود ندارد، کسی از آن‌ها انتظار خاصی ندارد و هیچ مدل مشخصی هم برای تبعیت به آن‌ها داده نمی‌شود.

بنابراین کودکان نمی‌توانند اطمینان به خود را یاد بگیرند، درمقابل دیگران احساس وظیفه و مسئولیت کنند و با دیگران کنار بیایند. به همین دلیل این‌گونه کودکان معمولا حس مسئولیت‌پذیری کمتری دارند و به دیگران وابسته‌تر باقی می‌مانند. آن‌ها گاهی بسیار خودمحور و پرمدعا بارمی‌آیند و قادر نیستند با دیگران مشارکت کنند. کودکانی که با این شیوه تربیتی بزرگ می‌شوند در سال‌های نوجوانی و جوانی زندگی‌‌شان، بیشتر به مواد مخدر روی می‌آورند یا درگیر رفتارهای غیرقانونی اجتماعی بیشتری می‌شوند.

برخی از دست ‌اندرکاران تربیتی والدین مسامحه کننده را نیز در این دسته قرار می‌دهند چرا که آن‌ها نیز محدودیت‌هایی برای کودک نمی‌گذارند. اما در عین حال باید گفت که والدین مسامحه کننده عواطف کمی هم ابراز می‌کنند و پاسخ گوی نیازهای اساسی کودک نیستند و در نتیجه در واقع در زندگی کودک به نوعیغایب هستند. به نظر می‌رسد این‌گونه والدین بیشتر به خود می‌پردازند تا به کودکانشان. به همین دلیل بسیاری از متخصصان تربیتی این شیوه تربیتی را اصلا شیوه فرزندپروری نمی‌دانند چرا که به نظر آن‌ها والدین مسامحه کننده اصلا تلاشی برای تربیت فرزند نمی‌کنند، مسئولیت‌هایشان را نادیده می‌گیرند و مراقب کودکانشان نیستند.

فرزند پروری قاطع و اطمینان‌بخش

در این شیوه والدین قوانین مشخصی برقرار می‌کنند که خیلی زیاد نیستند اما کودکان اهمیت آن‌ها را بدرستی درک کرده‌اند. این گونه والدین محدودیت‌هایی که برای فرزندانشان در نظر گرفته‌اند را با آنها با احترام گوشزد می‌کنند و به آن‌ها دلایل نیاز به رعایت این قوانین را یادآوری می‌کنند. زندگی کودک در این شیوه، دارای نظمی قابل قبول است و کودک می‌داند که چه انتظاراتی از او می‌رود و چرا باید به آن انتظارات پاسخ‌گو باشد. او در میان چارچوب‌های وضع شده، آزادی‌های نسبی خود را نیز داراست و می‌تواند در بسیاری موارد دست به انتخاب بزند و خود تصمیم بگیرد.

در این شیوه والدین معمولا ملایم و با‌گذشت هستند. شیوه‌های انضباطی آن‌ها نه تنها به کودکان احساس بدی نمی‌دهد بلکه به آن‌ها می‌آموزد که هر عملی پیامدهایی دارد.

کودکانی که به این شیوه بزرگ می‌شوند، دارای حس مسئولیت‌پذیری، استقلال، احترام و اعتماد‌ به‌نفس بالایی هستند و رفتار اجتماعی مناسبی دارند. مشکلات رفتاری و روانی در چنین کودکانی کمتر است و در صورت بروز، قابلیت اصلاح بهتر و سریع‌تری دارند.

اگرچه شیوه‌های مختلف تربیتی در خانواده‌های متفاوت به صورت‌های گوناگون اجرا می‌شود اما با دقت بیشتر در روش‌های اعمال‌شده در هر خانواده می‌توان رگه‌های اساسی یکی از این شیوه‌ها را یافت.

شیوه فرزند پروری قاطع و اطمینان‌بخش به صورتی متعادل جنبه‌های مهم و سودمند تربیت فرزندان را در خود جمع کرده است: مهربانی، گذشت، انضباط، احترام متقابل و آزادی در چارچوب. هرقدر والدین این عناصر تربیتی را هماهنگ‌تر و موثرتر در شیوه‌های رفتاری خود با کودکانشان به کار گیرند، افرادی سالم‌تر، تواناتر وشادتر تحویل جامعه خواهند داد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی